۱۲:۴۸ ۱۳۹۴/۱۰/۱۲
گفتم بهترین راه فراره هنوز چند قدم از در دور نشده بودم که یه صدا تو ذهنم میگفت اگه زنده باشه چی اگه به خاطر ترسو بودن من بمیره چی؟نذاشتم سوالای ذهنم از این بیشتر بشه و سریع دویدم به طرف همون خونه و وقتی چک کردم دیدم یه نبضه خیلی ضعیفی داره سریع به امبولانس زنگ زدم و اونو به بیمارستان بردیم.من بالای سرش واستاده بودم تا وقتی که به هوش اومد