خانه
289K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۱۲:۴۴   ۱۳۹۸/۵/۳۰
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست

    بی آغار، بی پایان
    فصل سوم: آخرین کتیبه قسمت
    شصت و ششم

     

    بیرون از قلعه وگامانس، در محلی مابین استقرار سه ارتش چادر بزرگی برپا بود به نام مرکز هماهنگی قاره نوین.

    چادری که بعد از دریافت اخبار دو کودتا و یک لشکر کشی بهت سنگینی بر جو آن حاکم شده بود.

    از طرفی اخبار دریافتی از ریورزلند نشان می داد که موناگ به ملکه شاردل خیانت کرده و با کودتا و لشگرکشی به بارادلند و قتل نایب السلطنه کنترل پایتخت را در دست گرفته، و ارتش سیلورپاین برای حمایت از وی به حرکت درآمده است!

    از طرف دیگر پیک هایی از جاسوسان مستقر در سیلوپاین خبر از کودتایی در پایتخت و گم شدن اسپروس می دادند.

    هنوز نه خبر مشخصی از نتیجه کودتا در سیلورپاین و سرنوشت آکوییلا و اسپروس در دست بود و نه خبر قابل اتکایی از خاندان سلطنتی ریورزلند!

    ملکه شاردل همراه با همراهان نزدیکش لابر و سیمون برای مشورت و بررسی سریع اوضاع، سران دو کشور دیگر را فراخوانده بودند.

    شاردل هم نگران کشورش بود و هم نگران ساکنین قصر در بارادلند و هم نگران موقعیتش به عنوان ملکه در این نشست! به همین منظور به محض شروع جلسه اعلام کرد که در اولین فرصت ارتش ریورزلند برای سرکوب کودتا عازم بارادلند خواهد شد.

    شاردل رو به حاضرین گفت:

    جنگ میان سه کشور، ما را تا حدود زیادی از امور داخلی و تحرکات خائنین غافل کرده و حماقت همسایه شمالی در بازکردن راه باسمن ها به این قاره، باعث شده که فرصت طلبان خائن نقشه های پلید خود را عملی کنند ولی من تصمیم گرفته ام که با تمام توان به این ماجراجویی ها خاتمه دهم، ارتش ما فورا به قصد بازپسگیری بارادلند و گرفتن انتقام لرد کلوین و سایر افراد شرافتمند و وفادار به امپراتوری ریورزلند که قربانی خیانت موناگ خبیث شده اند، حرکت خواهد کرد.

    گودریان که به وضوح از این تصمیم شاردل راضی نبود گفت: ملکه شاردل ما اخباری دریافت کرده ایم که نشان می دهد که ارتش سیلورپاین درحال عبور از مرز ریورزلند بوده و برای حمایت از کودتای موناگ به بارادلند خواهد رفت!

    شاردل گفت: بله ما هم این اخبار را دریافت کرده ایم علاوه بر این اخباری دریافت کرده ایم که سیلورپاین در روزهای اخیر خود شاهد یک کودتا بوده و موقعیت آکوییلا متزلزل شده است، شاید ماجرای این لشکرکشی خیلی زودتر از چیزی که پیش بینی می کنیم خاتمه یابد ولی به هر حال ارتش آماده ریورزلند واهمه ای از روبرو شدن با این متجاوزین نخواهد داشت.

    گودریان پاسخ داد: بله و قطعا شما حمایت ما را به عنوان متحد با خود خواهید داشت ولی این درگیری های پراکنده بیشترین نفع را به دشمن مشترک ما خواهد رساند، همین حالا هم ما از نظر تعداد در وضعیت نا مناسبی نسبت به باسمن ها قرارگرفته ایم، قبل از دریافت این اخبار پیشنهاد من این بود که تا جایی که ممکن است از بروز درگیری های بزرگ اجتناب کنیم تا کتیبه هایی که به لطف دوستان اکسیموس ما در حال پیدا شدن هست بتوانند با جادوی خود ارتش بزرگتر و قدرتمند تری در مقابل باسمن ها ایجاد کنند.

    پلین که تا آن لحظه ساکت بود بلافاصله رو به شاردل گفت:

    ملکه شاردل من موقعیت و احساس شما را درک میکنم، در جریان جنگ اول ما نیز قربانی یک بلند پروازی و خیانت از طرف خاندان تایرل بوده ایم، خیانتی که باعث حبس طولانی مدت برادرم و کشته شدن خواهرم و دو نجیب زاده اکسیموس شده بود.

    وقتی گردن تایرل را قطع می کردم مطمئن بودم که خواسته ای بزرگتر از این در زندگی نخواهم داشت ولی امروز ما در شرایط کاملا متفاوتی قرارگرفته ایم، ارسال ارتش به بارادلند و فتح آن باعث از دست رفتن تعداد زیادی سرباز و فاصله گرفتن نیروها خواهد شد، من پیشنهادی دارم که با کمی تغییر آن را با اخبار این دو روز هماهنگ خواهیم کرد.

    ما هم مثل پادشاه گودریان فکر می کنیم که تمرکز و وقت خریدن نه استراتژی انتخابی ما، بلکه تنها راه بقای ما و بقای این قاره است. بدون این ما سرنوشتی بجز شکست و نابودی نخواهیم داشت، چند ماه بیشتر یا کمتر، در پایتخت کشورهایمان یا در جای دیگر چه فرقی خواهد کرد؟

    طبق اخباری که ما در یافت کرده ایم و با توجه به تئوری که سرجان با مطالعه نقشه ها مطرح کرده است، حمله اصلی نه در نایان بلکه از مرز سیلورپاین خواهد بود، تعداد زیادی از نیروهای باسمنی بدون نیاز به درگیری ساحلی در حال پیاده شدن در غرب سیلورپاین هستند و احتمالا در دو یا سه محور وارد خاک ریورزلند خواهند شد، در این صورت ارتش غربی ریورزلند در نایان بزودی محاصره شده و در صورتیکه ما به بارادلند برویم ارتباط تدارکاتی ما با شرق قطع و ناامن خواهد شد.

    شاردل رو به پلین گفت:

    ملکه پلین پس پیشنهاد شما فراموش کردن خیانت و افراد بیگناه خاندان پادشاهی ریورزلند است؟ یعنی ما باید بخاطر این استراتژی خانواده های خودمان را فراموش کنیم؟ اصلا حفظ قاره نوین به چه منظوری است؟ مگر نه اینکه جای بهتری باشد برای خانواده های ما؟ برای مردم؟

    پلین پاسخ داد:

    متاسفانه پیشنهاد ما خیلی شیرین نیست ولی من به کمک همه ی مشاورینم تمام روز گذشته روی آن کار کرده ایم که این پیشنهاد اولا مصالح قاره نوین را در نظر بگیرد و همچنین به نیازهای حیاتی شما پاسخ دهد.

    خوشبختانه در طول جنگ گذشته ما تجربه نسبتا موفق مشابهی داشته ایم.

    پیشنهاد ما مشخصا شامل عقب نشینی همه جانبه ریورزلند شامل نظامی و غیر نظامی به سمت شرق و جنوب شرقی نزدیک مرز دزرتلند است. قلعه های ایتان، لاموچی، برن و ساتوری و زمین های اطراف آنها محل تمرکز مردم، نیروهای نظامی و آذوقه ها خواهند بود، هر چیز قابل استفاده باید به شرق منتقل شود و در غیر اینصورت به آتش کشیده شود.

    ارتش غربی ریورزلند به همراه تمام نظامیان وفادار به شما باید به عنوان حایل بین مردم و دشمن قرار گرفته و به منظم بودن این عقب نشینی کمک کنند.

    در کنار این حرکت بزرگ که اخبارش اذهان را در بارادلند و همچنین سیلورپاین درگیرخواهد کرد ما یک نیروی سریع و مخصوص به بارادلند می فرستیم که افراد زندانی شده و متواری شده وفادار به شما را پیدا کرده و سالم به اینجا بیاورند.

    گودریان با لبخندی کوچکی بر لب رو به شاردل گفت:

    من با این استراتژی کاملا موافقم، اگر ملکه شاردل هم با این پیشنهاد موافق باشند ما مسوولیت ارسال گروه نجات را می پذیریم، دوستان من در ساگشتا اطلاعات کاملی از بارادلند تهیه کرده و این عملیات را اجرا خواهند کرد، ارتش دزرتلند زبده ترین نیروهای خود را برای این عملیات نجات خواهد فرستاد.

    پلین که به وضوح از حمایت گودریان خوشحال به نظر می رسید اضافه کرد:

     البته یک قسمت مهم دیگر هم در سناریوی ما هست!

    نیروهای ویژه سه اقلیم به فرماندهی سر سالوادر که به پیدا کردن کتیبه ها مامور شده بودند با توجه به تجربه های قبلی با موفقیت و تلفات کم موفق به پیدا کردن 3 کتیبه دیگر به ترتیب در ریورزلند، دزرتلند و اکسیموس شده اند، ولی کتیبه بعدی و آدرس دسترسی به دو کتیبه بعد از آن از مسیر کتیبه ای می گذرد که در سیلورپاین دفن شده.

    پیشنهاد آخر من تجهیز و ارسال یک نیروی قدرتمند و ورزیده به سیلورپاین برای یافتن آن و در صورت لزوم مقابله با افراد آکوییلاست و در عین حال این نیرو باید قابلیت این را داشته باشد که در صورت دریافت تقاضایی از کودتاکنندگان بر علیه آکوییلا، به کمک آنها بشتابد.

    شاردل در حالی که در افکار عمیقی غوطه ور بود با لحن آرامی گفت:

    و شاید نیروی بزرگتری که بعد از یافتن کتیبه به پادگان های آنها شبیخون زده و باعث بازگشت ارتش سیلورپاین شود ...

    بعد از این با صدای واضح تری گفت ما برای تصمیم گیری نهایی به یک جلسه اختصاصی احتیاج داریم و تصمیم اتخاذ شده را تا فردا به شما اطلاع خواهم داد، تا آن زمان پیک هایی به تمام قلعه های ریورزلند فرستاده ام که آنها از وضعیت آگاه شده و هر نوع ارتباط خود را با افراد موناگ قطع کنند.

    گودریان در انتها گفت:

    بسیار عالی ملکه شاردل، ما منتظر تصمیم شما خواهیم بود.

    بعد رو به پلین اشاره کرد:

    طبق اطلاع ما، نیروی دریایی اکسیموس در حین جنگ رشد قابل توجهی داشته که احتمالا در اثر قدرت کتیبه است، ما هم تمرکز زیادی روی توسعه ی نیروی دریایی خودمان کرده ایم، پیشنهاد من اعزام فوری نیروی دریایی برای درگیری با باسمن ها در دریای فارون است، ما باید سرعت پیاده شدن آنها را کاهش دهیم و مسیر تدارکاتی آنها را ناامن کنیم.

    پلین در حالی که سرش را به آرامی تکان می داد پاسخ داد: موافقم.

    ...

     

     

    ویرایش شده توسط مهرنوش در تاریخ ۳۰/۵/۱۳۹۸   ۲۳:۵۹
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان