بهترین جمله یا پاراگراف از كتابی كه خوندید رو اینجا بنویسید

پریسان جون وآروشای عزیز ممنون .....جملاتتون خیلی قشنگ بودن

دست دوستان دیگه هم درد نکنه



من تا حالا هر کتابی که خوندم جملات قشنگ داخلش بوده ولی الان بخاطر ندارم

ایندفه که کتاب خوندم جاهای قشنگشو واسه خودم یادداشت میکنم  وبعد برای شما هم میفرستم

خیلی کار خوبی می کنی آرزو جونم ... اینجوری سوای لذت بردن از متن می تونیم بقیه رو با سبک هر کتابی آشنا کنیم

بدان که جز با چشم دل نمیتوان خوب ديد. آنچه اصل است، از ديده پنهان است.


شازده کوچولو برای اينکه به خاطر بسپارد، تکرار کرد:

"آنچه اصل است، از ديده پنهان است. "


شازده کوچولو _ آنتوان دوسنت اگزوپری

مگر نمشود آدم ها سالهای بعد را به یاد آورد و برای خودش گریه کند؟؟

تماماً مخصوص _ عباس معروفی

( این رو هنوز شروع نکردم ولی از این جمله اش خیلی خوشم اومد )

تعدادشان سیزده نفر بود.ابراهیم پایین فهرست نوشت چهارده و جلوش سه تا نقطه گذاشت.
گفتم: کیه این چهاردهمی؟
گفت:نمی دانم
لبخند زد.نمیخواستم آن لحظه بفهمم منظورش از آن چهارده و از آن سه نقطه و از آن لبخند چیست.بعدها یقین پیدا کردم آمده از همه مان دل بکند.چون نرفت مثل هر بار بند پوتین های گشاد و کهنه اش را توی ماشین ببندد نشست دم در باآرامش تمام بندهای پوتینش را بست...
کتاب "به مجنون گفتم زنده بمان .کتاب همت" انتشارات روایت فتح

فقط یک بار

يك بار ،

يك بار ،

و فقط يك بار مي توان عاشق شد .

عاشق زن ،

عاشق مرد ،

عاشق انديشه ،

عاشق وطن ،

عاشق خدا ،

عاشق عشق

يك بار ،

فقط يك بار .

بار دوم ديگر خبري از جنس اصل نيست



يک عاشقانه ی آرام _ نادر ابراهيمى

می دونم مُرده

فکر می کنی نمیدونم ؟

ولی بازم میتونم دوسش داشته باشم

نمی تونم ؟

فقط بابت این که یکی مُرده از دوس داشتنش دَس نمی کشیم که

مخصوصا وقتی از همه ی اونایی که زنده ن هزار بارم بهتره



ناتور دشت _ جی.دی.سلینجر

جایی بودم بین مرگ و زندگی

زندگی میکردم اما تنها به این دلیل که نمیتوانستم آن را متوقف کنم

البته دلیل محکمی هم برای ترک آن نداشتم



سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار _ مصطفی مستور

با دو دسته نمیشود بحث کرد

یکی با سواد

یکی بی سواد

سمفونی مردگان _ عباس معروفی

ارزش گل تو به قدر عمری ست که به پاش صرف کرده ای

آدم ها این حقیقت را فراموش کرده اند اما تو نباید فراموشش کنی .

تو تا زنده ای نسبت به آنی که اهلی کرده ای مسئولی .

تو مسئول گلتی ...



شازده کوچولو _ آنتوان دُسنت اگزوپری

ترجیح می دهم تو امروز خیلی رنج بکشی

تا این که همه ی عمرت ، همیشه کمی رنج بکشی .

من او را دوست داشتم _ آنا گاوالدا

هر آنچه که انسان با شوق بیشتری به آن چنگ می زند

از او گرفته می شود


پرواز شبانه _ آنتوان دُ سنت اگزوپری

تاپیک جالبیه
ممنون استفاده کردم

خواهش میکنم خوشحال میشیم همکاری کنید

قدر آن شیشه بدانید که هست...نه در آن موقع که افتاد و شکست

سقوط , تاوان پرواز با بعضی هاست...

با زندگی نساز , زندگی را بساز ....

یه حرفهایی را فقط باید به آیینه زد ...

شاد بودن , بزرگترین انتقامی ست که میتوان از زندگی گرفت ...

و من مسافرم ای بادهای همواره , مرا به وسعت تشکیل برگها ببرید ...