خانه
10.7K

بچه ها کمککک فردا مهمون دارممممم

  • ۱۵:۳۸   ۱۳۹۵/۵/۸
    avatar
    کاربر فعال|646 |235 پست

    محبت داری به من :)
    با احساس خوندی ...احساساتی شد متنم :)
    یع چیزی میگم ...یع رازه ...تروخدا به کسی نگید ...یعنی بین خودمون 78 میلیون و خورده ای بمونه ...البته
    بچه های المپیکی نمی دونن رازه منو با اون پیراهن های آلاگارسونیشون ...اومدن بهشون بگید رازه منو..ایراد نداره :)
    من یع مدت خیلی علاقه به شیرنی پزی داشتم ...حتی رفتم کلاس ثبت نام کنم ...قسمتی هم از شهریه رو هم پرداخت کردم
    و همون جور که میدونید ...کلاس قنادی برای آقایون ...خیلی خیلی کمه ...بزور پیدا کردم
    خلاصه ...به دوستام گفتم ...اون ها هم سنگ تموم گذاشتن واسه من ...تا جای که جا داشت مسخرم کردن ...
    مثلا همشون تو گوشی بصورت خود جوش اسم منو عوض کردن گذاشتن ...عمو قناد ...:)...البته بعضی ها هم
    لغب نون خامه ای ...رولت ...پای سیب رو نصیبم کردن ....یکی شون هم لغب گل محمدی بهم داده بود (شیرینی دانمارکی
    ...بعد از اون که کاریکاتوریست دانمارکی ...کاریکاتور موهون کشید ...تو ایران آش رشته پختن ..اسمش و عوض کردن گذاشتن
    گل محمدی ...(تو قدیم مثلا عروس که ازدواج میکرد ...تو خونه مادر شوهر آش رشته میپختن ...بعد اسمی رو براش انتخاب میکردن ):)
    خلاصه ....
    بعد از 3 هفته لحظه شماری ...من جلسه اول رو رفتم
    نون خامه ای قرار بود بپزیم
    رفتم تو کلاس دیدم 5 نفریم ...2 تا اقا 3 تا خانم ...مربی ما هم یع خانم بود ....
    میگفتن چون کلاس اقا یون به حد نساب نرسیده ...ادغام کردن ...البته کلاس جو  ش خوب بود
    خلاصه اول خانممون گفت ...چیا لازمه ...منم همه رو نوشتم ...اونا گوش می کردن
    بعد گفت نوع ترکیب و مقدار زمان فر ......منم نوشتم ...اونا گوش می کردن
    قرار شد که دیگه بریم سر داستان عملی ...یعنی منو امید (اسم هم کلاسیم بود )..یار شدیم
    اون سه تا خانم هم یار شدن ....
    تخم مرغ ها رو شکستیم و آرد و وزن کردیم ..خلاصه شروع کردیم به پختن
    اون خانم ها خدایش از ما تروفرز تر بودن ...فقط خیلی حرف میزدن :)...البته حس مسابقه هم داشتن ...از سر تا پاشون هم آردی کرده بودن
    من و امید هم خیلی ریکلس با دست نوشته من داشتیم پیش میرفتیم
    45 دقیقه گذشت ....نون خامه ای اونا ...بی ریخت شده بود ...یعنی یکی بزرگ... یکی کوچیک ...یکی قد لوبیا :)
    ولی سایز نون های ما ...تقریبا خوب بود ....هنوز خامه تزریق نکرده بودیم توش ....
    خلاصه خانوممون اومد گفت ...چی کار کنیم ...چقد خامه رو بزنیم ....چقد باید تو یخچال بمونه
    باز من همه رو نوشتم ....ولی اونا گوش می کردن ....
    باز مثل قبل ...یعنی تیمی شروع کردیم به فعالیت ....خامه ها رو هم تزریق کردیم ....البته باز برای ما خیلی تر وتمیز بود
    این همه گفتم که به گم ...من هنوز اون کاغذه رو دارم ...میخوای برات بفرستم ...دستور پخت نون خامه ایه ..شاید بکارت بیاد واسه دسر:)

    ویرایش شده توسط محسن 125 در تاریخ ۸/۵/۱۳۹۵   ۱۵:۴۳
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان