وااااااای مرمری جون عالی بود برداشتت
برای من هم این داستان خیلی دلنشین بود و کلی با خودم مبارزه کردم که بقیه داستان ها رو نخونم!
از روایت ساده و صمیمی داستان که بگذریم چند تا چیر جالب تو این داستان وجود داشت که از این قصه یه روایت آکادمیک ساخته یود.
هیچ شخصیت سازی یی درکار نبود، قهرمانهای قصه نه معلوم بود از کجا اومدن و نه به کجا می رن نه کارشون معلوم بود ونه تحصیلاتشون و اصلا نمی شد حدس زد چجوری فکر می کنن، و نه حتی اسم داشتن، فقط معلوم بود که پاک باز بودن ولی نمی شد فهمید چرا؟ از تنهایی؟ از فقر؟ زیر فشار؟ هیچی! فقط معلوم بود که تشنه خواستن هستن و همین حسابی شاد و شنگول نگهشون داشته بود و احتمالا خواهد داشت، وقتی 6 سکشون رفت معلوم نبود که آیا همدیگه رو بدست آوردن یا اونم نه....