وای چطوری ازین وضعیت وخیم اومدی بیرون؟! بازتابی نداشت بعدناش؟!
سلام دوستان این اتفاق جور دیگه ا ی برام افتاد دانشجو بودیم دوستم گفت بیاین خونه ما ماشین تا سر خیابونشون بیشتر نبرد خونشون هم تو ولنجک بود کوچه سر بالا هن هن پیاده می رفتیم مثل لشگر شکست خورده بودیم دوستم از همه جلوتر بود من و اون یکی هم عقب همیدگه می رفتیم یهو یک ماشین شل کرد گفت بیاین بالا منم گفتم گمشو بابا کی می خواد سوار ماشین تو بشه ...که دیدم دوستم برگشت گفت سلام داداش چه خوب دیدیمت خسته شده بودیم من که تو افق محو شدم اما اون یکی دوستمون آنقدر خندید آخر داداش دوستم گفت حالا من به روی خودم نمی ارم خودتون دوستتون ضایع می کنید
یعنی از قزنم خفن تر؟!
خوبه پس باید کم کم تلاش کنیم و از زیر زبونت بکشیمش بیروووون