۱۸:۰۹ ۱۳۹۳/۳/۶
صبا جون واقعا طلاقم نمیده..من تصمیم نهامو گرفتم و از خونه زدم بیرون ..املا اون با تهدید و بهونه بچه و این چیزا منو برگردوند...راستش اخرین حرفی که باخودم زدم این بود که حتی اگر خودم هم بتونم دوری پسرمو تحمل کنم ..اون بچه چه گناهیرکرده که فشار جدایی منو تحمل کنه..درواقع فقط حس مسوولیت مادرانه منو برگردوند به زندگی..باهاش که حرف میزدم گفتم یه جوری منو قانع کن و جوابمو بده که به خاطر تو برگردم نه بچه اما اون اینکارو نکرد ..میدونید الانم میفهمم مشکلم همینه که دارم به خاطر بچه زندگی میکنم..اما بلد نیستم فیلم بازی کنم ..مدام درونم ظاهر میشه و مانع اسایشم شده..بچم خیلی به من وابستس ..پدرش از پس احتیاجات عاطفی پسرم بر نمیاد که ول کنم برم..