خانه
5.74K

داستان های کوتاه

  • ۱۰:۱۷   ۱۳۹۴/۳/۲۳
    avatar
    یک ستاره ⋆|1109 |1317 پست
    آدم زرنگ
    جانی ساعت 2 از محل کارش بیرون آمد و چون نیم ساعت وقت داشت تا به محل کار دوستش برود، تصمیم گرفت با همان یک دلاری که در جیب داشت ناهار ارزان قیمتی بخورد و راهی شرکت شود.
    چند رستوران گرانقیمت را رد کرد تا به رستورانی رسید که روی در آن نوشته شده بود :”ناهار همراه نوشیدنی فقط یک دلار”، جانی معطل نکرد و داخل رستوران شد و یک پرس اسپاگتی و یک نوشابه برداشت و سر میز نشست.
    گارسون برایش دو نوع سوپ، سالاد، سیب زمینی سرخ کرده، نوشابه اضافه، بستنی و دو نوع دسر آورد و به اعتراض جانی توجهی نکرد که گفت:” ولی من این غذاها رو سفارش ندادم.”
    گارسون که رفت جانی شانه ای بالا انداخت و گفت:” خودشان می فهمند که من نخوردم!”

    اما جانی موقعی فهمید که این شیوه آن رستوران برای کلاهبرداری است که رفت جلو صندوق و متصدی رستوران پول همه غذاها رو حساب کرد و گفت 15 دلار و 10 سنت.
    جانی معترض شد ” ولی من هیچکدومو نخوردم!” و مرد پاسخ داد ” ما آوردیم می خواستین بخورین!”
    جانی که خودش ختم زرنگهای روزگار بود، سری تکان داد و یک سکه 10 سنتی روی پیشخوان گذاشت و وقتی متصدی اعتراض کرد گفت:” من مشاوری هستم که بابت یک ساعت مشاوره 15 دلار می گیرم.”
    متصدی گفت :” ولی ما که مشاوره نخواستیم؟!” و جانی پاسخ داد :”من که اینجا بودم می خواستین مشاوره بگیرین!”
    و سپس به آرامی از آنجا خارج شد.
    ویرایش شده توسط نارینه در تاریخ ۲۳/۳/۱۳۹۴   ۱۰:۱۸
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان