دلم گرفته

خیلیییییییییییی دلم گرفته

به خودم می گم چرا اینقد دروغ می گه ... خیلی بی قید و بنده .... اصلا براش مهم نیست فیلم س ک س نگاه کنه ... با این قضایا خیلی راحته .... انگار چفت و بستی نداره .... نمی دونم چرا توقع ام از زندگی اینجور بود که شوهرم قدیس باشه !! نمی تونم چشم چرونی هاشو زیر نظر نیارم ...می بینم و حرفی نمی زنم ولی توی دلم همش می گم ببین چه آدمیه .... قبلا گفتم بدش اومد دیگه حرفی نزدم ... ولی سنگ کوب می کنه وقتی دختر می بینه !

اینم یه حرفیه .... دیدم خانمی رو توی فامیل که شوهرشو دوست نداشته ... خیلی زندگی تلخی داشتن

کنترل زیادی هم اصلا خوب نیست کسی بخواد کاری انجام بده .انجام میده مخصوصا مردها .بهتره یه فکر دیگه ای بکنی که خودتم داغون نشی مثلا با یه مشاور میتونی صحبت کنی که یه راه حل درستی بهت بگه .متا سفانه من اصلا شرایط تورو ندارم که بتونم خوب درکت کنم .ولی اطرافم این چیزارو دیدم

خودم با تمام وجود بهش همهیشششه وفادار بودم و عاشقانه تر از دیروز باهاش زندگی کردم .... این عین حقیقته واقعا اینجور کنارش زندگی کردم ....بدون همسرم می میرم ... اگه یه روز خدای نکرده بمیره تا آخر عمر نمی تونم جای خالیش رو با هیچ کس پر کنم هیچ وقت حتی فکرشو هم نمی تونم بکنم .... اما اون ... علی رغم اینکه علاقه ی زیادی هم بهم نشون می ده اینو از روی کاراش می تونم بفهمم کافیه چیزی رو ازش بخوام یا نخوام خودش مثه پروانه دورم می چرخه .... ولی اینقد مشنگه .... که اگه همین الان بیفتم بمیرم .... چند صباح بعد با دوشیزه ای مکرمه توی تالار خواهد رقصید....

خوش به حالت سارا .... خدا سایه ی همسرت رو برات حفظ کنه تا همیشه ....

بهت حسودیم می شه ...

کاش روحیه ی تو رو داشتم ...

تو صد در صد به همسرت اطمینان داری ؟؟

همسرم تنها کسیه که توی زندگی برام مونده .... خیلی بهش پناه می برم ....

امروز می بایست سر کار باشم ... ولی بهونه پشت بهونه اووردم .... نمی دونم هم چی می شه ... ولی .... دارم شغل خیلی خوبی رو به همین آسونی از دست می دم ....

همین .... 

ذات اکثر مردها اینجوری نمیشه کاری کرد .ما خانما خیلی احساسی هستیم وهمیشه چوبشو خوردیم .شما هم یه جوری رفتار کن که همیشه ته دلش بلرزه که نکنه .... به نظرم باید با اینجور مردا جوری رفتار کنی که فک کنن ممکنه بهش وفادار نباشی شاید تاثیری رو رفتارشون داشته باشه .البته این نظر شخصی منه

پیش یه مشاور رفتم همینو بهم گفت

گفت ازت می خوام یه جوری باشی که اون از بابت از دست دادنت بلرزه ....

ولی نمی دونم چه جوری ....

احساس خوبی به این حرفش نداشتم ...

بلد نیستم فیلم بازی کنم ... از خدا هم می ترسم....

نمیشه به کسی صد در صد اطمینان داشته باشی .ولی اره مال این حرفا نیست ادم ارومی دوس داره زندگی یکنواختی داشته باشه اینم خودش یه مشکلیه

اون با اطمینان صد در هزار از بابت من مطمئنه مطمئنه ... می گه اگه یه درصد حتی توی ذهنم بهت شک کنم می کشمت !!

عزیزم قرار نیست کاری انجام بدی که از خدا بترسی این یه روشه یه خورده بیخیالش باش کمتر بهش بگو دوست دارم یا جمعی که میریت دو تا دختر میبینه خودشو میبازه شما هم تو بعضی جمعهایی که مردها هستن یه خورده ریلکستر با اونا رفتار کن البته اگه خودش جلوی تو اینکارا رو میکنه .

یه خورده دیگه یادم بده ....

هیچ وقت این وادی رو تجربه نکردم .... خدا منو ببخشه....

همینه دیگه یه جوری رفتار کردی که خیالشو راحت کردی .خودشم با خیال اسوده هر کاری دوس داره انجام میده حتی یه سر سوزنم فکر اینو نمیکنه که تو رو از دست بده .

سلام من هم هستم
آلیس جون و سارا سلام

در ضمن تازه واردم

خسته تون کردم می بخشید....

ممنون از راهنمایی هات .... مگه فکر می کنی مشاورا کی هستن!! درسهای آکادمیکشون شب امتحانیه و مشاورشون هم تشخیص قبل از ورود به دانشگاهشونه .... اینو باور کن .... توی این دانشگاه هایی که ما داریم .... مگر اینکه اونقد پیرهن پاره کرده باشه که کارکشته باشه ....

به هر حال می بخشید ... اول صبحی ....

ازت ممنونم....