خانه
53K

دیالوگ نویسی: دیالوگ های برتر

  • ۰۹:۱۸   ۱۳۹۴/۱۲/۵
    avatar
    دو ستاره ⋆⋆|2352 |2147 پست

    مادربزرگم یه جزیره داشت ..
    چیز با ارزشی توش نبود ، در عرض 1ساعت میتونستی کل جزیره رو بگردی ، ولی واسه ما مثل بهشت بود.
    یه تابستون رفتیم به دیدنش و دیدیم که جزیره پر شده از موش.
    با یه قایق ماهیگیری اومده بودند و خودشون رو با نارگیل سیر میکردن.
    خوب حالا چطور میشه از شر موش ها توی یه جزیره خلاص شد...مادر بزرگم اینو بهم یاد داد.
    ما یه بشکه نفتی رو داخل زمین چال کردیم و نارگیل ها رو طوری چیدیم که اونها رو به سمت بشکه هدایت کنه. پس وقتی اونها میخواستن که نارگیل بخورند میافتادن توی بشکه.
    و بعد از یک ماه ، همه موش ها گیر افتادن.
    ولی بعدش چیکار میکنی...بشکه رو میندازی تو اقیانوس؟ میسوزونش؟ نه
    فقط رهاش میکنی ، و موش ها کم کم گرسنه شدن ، و یکی بعد از دیگری اونها شروع کردن به خوردن همدیگه ، تا زمانی که فقط دوتا ازونا باقی میمونه....دو بازمانده.
    و بعدش چی میشه؟ اونها رو میکشی؟ نه
    اونها رو میگیری و رهاشون میکنی بین درختها....حالا دیگه اونها نارگیل نمیخورند...اونها فقط موش میخورند...تو طبیعتشون رو تغییر دادی
    "دو بازمانده .. این چیزیه که اونها مارو بهش تبدیل کردند"
    #دیالوگ
    Skyfall| اسکای‌فال 2012| سام مندس
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان