خانه
233K

رمان ایرانی " آغوش اجباری "

  • ۰۰:۳۳   ۱۳۹۶/۶/۹
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    آغوش اجباری


    قسمت شصت و دوم




    نذاشت حرفمو ادامه بدم ...
    - بس کن دختر ... هرچی شوهرت می گه , همونه


    ساکت شدم ...
    چی می گفتم ؟
    همه برام شمشیرو از رو بسته بودن
    وقتی مامان بابای خودم اینجوری سرکوبم می کردن , از حسام چه انتظاری داشتم ؟
    یه هفته گذشت ... حسام هر روز با بهانه و بی بهانه می اومد ...
    دوست نداشتم حتی صداشم بشنوم ولی اون سرتق تر از این حرفا بود
    یه بار گفت :

    - چی شد ؟ مدرسه که نرفتی ؟
    با حرص گفتم :

    - نخیر
    به چهره ش دقیق شدم و گفتم :

    - الهی خدا جوابتو بده
    واینستادم حرفی بزنه ... رفتم اتاقم ... از اون روز به بعدش هر روز سر صحبت رو حتی در حد دو کلمه باهام باز می کرد
    مامان با هاجر و مریم رفتن خونه حسام و جهزیه منو چیدن
    همراشون نرفتم ... کیه که بره قبر خودشو بچینه ؟
    هاجر به مامانم گفته بود که برم لباسامو که مامان داده بود اون واسم بدوزه رو امتحان کنم ببینم اندازس یا نه
    با مامان رفتیم خونه ش
    وقتی لباس عروسی رو پوشیدم , دو دور , دور خودم می تونستم بپیچمش انقد که گشاد بود ...
    هاجر گفت :
    - دختر تو ده روز پیش اینجا بودی اندازتو گرفتم , چرا انقد لاغر شدی ؟


    سرمو زیر انداختم ... هیچی برا گفتن نداشتم
    می گفتم داداشت زندگیمو سیاه کرد ؟
    می گفتم نمیخوام باهاش ازدواج کنم ؟
    می گفتم بابام مجبورم کرد ؟
    می گفتم مامانم همدست بابام شدم نابودم کنه ؟
    می گفتم دارم مجبور به تحمل آغوش اجباری می شم ؟
    چی می گفتم ؟
    سکوت کردم ...
    سکوت کردم تا همه دردام تو درونم زنده به گور شن
    سکوت کردم تا همه امید و آرزوم سرکوب شن
    سکوت کردم که خدا صداش در بیاد
    خدا از دلم آگاه بود
    من و دلم حرفی نمی زدیم
    کسی ما رو درک نمی کرد


    سکوتمو که دید , گفت :
    - لباستو در بیار دوباره تنگ کنم ... خیلی گشاده , اینطوری عیب و ایرادش معلوم نیست


    لباسو در آوردم و دادم دستش ...

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان