خانه
181K

رمان ایرانی " اِنجیلا "

  • ۱۹:۱۱   ۱۳۹۶/۸/۲۹
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    داستان انجیلا 💘


    قسمت پانزدهم

    بخش چهارم




    حدود ساعت دوازده شب , بابا اومد در خونه ی ما و زنگ زد ...
    یعقوب جواب داد و من دویدم دم در ...

    گفتم : بابا بیاین تو ...

    پرسید تو خوبی ؟ حالت بد نشده ؟

    گفتم : نه , برای چی ؟
    پرسید : پس چرا نیومدی فرودگاه ؟ الان شهاب و نامزدش خونه ی ما هستن , من اومدم ببینم تو چی شدی که نیومدی ؟ ... من و آنا نگرانت شدیم ...
    گفتم : فکر کردم تاخیر داره ...
    گفت : نه , کی گفته بهت ؟ سر ساعت اومدن ... می خوای بیای الان با من بریم خونه ی ما ؟ شهاب خیلی دلش برای تو تنگ شده , همش سراغ تو رو می گیره ؟
    گفتم : نه بابا جون , صبح میام ... شما برو سلام برسون ...
    یعقوب پشت سرم ایستاده بود ... خودشم می دونست کاری کرده که من نتونم برم فرودگاه ...
    بهش نگاه کردم و گفتم : ببین همه ی اینا رو جمع می کنم و یک مرتبه رو سرت خراب می کنم ... فردا نگی کاری نکردم ... اینو بدون من بهت اجازه نمی دم تا ابد با من اینطوری رفتار کنی ...


    و شروع کردم با صدای بلند گریه کردن ...

    به شدت دلم برای شهاب تنگ شده بود ... دلم می خواست به عنوان خواهرش تو مراسم استقبال از اون و نامزدش باشم ...
    یعقوب اولش از خودش دفاع کرد , بعد متعرض من شد و می گفت روزگارشو سیاه کردم ... هر روز یکی می ره و یکی میاد و من باید برم فرودگاه ... آخه من چه وظیفه ای دارم احمق ؟ ...
    و بعدم شروع کرد به جد و آباد من فحش دادن ...
    ولی من یک روند و با صدای بلند گریه کردم ... تنها اسلحه ای که داشتم رو به عنوان اعتراض به کار بردم ...
    دلم می خواست صدای گریه ی منو همه بشنون و دلشون به حالم بسوزه ...
    فردا با چشمانی که از شدت گریه متورم بود , آماده شدم که برم پیش برادرم ...
    خیلی محکم گفتم : چند روز اونجا می مونم ... می خوام پیش شهاب باشم ...
    گفت : باشه , منم میام با هم می ریم ...




    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان