خانه
182K

رمان ایرانی " اِنجیلا "

  • ۱۲:۵۲   ۱۳۹۶/۹/۶
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    داستان انجیلا 💘


    قسمت بیستم

    بخش چهارم




    تا پایان ترم که امتحانات ما تموم شد , با آنا و بابا و جاسم و فریبا رفتیم سراب به دیدن پدر و مادر احمد ...
    روز قبل من می خواستم برم آویسا رو ببینم چون فکر می کردم یکی دو روزی ازش دور می شم , از احمد خواستم سوییچ ماشین رو بده ...
    گفت : می خوای کجا بری ؟
    گفتم : جایی کار دارم , باید تنها برم ...
    گفت : خودم می برمت , امکان نداره بذارم تنها بری ... من در خدمتم ...
    گفتم : احمد جایی که می رم تو نباید بیای ...
    گفت : دارم بهت مشکوک می شم ... بگو کجا می خوای بری , نگران شدم ...
    گفتم : نشو , می خوام برم آویسا رو ببینم ...

    با خوشحالی گفت : تو رو خدا ؟ چه خوب , منم میام و از دور نگاهش می کنم ... مگه نباید بچه ی تو رو بشناسم ؟ پس منم میام دیگه ...
    بالاخره احمد موفق شد منو راضی کنه و همراه من بیاد اما خیلی می ترسیدم یعقوب منو و با احمد ببینه ...
    برای همین دورتر از جایی که همیشه می ایستادم , منتظر شدم و جالب بود برام که اون اصلا نسبت به اینکه شوهر سابق منو می دید , حساسیتی نشون نمی داد ...
    تا بعد از یک انتظار طولانی , آویسا دست تو دست مادرخونده اش اومد بیرون و رفتن به طرف ماشین یعقوب ...
    به احمد گفتم : سرتو ببر پایین , الان یعقوب میاد بیرون ... حتما داره درو قفل می کنه ...
    و من فقط تونستم خیلی کوتاه و از دور آویسا رو ببینم ... به نظرم رسید خیلی لاغر شده ...
    وقتی اونا رفتن , ما سرمون رو بردیم بالا و من اشکم سرازیر شد ...
    خیلی دردناکه برای یک مادر که دست دخترشو تو دست زن دیگه ای ببینه و نتونه بره جلو و بغلش کنه ... احساس می کردم جگرم می سوزه ... بیقرار و بی تاب می شدم و تا مدتی اشکم بند نمی اومد ...
    احمد خیلی ساده به من نگاه کرد و  پرسید : شوهرتو دوست داشتی ؟ دلت برای اون تنگ میشه ؟ ...
    گفتم : نه , هرگز ... اینو از کجا آوردی ؟ ... دیگه چیزی ازم نپرس که جواب نمی دم ... نمی تونم , حالم خوب نیست ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان