خانه
182K

رمان ایرانی " اِنجیلا "

  • ۲۳:۵۹   ۱۳۹۶/۹/۲۵
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    داستان انجیلا 💘


    قسمت سی و نهم

    بخش اول




    قلبم فرو ریخت ... گفتم : من به کسی نمی گم , بهت قول می دم ... فقط خواهش می کنم همه چیز رو در مورد زینب خانم به من بگو ...
    گفت : نگران نباش خانم , حسین آقا هوای اونو داره ...
    پرسیدم : حسین آقا کیه ؟
    گفت : ای وای نمی دونی ؟ برای چی ؟ برادر آقا قاسم دیگه ...
    گفتم : برادر داره ؟ اون که می گفت فقط دو تا خواهر دارم ...
    گفت : ای داد بیداد از این روزگار بی وفا ... نمی دونم چی بگم خانم جان ؟ شاید برای اینکه اصلا با هم خوب نیستن ... حسین آقا یک جور دیگه است , آقا قاسم یک جور دیگه ... دو تا برادر اصلا شبیه هم نیستن ...
    پرسیدم : حسین آقا چجوریه که شبیه مهبد نیست ؟
    گفت : والله نمی دونم ... اون از همه بزرگتره , بعض آقا قاسم نباشه خیلی آقاست ...
    اون وقت ها می رفت جبهه و اهل نماز و روزه است , خانمش هم همین طور .. یک دستشم از کار افتاده ؛ جانبازه ... خودِ حاج آقا قیاسی هم مرد مومن و خیرخواهیه ... خیلی اون زمان , یعنی موقع جنگ رو میگم , زحمت می کشید ...
    ولی آقا قاسم تو این خط ها نبود ... هیچکدومشون رو قبول نداره ... چند بار با حسین آقا هم درگیر شدن ... خدا می دونه ؛ خودش از سر تقصیر همه بگذره ... من زیاد خبر ندارم ولی می گفتن که آقا قاسم کاری کرده حسین آقا دیگه با هیچکدوم رفت و آمد نمی کنه , خونه ی پدرشم نمیاد ...
    آخه خیلی اهل حلال و حرومه ... اگرم خونه ی پدرش بره , لب به چیزی نمی زنه ...
    گفتم : چرا مگه پدرش چیکار می کنه ؟
    گفت : بیچاره هیچی ... تو بازار یک مغازه داره و خوار و بار می فروشه ولی همین اینکه آقا قاسم چیز میز می خره و می بره خونه ی اونا , حسین آقا قبولشون نداره ...
    حالا چرا ؟ من سر در نمیارم ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان