داستان رعنا
قسمت پنجاه و پنجم
بخش چهارم
گفتم : جانم , عزیز دلم ... من اینجام ...
نگاهی به من کرد و گفت : ببخشید ... نفهمیدم چیکار می کنم ... من کجام ؟
گفتم : یکم آسیب دیدی ولی حالا بهتری ... فدای اون صورتت بشم که اینقدر خوشگلی ... دیگه خوب میشی عزیز دلم ...
گفت : اینجا کجاست ؟
گفتم تو بیمارستانی ولی نگران نباش ... همه اینجان ...
میلاد هم اومد و دست باران رو گرفت و گفت : خواهر جون تو که ما رو ترسوندی ... پدرمون رو درآوردی ...
وقتی خیالم از بابت باران راحت شد همه ی بچه ها رو جمع کردم و گفتم : من باید پیش باران بمونم خیلی هم وقت نداریم ...
شماها باید خونه رو برای اومدن مامانم آماده کنین ...
علی هر چی لازمه بخر تا اتاق حمید و باران رو برای اونا آماده کنی ...
علی گفت : تو بگو ما انجام می دیم ... من تا شنبه سرِ کار نمی رم ...
گفتم : نازنین و حمید , می خوام حیاط رو قشنگ ؛ خیلی قشنگ درست کنین ... پر از گل ... زیبا و شیک ... یک میز ناهارخوری , نه یک دست دیگه صندلی برای حیاط بگیرین ... شبیه همین هایی باشه که الان داریم ...
برای کنار استخر یک چتر ...
هانیه گفت : اتاق منم هست رعنا جون ... من می رم خونه ی حمید ...
گفتم : نه , با من بحث نکن .. تو دختر منی ... به جای این حرف ها بهم کمک کن ...
باید تدارک چند روز غذای خوشمزه رو ببینی ... هر چی لازمه بخر و با شوکت و محترم آماده کنین ..
می خوام عالی باشه ...علی گفتی چه ساعتی می رسن ؟
گفت : من دقیقا نمی دونم ... به بابا گفته ...
تا صبح شنبه , بعد از اینکه باران ویزیت شد من و مجید و میلاد اونو ترخیص کردیم و بردیمش توی ماشین .
از مجید پرسیدم : حالا می تونم بهش بگم ؟
گفت : چی رو ؟ آهان ... بله دیگه حالش خوبه , می تونین بگین ...
میلاد سرشو بر گردوند عقب و گفت : باران , مامانِ رعنا جون داره با دایی امیر میان پیش ما ...
گفت : واقعا رعنا جون راست میگه ؟
گفتم : آره , قربونت برم ... دارن میان ...
گفت : وای نه ... حالا که من این طوریم , مو ندارم ... خیلی بد شد ... بعد مامانت فکر می کنه من زشتم ...
گفتم : نه , عزیزم ... تو همین طوریم خوشگلی ... نگران نباش ...
گفت : من به مامانت چی بگم ؟
گفتم : مامان ... بهش بگو مامان ... مثل من , تو که به من مامان نگفتی عزیزم ... اینم تقصیر میلاد شد ... هر کاریش کردیم گفت تو رعنایی , مامان نیستی ...
باران خندید و گفت : راست میگه ... مامان بهت نمیاد ...
ناهید گلکار