خانه
184K

رمان ایرانی " رویایی که من داشتم "

  • ۱۲:۵۲   ۱۳۹۶/۱/۱۷
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    داستان رویایی که من داشتم


    قسمت سیزدهم

    بخش چهارم



    اون که رفت من نشستم به درس خوندن و این تنها راه نجاتم بود … چه در اون لحظات سخت و چه برای آینده ام به درس خوندن نیاز داشتم ….

    باید کاری می کردم که روی پای خودم بایستم و نیازی به کسی نداشته باشم …. این بود که خوندم و خوندم … دیگه به چیزی فکر نمی کردم …

    مرضیه دو تا ساندویج برام آورد تو اتاق و من دوباره نشستم سر درس …

    نفهمیدم چقدر طول کشید که باز صدای ناله ی خفیفی از دور به گوشم رسید … ساعت رو نگاه کردم چیزی به دو نیمه شب نمونده بود …

    با خودم گفتم : نه ! رویا نمیشه بری …

    همین امروز با تو این کارو کرد ، ولش کن برو بخواب …

    ولی صدای ناله هاش آزارم می داد … بی طاقت شدم و رفتم تو راهرو . از اونجا بهتر می شد شنید که اون داره ناله می کنه …

    پاورچین رفتم پشت در و گوشمو گذاشتم به در … می گفت : بیا … بیا ….

    اون منو می خواست . دلم براش سوخت و نتونستم تنهاش بذارم .

    بی اختیار دستم رفت روی دستگیره ی در و بازش کردم … رفتم تو …

    دستش رو هوا بود و معلوم بود که منتظر منه …

    صدای در رو که شنید گفت : دستمو بگیر …

    دستهاش رو با محبت گرفتم و کنارش نشستم و در حالی که نوازشش می کردم آهسته کنار گوشش لالایی گفتم ….





     ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان