خانه
100K

روانشناسی

  • ۱۲:۳۴   ۱۳۹۲/۳/۵
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست
     دوستان لطفا اطلاعات در مورد
    روانشناسی
    روانشناسی کودک
    روانشناسی ازدواج
    روانشناسی عشق
    رفتار با همسر
    رفتار با کودک
    زناشویی
    و... رو تو این تاپیک بزارید


    -------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    چگونه می‌توانیم مهارت نه گفتن را در خود افزایش دهیم؟

    1- در ابتدا مشخص کنیم که چه می‌خواهیم بگوییم؟ «بلی» یا «نه» . اگر مطمئن نیستیم که چه تصمیمی می‌خواهیم بگیریم، بگوییم: لازم است مدتی فکر کنم و بگوییم که چه وقت به او پاسخ خواهیم داد...

    2- نسبت به احساسات، نیازها، عقاید و نظرات خودمان، صادق و روراست باشیم و آن‌ها را بشناسیم.
    3- درخواست‌های منطقی خود را مشخص، و محکم بیان کنیم.
    4- اهداف و مقاصد خود را به روشی مستقیم و صادقانه بیان کنیم.
    5- نقطه نظرات خود را بدون شرمندگی و معذرت‌خواهی بیان کنیم.
    6- تا جایی که امکان دارد بطور خلاصه دلیل خود را برای مخالفت بگوییم اما از دادن توضیحات زیاد خودداری کنیم.
    7- اگر کاملاً متوجه خواسته و پیام طرف مقابلمان نشدیم، برای روشن شدن موضوع سؤال کنیم و توضیح بخواهیم.
    8- مسئول بودن راجع به رفتار خودمان، به ما این فرصت را می‌دهد که احساس خوبی راجع به خود داشته باشیم.
    9- اجازه ندهیم که دوستان، همکلاسی‌ها و اطرافیان ما، رفتارها، عقاید و ارزش‌های خود را به ما تحمیل کنند، در عوض به آنها این فرصت را بدهیم تا بدانند ما چه فکر و چه احساسی داریم؟ و چه می‌خواهیم؟
    10- از کلمه‌ی «نه» استفاده کنیم و ممکن است لازم باشد در صورت انتخاب آن یک توضیحی نیز برآن بدهیم.
    11- وقتی کاری را نمی‌خواهیم انجام بدهیم، بگوییم «نه» تا اینکه بگوییم: «... خوب می‌دانی، آخه من اینطور فکر نمی‌کنم...» چراکه این پاسخ نشانه‌ی تردید ماست تا قاطعیت.
    12- بهتر است به جای عبارت «من نمی‌توانم ...» یا «من نباید ...» از عبارت «من تصمیم دارم که این کار را نکنم» یا «من نمی‌خواهم ...» در بیان مخالفت خود استفاده کنیم.
    13- شاید لازم باشد در مقابل خواسته دیگران چندین بار امتناع و مخالفت خود را تکرار کنیم. نیازی نیست هربار توضیحات جدید بدهیم، فقط «نه» را تکرار کنیم و دلایل اولیه خود را بگوییم.
    14- اگر طرف مقابل ما پس از هربار «نه گفتن» ما باز اصرار بر خواسته خود دارد، سکوت کنیم یا موضوع بحث را عوض کنیم یا حتی می‌توانیم مکالمه را قطع کرده و محل را ترک کنیم.
    15- از سوالات «چرایی» (Why question ) اجتناب کنیم، اینگونه سؤالات باعث حالت تدافعی در طرف مقابل ما می‌شود.
    16- به قوانین دیگران اهمیت و احترام قائل می‌شویم و آن‌ها را بشناسیم.
    17- می‌توانیم احساس شخصی را که خواسته‌ی او را رد کرده‌ایم، بیان کنیم تا به او بفهمانیم که متوجه شرایط او هستیم؛ مانند: «من می‌دانم که این تو را ناراحت می‌کند، اما من ...».
    18- از امتنان خود احساس گناه نکنیم، این وظیفه ما نیست که مشکلات دیگران را حل کنیم.
    19- اگر با تقاضای اولیه فرد، موافق نیستیم اما مایل هستیم به او کمک کنیم، می‌توانیم بطور مثال بگوییم:من نمیتوانم تمام عصر را بمانم و به تو کمک کنم، اما می‌توانم دو ساعت بمانم.
    20- ما این حق را داریم که عقیده‌ی خود را عوض کنیم و به تقاضایی که در ابتدا پاسخ مثبت داده‌ایم، حالا پاسخ منفی بدهیم.
    21- برای نشان دادن احساس عصبانیت و ناراحتی خود از ضمیر «من» و «ما» استفاده کنیم به جای آنکه با استفاده از کلمه‌ی «تو» و «شما» او را سرزنش کرده و انگشت اتمام به سویش بگیریم. مثلاً مناسب‌تر است بگوئیم: من خیلی ناراحت می‌شوم وقتی به نظر من توجه نمی‌کنید تا اینکه بگوئید: شما خیلی بی‌خیال و بی‌توجه هستید و به نظرات دیگران هیچ ارزشی قائل نمی‌شوید.
    22- در هنگام ارتباط با دیگران از وضعیت بدنی و تُن صدای مناسب استفاده کنیم؛ مثلاً تُن ضعیف صدا، شانه‌های فرد افتاده، دست‌های درهم قفل شده و نگاه غیر مستقیم و نامطمئن، حالت ترس، تردید و انفعال را در ما نشان می‌دهد و طرف مقابل را برای درخواست‌های غیر منطقی‌اش بی‌پرواتر می‌کند، و برعکس، داد و فریاد، سینه‌های سپر شده، نگاه گستاخانه و ... نشانه‌ی پرخاشگری ما و زیرپا گذاشتن قوانین و حقوق دیگران است؛ یعنی مطمئن باشیم ژست غیر کلامی ما تقویت کننده و منعکس کننده‌ی پیام کلامی ماست.
    23- در هنگام بیان و انتقال پیام خود از ارتباط چشمی مناسب استفاده کنیم و به صورت طرف مقابل نگاه کنیم.
    24- در یک فاصله‌ی مناسب و راحت از طرف مقابل بایستیم یا بنشینیم.
    25- از ژست و حالات بدن خود می‌توانیم برای تأکید آنچه گفته‌ایم استفاده کنیم.
    26- در صورت لزوم پیام خود را تکرار کنیم و اگر فکر می‌کنیم هدف و پیام ما به خوبی و روشنی دریافت نشده است، آن را توضیح دهیم.
    27- زمانی که در موقعیتی قرار می‌گیریم که لازم است پاسخ «نه» بگوئیم و مخالفت خود را با عقیده نظر و خواست دیگران مطرح کنیم، همیشه این سؤالات را از خود بپرسیم:
    - آیا توانستم پیام خود را هرچه واضح‌تر و روشن‌تر بیان کنم؟
    - چقدر در مورد چیزی که می‌خواستم بگویم بطور خاص و مشخص عمل کردم؟
    - آیا ممکن است دوباره پیام خود را تکرار کنم؟ آیا با انجام آن احساس راحتی می‌کنم؟
    - علاوه بر کلام خود، چگونه از زبان بدنی خود برای انتقال پیامم استفاده کردم؟
    28- در مورد تقاضای خودمان:
    اگر طرف مقابل بار اول پاسخ منفی به تقاضای ما داد، آن را تکرار کنیم و خیلی زود از خواسته‌ی خود با اولین پاسخ منفی نگذریم.
    29- از دیگران بخواهیم وقتی با آن‌ها صحبت می‌کنیم به نقطه نظرات ما گوش بدهند.

    ویرایش شده توسط faezeh در تاریخ ۱۱/۸/۱۳۹۲   ۱۶:۴۳
  • leftPublish
  • ۱۰:۴۶   ۱۳۹۲/۸/۶
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست
     روانشناسی کودک
    چگونه از ناخن جویدن کودکمان جلوگیری کنیم؟


    ناخن جویدن، بیشتر نشانه تهاجم خفته و اضطراب درونی کودک می باشد. این حالت در بچه های بزرگ تر شایع تر است. کودک از این طریق حالت تهاجمی خود را کنترل می کند و بر اضطراب ها چیره می شود و توجهش را از دنیای خارج قطع می کند و به درون خویش برمی گرداند.

    چه کودکانی به ناخن جویدن مبتلا می شوند؟



    معمولاً کودکان مضطرب به ناخن جویدن مبتلا می شوند که گاهی تا مجروح کردن انگشتان نیز پیش می رود زیرا ناخن جویدن در کودکان منقلب و هراسان، تسکین ایجاد می کند و باعث آرامش شان می شود.





    این بچه ها به محض رهاکردن این کار، دچار اضطراب می شوند و دوباره شروع به ناخن جوی می کنند.

    عواملی که باعث ناخن جوی در کودک می شود عبارتند از:

    - فشار محیط بر کودک؛ کودکی که تحت انضباط شدید قرار گیرد وقتی نمی تواند بر موانع پیروز شود به خود فشار می آورد و این فشار باعث اضطراب می شود و در نتیجه برای رهایی از اضطراب، به ناخن جوی روی می آورد.

    - گاهی ناخن جویدن بر اثر تقلید به وجود می آید. کودک ابتدا تقلید می کند و کم کم به صورت عادت در می آید.

    - کودکان خجالتی و کم رو، اغلب دچار این عادت ناپسند می شوند.

    - گاهی هنگام دندان در آوردن و التهاب لثه ها، این عادت در کودکان ایجاد می شود.



    روش های جلوگیری :

    - در زمان التهاب لثه ها، وسیله ای در اختیار کودک قرار دهید تا کودک مجبور نشود برای رفع التهاب از انگشتانش استفاده کند.

    - در صورتی که عامل محیطی باعث ناخن جوی شده باید تا حد امکان سعی کنید فشار روحی بر کودک وارد نشود و از سختگیری نسبت به کودک بپرهیزید.

    - باید نیازهای طبیعیکودک را بشناسید و کاری نکنید که جلو این نیازها گرفته شود؛ نیازهایی مانند بازکردن، خراب کردن وسایل و پریدن. کودک نمی تواند برای مدتی طولانی بدون حرکت و آرام بنشیند. برقراری نظم و انضباط شدید، برای کودک فشار روحی ایجاد می کند.

    - در درس خواندن از او توقع بیش از حد نداشته باشید.

    - پیش از آنکه از لحاظ بدنی آمادگی یابد، از او انتظار نداشته باشید که دفع ادرار خود را کنترل کند.

    - هرگز او را به خاطر ناخن جویدن مورد تمسخر قرار ندهید.

    - دائماً به او تذکر ندهید و ایراد نگیرید.

    - او را با اشیاء مورد علاقه اش سرگرم کنید.

    - سعی کنید وقت بیشتری به او اختصاص بدهید تا تنها نماند.

    - او را در فعالیت های مختلف شرکت دهید.


  • ۱۱:۱۰   ۱۳۹۲/۸/۷
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست
     روانشناسی

  • ۱۲:۱۷   ۱۳۹۲/۸/۸
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست
    گزیدن لب ها
    یکی از مهم ترین نشانه ها از قرار داشتن فرد در وضعیت استرس زا است. در بسیاری از مواقع زمانی که انسان ها اشتباهی را مرتکب می شوند بی اختیار لب ها خود را می گزند. در این مواقع انسان سعی می کند، به طور ناخودآگاه با گزیدن لب ها، فرو بردن آن ها به داخل دهان و تماس زبان با آن ها خود را از زیر بار روانی خارج کند.

    گزیدن لب ها = یا اشتباه کرده یا می ترسد!
  • ۰۹:۰۱   ۱۳۹۲/۸/۱۱
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست

    از امروز یاد بگیریم در لحظه زندگی کنیم

    همین امروز طوری زندگی کنید که گویی آخرین روز زندگی شما است، البته شاید هم باشد!! 50 سال دیگر،20 سال دیگر و یا همین امروز؟ واقعیت این است که ما هیچ کدام نمی دانیم که آخرین روز زندگی مان کی است.

    وقتی خبر درگذشت مردی را در پشت فرمان اتومبیلش را شنیدم با خودم گفتم آیا به خانواده اش گفته که چقدر دوستشان داشته اس؟ آیا زندگی خوبی داشته اس؟ آیا قدرت عشق را درک کرده است؟. متاسفانه بیشتر ما طوری کارهایمان را پشت گوش می اندازیم که گویی برای ابد زنده هستیم. ملاقات یک دوست ، گفتن یک جمله محبت آمیز، شنیدن حرف نزدیکان و همه کارهای دیگر را عقب می اندازیم و وقت خود را صرف امور بی اهمیت می کنیم. همین اکنون بهتر است تصمیم بگیریم که در روز زندگی کنیم، آن هم طوری که گویی آخرین روز است…..

    مارک تواین می گوید:” حوادث وحشتناکی در زندگی هستند که فقط برخی از آن ها اتفاق می افتند.”

    میزان آرامش درونی ما با این که چقدر می توانیم در لحظه حاضر زندگی کنیم،اندازه گیری می شود. بدون بی توجهی به آن چه که دیروز یا سال گذشته اتفاق افتاده یا آن چه فردا اتفاق خواهد افتاد، لحظه حاضر زمانی است که ما در آن قرار داریم.

    بسیاری از ما استاد عصبانی بودن هستیم، چون اجازه می دهیم مشکلات گذشته و آینده روی لحظه حال ما اثر بگذارند و این موضوع به نگرانی، افسردگی، بی حوصله گی و نومیدی ختم می شود. اغلب ما با نادیده گرفتن نکات مثبت روز، منتظر روزی بهتر هستیم و آن روز هزگز نمی رسد.

    پس توجه خود را روی زمان حال متمرکز کنیم…
  • ۰۹:۲۹   ۱۳۹۲/۸/۱۱
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست
    بچه چندم هستید؟

    اینکه شما اولین نوردیده خانواده باشید یا اینکه بعد از خواهر و برادران تان به دنیا بیایید تا حدودی می تواند سرنوشت عاطفی تان را هم تعیین کند.

    از ژنی که به ارث می برید گرفته تا تحصیلات پدر و مادرتان، همه و همه می تواند روح و روان شما را زیر و رو کند و روی ازدواجی که چند دهه بعد از تولدتان اتفاق می افتد تاثیر بگذارد. اما گذشته از تمام چیزهایی که دست خودتان هست و نیست، ترتیب تولدتان هم می تواند نقش کلیدی را بازی کند. اینکه شما اولین نوردیده خانواده باشید یا اینکه بعد از خواهر و برادران تان به دنیا بیایید تا حدودی می تواند سرنوشت عاطفی تان را هم تعیین کند. گرچه سال هاست که برخی از روانشناسان بر اهمیت این موضوع تاکید می کنند اما قبل از خواندن این متن باید بدانید این قانون ها، همیشه و در مورد همه آدم ها صادق نیست. شاید با بررسی روانشناختی ترتیب تولد، بتوانیم به شکل گیری یک پیش فرض در ذهن شما کمک کنیم اما قبل از آن به شما هشدار می دهیم این قانون ها در همه آدم ها و با تمام جزئیات صادق نیست.

    بچه های اول زورگو هستند؟

    ذوق و انرژی بیشتر والدین کافی است تا فرزند اول، جور دیگری بار بیاید. برای تازه پدر و مادری که چیز زیادی از فرزندپروری نمی دانند، تنها راه مراقبت از این قدم نو رسیده، توجه بیشتر و رسیدگی مداوم است. پدر و مادرهایی که برای اولین بار این تجربه را پشت سر می گذارند، همیشه نگرانند که مبادا کوتاهی آنها در رسیدگی به فرزندشان دردسرساز شود و به همین دلیل یک توجه 24 ساعته را به او هدیه می کنند. این بچه ها بیشتر از خواهر و برادرهای بعدی شان از امکانات خانواده بهره مند می شوند و از آنجا که در زمان تولد رقیبی ندارند، همه چیز منحصرا متعلق به آنهاست.

    از وسایل بازی گرفته تا محبت و توجه والدین، همه چیز تنها و تنها به آنها تعلق دارد و این موضوع سرنوشت روانی آنها را از خواهر و برادرهای بعدی شان متمایز می کند. شاید به همین دلایل تحقیقات نشان می دهد که در میان کسانی که برنده جایزه نوبل شده اند آمار بچه های اول بیشتر است. روانشناسان می گویند از آنجا که بار مسئولیت روی دوش بچه های اول سنگین تر است، وظایف بیشتری به آنها سپرده می شود و دیگران انتظارات بالاتری هم از آنها دارند و این فرزندان توانمندتر بار می آیند. رقابت جو بودن هم از دیگر خصوصیات آنهاست که البته بچه های دوم هم از آن بی بهره نیستند.

    دلایلی که گفته شد کافی است تا بچه های اول، سلطه جو تر و جاه طلب تر بار بیایند و بخواهند حق رای و بهره مندی از امکاناتی که پیش از این داشته اند را تا پایان عمر و در همه جنبه های زندگی حفظ کنند. اما از طرف دیگر این بچه ها وظیفه شناس تر هم هستند و خوب می دانند که به محض ورود یک فرزند دیگر به خانه، وظیفه رسیدگی به او را داشته و در صورتی که تا پایان عمر تنها فرزند خانواده باقی بمانند، مسئولیت سنگینی در قبال والدین خود دارند.

    بچه های اول باید با بچه های چندم ازدواج کنند؟

    بهترین گزینه برای ازدواج: بچه های اول در کنار دومی ها آرامش بیشتری را تجربه خواهند کرد، چراکه فرزندان دوم آرام و زودجوش، به راحتی از خواسته های آنها تبعیت می کنند و از آنجا که به سلطه گری بچه های اول عادت دارند، وقتی با یک دستور بی چون و چرا از طرف آنها روبه رو می شوند، زیاد سخت نمی گیرند و نمی رنجند. از طرف دیگر، حمایت های همیشگی بچه های اول می تواند ترس از زورگویی شان را کمرنگ تر کرده و به همسرشان دلگرمی بیشتری بدهد.

    بدترین گزینه برای ازدواج: ترکیب ازدواج 2 بچه اول با هم می تواند جنجال های زیادی را به پا کند. این زوج سلطه جو به سختی می توانند به خاطر دیگری از خواسته های خود بگذرند و حتی به طور موقت در بحث ها کوتاه بیایند. گرچه ممکن است آنها به دليل توانایی های شان از نظر مالی یا کاری پیشرفت زیادی داشته باشند اما جرقه های سلطه طلبی همیشه رابطه آنها را تهدید می کند.

    خسیس های همیشه تنها

    خصوصیات تک فرزندها و بچه های اول تاحدودی شبیه به هم است. جاه طلبی و سلطه جویی در شخصیت تک فرزندها هم راه دارد اما نمی توان یک تفاوت اساسی میان آن دو را نادیده گرفت. با آمدن بچه دوم، تک فرزند سابق باید توجه اطرافیان را با این قدم نو رسیده هم تقسیم کند و در بسیاری از چیزهایی که پیش از این منحصر به او بوده، با دیگری شریک شود. این اجبار در اشتراک، شکست بزرگی برای او به حساب می آید و خصلت حسادت را هم به دیگر خصوصیات او اضافه می کند. اما اعتماد به نفس بالاتر و جدیت بیشتر باعث می شود بچه های اول یک سر و گردن از دیگران جلوتر باشند. حالا اگر بخت با بچه اولی یار باشد و همیشه تک فرزند بماند، قطعا دیگر نیازی ندارد که همه زندگی اش را با دیگری تقسیم کند. به همین دلیل تک فرزندها انحصارطلب تر بار می آیند و کمتر از بچه های دیگر طاقت نه شنیدن را دارند.

    بدترین گزینه برای ازدواج: قبلا هم گفتیم که ترکیب ازدواج 2 بچه اول با هم می تواند جنجال های زیادی را به پا کند. گرچه ممکن است آنها به دليل توانایی های شان از نظر مالی یا کاری پیشرفت زیادی داشته باشند و به دليل اینکه رقیب دیگری در خانواده ندارند، از والدینشان کمک های بیشتری دریافت کنند اما جرقه های سلطه طلبی همیشه رابطه آنها را تهدید می کند. از طرف دیگر، برای تک فرزندها آسان نیست که داشته هایشان را به اشتراک بگذارند و همین موضوع می تواند تهدیدی برای ارتباطات شان باشد.

    اگر خواستگارتان بچه دوم است خیال تان راحت

    بچه های دومی حرف گوش کن و آرام بار می آیند. آنها که همیشه زیر سلطه بچه های اول بوده اند، یاد گرفته اند که باید حرف دیگران را بپذیرند و تا آنجا که می توانند در زمان اختلاف نظر کوتاه بیایند. بچه های دوم گرچه از بچه های اول همیشه زور شنیده اند، اما از نعمت داشتن یک حامی بزرگ تر هم بهره مند بوده اند. آنها این امکان را داشته اند که با خواهر یا برادر بزرگ ترشان رقابت کنند و از او چیز یاد بگیرند. این بچه ها، مهارت های ارتباطی قوی تری هم دارند و از آنجا که باید رابطه شان را با بچه های اول تنظیم می کردند و در نقطه تعادل نگاه می داشتند، یاد گرفته اند چطور به دیگران نزدیک شوند و با آنها کنار بیایند. این ویژگی وقتی قدرتمند می شود که بچه دیگری به دنیا بیاید و فرزند دوم، نقش فرزند وسط را بر عهده بگیرد. در این شرایط او همیشه میانجی رابطه فرزند کوچک تر و بزرگ تر می شود و در تنش های خانواده، بیشتر از هر کسی برای برقرار شدن صلح و آرامش تلاش می کند.

    بهترین گزینه برای ازدواج:بچه های دوم با هر کسی می توانند ازدواج کنند و خوشبخت شوند. خلق وخوی سازگار آنها باعث می شود که هم از پس حمایت بچه های آخر بر بیایند 





  • leftPublish
  • ۱۰:۵۰   ۱۳۹۲/۸/۱۲
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست

    متخصصان (Neuro-Linguistic Programming (NLP انسان‌ها را به سه دسته تقسیم می‌کنند. به گفته آن‌ها، افرادی که به هنگام ارتباط با طرف مقابل مستقیما به چشمان نگاه می‌کنند، افراد معقولی هستند. دسته دیگر در میانه صحبت با دیگران به بالا نگاه می‌کنند و به دنبال ایده هستند. گروه سوم به هنگام صحبت به پایین سمت چپ نگاه می‌کنند، که انسان‌های احساسی هستند
  • ۱۰:۵۱   ۱۳۹۲/۸/۱۲
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست

    خصوصیات غیر جذاب در جنس مخالف خود را بشناسید

    در یک نظر نظرسنجی از 37 درصد مردان در مورد خصوصیات غیر جذاب در جنس مخالف سوال شد ، شماره یک آن خصوصیات داشتن تاتو بود که بیش از سه چهارم ( 78 درصد ) مردان آن را جزو اولین مورد از پنج عاملی که باعث می‌شود جذابیت جنس مخالف از دست برود برشمردند.

    از سوی دیگر زنان نسبت به تاتوهای مردان خونسرد تر بوده و 13 درصد از زنان آن را از عوامل از دست رفتن جذابیت مردانه نام بردند. در عوض داشتن ریش برای مردان را اولین عامل از دست دادن جذابیت آن‌ها دانستند.

    بوی بد دهان در هر دو گروه دومین کاهش جذابیت هم برای مردان 28% و هم زنان 27% در لیست قرار گرفت.

    کشیدن سیگار نیز رتبه بالایی را در هر دو گروه داشت. 17% مردان و 11% زنان سیگار کشیدن را باعث از دست رفتن جذابیت جنس مخالف می‌دانستند.

    به طور مشابه سوراخ کردن بدن برای گذاشتن حلقه و .. برای مردان 10 % و زنان با 16% جزو این عوامل شناخته شد.

    جویدن ناخن و مراقبت کم از ناخن برای مردان پنجمین عامل کاهش جذابیت زنان شمرده شد.

    عوامل کاهش جذابیت زنان از دیدگاه مردان

    1. تاتوهای مختلف

    2. بوی بد دهان

    3. سیگار کشیدن

    4. سوراخ کردن متعدد بدن

    5. جویدن ناخن

    عوامل کاهش جذابیت مردان از دیدگاه زنان

    1. ریش

    2. بوی بد دهان

    3. سوراخ کردن متعدد بدن

    4. تاتوهای مختلف روی بدن

    5. سیگار کشیدن
    15
  • ۱۰:۵۲   ۱۳۹۲/۸/۱۲
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست

    9 دشمن زندگی زناشویی

    برای اینکه زندگی زناشویی خوبی داشته باشیم، لازم نیست که بیخودی به دنبال راه های معجزه آسا باشیم. ضمن اینکه باید بدانید که خوشبختی در زندگی زناشویی و داشتن یک زندگی زناشویی موفق بعد از ازدواج، هیچ ارتباطی به رویاپردازی و ایده آل نگری نداشته و در عین حال چیزی نیست که بدون هیچگونه تلاش و اراده ای، تحقق بپذیرد. پس لازم است بدانید که اگر واقعا قصد بهبود شرایط زندگی زناشویی خودتان را دارید، یکی از بهترین اقداماتی که می توانید انجام بدهید، شناسایی عوامل مخرب در زندگی است که ما در این مطلب از آن ها با نام دشمن زندگی زناشویی یاد می کنیم و قصد داریم تا 9 مورد از آن ها را در ادامه ی مطلب بیاوریم. البته هر کدام از شما ممکن است به فراخور شرایط زندگی خودش، بخواهد به این موارد، مورد دیگری نیز بیفزاید.

    1- تلويزيون

    تلويزيون قاتل عشق است. در اين مورد هيچ شكي نداشته باشيد! حتی کاملا توصیه می شود که شام خوردن جلوي تلويزيون را قدغن كنيد. هر شب غذا خوردن جلوي تلويزيون به همراه گويندگان نمي‌گذارد حواستان به همسرتان و فرزندانتان باشد، از آن گذشته آن‌قدر جلوي تلويزيون به تماشاي فيلم مشغول بوده‌ايد كه وقتي به رختخواب مي‌رويد‌، حتي ديگر وقت نداريد با هم حرف بزنيد و از حال يكديگر باخبر شويد. تنها چاره كار اين است كه اين دشمن را از زندگي عاشقانه بيرون بيندازيد! براي آنكه در اين كار زياد سخت‌گيري نكرده باشيد‌، مي‌توانيد موافقت كنيد كه در هفته‌، بعضی از شب ها تلويزيون خاموش باشد. البته فراموش نکنید که تلوزیون در رابطه ی میان والدین و فرزندان نیز بعضا نقش های مخرب زیادی دارد.

    2- خانه‌نشيني

    ممکن است به خاطر تلويزيون و يا بنا به دلايلي، ديگر بيرون نروید! البته حتما لازم نیست که رستوران های آنچنانی بروید و یا از همسرتان چنین انتظاری را داشته باشید. چرا که به هر حال اصل قضیه این است که شما اوقاتی را با هم و به بهترین شکل سپری کنید. حالا می توانید غذایی که در منزل تهیه کرده اید را به پارک ببرید و یا اینکه اگر می توانید به رستورانی که در آن خاطره های خوشی داشته اید، بروید. فراموش نکنید که نباید با هزینه تراشی های بی مورد، به گونه ای متحمل هزینه بشوید که دیگر نخواهید به رستوران بروید. اگر هم به سینما علاقه دارید و از آن لذت می برید، می توانید با تفاهم بر روی فیلم خاصی، از تماشای آن لذت ببرید. فراموش نکنید که صله ی رحم را همواره در برنامه های خودتان بگنجانید. مبادا طوری رفتار کنید که ببینید ديگر از گردش‌هاي دونفره و شب‌نشيني‌هاي رمانتيك خبري نيست! بايد دوباره آن حال و هوا را به‌دست‌آوريد و به اتفاق يكديگر از خانه بيرون بزنيد! حالا كه به تازگي از شر تلويزيون خلاص شده‌ايد، سعی کنید که توجه به همسرتان، تلوزیون جدید شما باشد!

    3- ساعات اضافي

    ديگر دير از سر كار به خانه برنگرديد! نه تنها براي خودتان وقت نداريد بلكه علاوه بر آن خستگي و عصبانيت‌تان را با خود به خانه مي‌آوريد‌ كه حقيقتا هیچ کار خوشايندي براي فرزندان وهمسرتان نيست! تنها كافي‌است كه كار، تمام زندگيتان را به‌خود مشغول كند، به سرعت تنها موضوعي مي‌شود كه از آن در خانه حرف مي‌زنيد. بس كنيد! سعي كنيد به حد كافي زود به خانه برگرديد تا قبل از شام كمي وقت براي خودتان و يا با هم بودن داشته باشيد. به شرطي که طبق همان اصل اول، در اين مدت جلوي تلويزيون ولو نشويد! و خصوصا براي آنكه توجه بيشتري به يكديگر داشته باشيد، هر ازگاهي كار را از ياد ببريد. به عنوان مثال می توانید تصور کنید که هر گاه به خانه بر می گردید، همانطور که جوراب های خودتان را از پایتان خارج می کنید، تمام مسائل فکری بیرون از خانه تان را هم از ذهنتان خارج کرده و آن ها را درون جوراب هایتان بریزید.

    4- رسيدگي به وضع ظاهر

    فكر نكنيد چون ديگر زن و شوهر هستيد و چندين سال از زندگي مشتركتان مي‌گذرد، بايد نسبت به وضع ظاهرتان بي‌خيال شويد! چرا که در روایات اسلامی هم نسبت به این که هر کدام از زن و شوهر خودش را برای همسرش آراسته کند، تاکیدات و سفارشات بسیار فراوانی وجود دارد. پس بهتر است که دست از شوریدگی و نا‌مرتب بودن برداريد، موهايتان را ژوليده و درهم رها نكنيد، از ريخت‌و‌پاش‌كردن در خانه خودداري كنيد و به‌خودتان برسيد! همسرتان مطمئنا شما را همانگونه كه هستيد دوست دارد، با اين‌حال چرا سعي نمي‌كنيد خود را به بهترين شكل نشان دهيد؟ به اين ترتيب به او نشان مي‌دهيد كه حضور او و تاثيري كه بر او مي‌گذاريد برايتان مهم است!

    5- بي‌توجهي

    يكي ديگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها‌، بي‌توجهي است. در اينجا منظور از توجه كردن گل خريدن و يا هديه دادن نيست بلكه تنها نگاه كردن به همسرتان است که گاهی می تواند خیلی بیشتر از آنچه که تصور می کنید، تاثیر خوبی در زندگی تان بگذارد. زماني‌كه همسرتان آرايشگاه رفته و يا كت جديدي خريده است به او توجه نشان دهيد؛ به‌خصوص زماني ‌كه او را شيك و زيبا مي‌بينيد و يا وقتي‌ كه او با تعريف‌هاي بجا و مناسبش شما را تحت‌تأثير قرار مي‌دهد، از او تعريف كنيد. زيرا تعريف و تمجيد‌ها هميشه خوشايند هستند‌، اما تنها زماني‌كه درست و بجا به‌كار برده شوند.

    6- حسادت مفرط

    دست از پاييدن و سين‌جين كردن همسرتان برداريد زيرا زندگي مشترك براساس اعتمادي دو جانبه بنا مي‌شود. شك و بدگماني‌هاي بيش از حد شما‌، در نهايت او را به ستوه آورده و به سمت فرد ديگري هل مي‌دهد! پس مواظب باشید که با دست خودتان، عشقتان را نابود نکنید.

    7- خانواده همسر

    نه، مطمئنا تمام خانواده‌هاي همسر آنگونه كه در فيلم‌ها به‌صورت منفي نشان داده مي‌شوند، نيستند. پس سعی کنید که از تلقین منقی به ذهنتان کاملا دوری کنید و این باور را در خودتان تقویت کنید که تفاهم بين همسر و خانواده شما اغلب مي‌تواند گرم و صميمانه باشد. اما نكته مهم آن است كه بدانيد زماني‌كه اين تفاهم به حد كافي وجود دارد‌، چيزي را به همسرتان تحميل نكنيد. چنانچه احساس مي‌كنيد كه همسرتان از رفت‌وآمد‌هاي آخر هفته كم‌كم خسته مي‌شود به او اصرار نكنيد آخر هر هفته براي ناهار با خانواده شما باشد و البته اين قاعده در مورد ميهماني‌هاي همكاران و دوستان قديمي نيز صدق مي‌كند.

    8- نبود برنامه

    تشكيل خانواده به معناي گذراندن زندگي بدون در نظر‌گرفتن آينده نيست. شما بايد به اتفاق هم آينده‌تان را بسازيد. از برنامه‌هاي كوتاه‌مدت (مكاني كه تعطيلات را در آنجا مي‌گذرانيد، خريد اتومبيل و…) گرفته تا برنامه‌هاي بزرگ‌تر (بچه‌دار شدن، عازم شهر ديگري شدن و…) بي‌درنگ در مورد آينده‌تان و اينكه چگونه با آن روبه‌رو مي‌شويد فكر كنيد. اين عمل روابط شما را منسجم‌تر و شور و شوق پيش‌روي در زندگي را در شما شعله ور مي‌كند!

    9- سكوت

    مطئنا عدم‌گفت‌وگو براي زندگي زناشويي مضر است. اين امر بنا به دلايل مختلف اغلب ناشي از كمبود وقت و يا بي‌توجهي زن و مرد نسبت به يكديگر است كه در بالا از آنها نام برده‌ايم. با اين‌حال، معمولا گفت‌وگو ميان زن و مرد صورت مي‌گيرد، اما هيچ‌يك از طرفين به حرف‌هاي يكديگر گوش نمي‌دهند… در اين حالت، موضوعي را با هم مطرح كنيد و سعي كنيد حقيقتا حرف طرف مقابل‌تان را بفهميد. درصورت نياز، بي‌درنگ از يك روان‌درمانگر كمك بگيريد. البته ناگفته نماند که متاسفانه بعضی از زن و شوهرها، حرف هایی می زنند که اگر سکوت کنند و آن ها را نگویند، بسیار برای آن ها بهتر است… پس حالا تصمیم و تشخیص آن که چگونه سکوت زندگی را بشکنید، با خودتان است
  • ۱۰:۵۳   ۱۳۹۲/۸/۱۲
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست

    چنین شوهرانی عشق را در زندگی می کشند؟!

    ۱- شوهرهایی که تعصب بی جا را با غیرت اشتباه گرفته اند.
    خانمش را چون یکی شی می پندارد. به نام دوستی و عشق، او را با توهمات خود زندانی کرده و قوانین ممنوعیت را برای همسر خود وضع می کند. مثلا: جواب دادن به تلفن ممنوع؛ رفتن به خانه پدر و مادر ممنوع؛ سرزدن به دوستان ممنوع؛ درس خواندن و دانشگاه رفتن ممنوع؛ داشتن شغل ممنوع؛ اردو و مسافرت ممنوع؛ استفاده از رایانه و اینترنت ممنوع؛ خندیدن با صدای بلند در محيط خانواده و محارم ممنوع؛ تعریف و توضیح در مورد آقایان ممنوع؛ رفتن کنار پنجره ممنوع؛ نامه نوشتن ممنوع؛ بیرون رفتن از منزل ممنوع .

    2 شوهرهای سلطه جو، زورگو و کنترل کننده؟!
    چنین شوهرانی حق انتخاب را به کلی از همسرشان می گیرند و این حق انتخاب را فقط برای خود به رسمیت می شناسند. از تصمیم های مهم و کلی تا جزئی ترین مسائل باید زیر نظر آنها و به فرمان آنها باشد. به عنوان مثال بعضی از اعمال و مستبدانه این آقایان عبارتست از: تصمیم در انتخاب محل زندگی به تنهایی؛ تصمیم گیری در مورد فرزند داشتن؛ تصمیم در مورد رفت و آمد و میهمانی رفتن، تصمیم در ارتباط یا قطع رابطه با بعضی از فامیل یا دوستان از روی دل خودشون؛ تصمیم گیری در مورد شغل خانم، تصمیم گیری در مورد رشته تحصیلی و محل تحصیل همسرشان بدون توجه به نظر او؛ انتخاب رنگ پرده ؛ انتخاب نوع مبل؛ انتخاب رنگ و نوع فرش؛ انتخاب ظروف و لوازم منزل، در اختیار گرفتن و به نام زدن سند شش دانگ ریموت تلویزیون و ویدئو، انتخاب و تماشای برنامه های دلپسند خود از تلویزیون بدون توجه به خانواده و همسرشان؛ انتخاب نوع و رنگ لباس داخل منزل خانمشان؛ دستور به خانمشان در مورد چگونه فکر کردن، چگونه حرف زدن، چگونه احساس کردن و چگونه رفتار کردن. ( خانواده سخت گیر در تربیت)

    3 شوهران بی مسئولیت؟!
    این شوهران فراموش کرده اند که مراحل نوزادی، نوباوگی، کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشته و فرد بالغی شده اند و ازدواج کرده اند. خانواده تشکیل داده اند و صاحب فرزند شده اند. لذا در تصمیم گیری ، اجرا، و پاسخگویی نسبت به وظایف و مسئولیت های منزل خود را عقب کشیده اند و چون حبابی خود را رها کرده اند. هنوز در پی لذت طلبی انفرادی خود هستند. اینها برنامه ها و دل مشغولی های خود را بدون توجه به خانواده و همسرشان دنبال می کنند. بدون توجه به به مسئولیت هایی که باید بپذیرند و نیازهایی که خانواده به آنها دارد، به دنبال پارتی ها، تفریحات، مسافرتها، کوهنوردی، فوتبال، استراحت، خواب، تلویزیون و فیلم و سینما، موسیقی و دوستان و کارهای انفرادی مربوط به خود هستند. آنها همیشه چون میهمانی بر سر سفره آمده منزلشان اگر وقت کنند حضور می یابند و رنجهایشان را به خانواده می ریزند و لذتهایشان را بیرون از خانواده تقسیم می کنند. این افراد گاهی تصور می کنند با دادن پول زیاد به خانواده می توانند، آنها را رها کنند. با یک پلی استشن ، با یک رایانه و اینترنت و …، سعی می کنند همسر و فرزندان خود را به خودشان وابگذارند. و نسبت به مسئولیت در قبال همسر و تربیت فرزندان شانه خالی می کنند. (خانواده سهل گیر در تربیت)

    4 شوهران بی احساس و سخت کوش:
    برای این شوهران زندگی یعنی کار، کار یعنی زندگی و اینها همه یعنی پول. این شوهران خلاء وجودی خود را فقط با پول و کار پر می کنند. به بهانه های مختلف مثل داشتن اقساط، تعویض منزل یا خودرو، فراهم آوردن رفاه ، تامین آینده زندگی، مسئولیت کاری ، و …، اکثر اوقات خود را از صبح تا آخر شب و حتی تعطیلات، به دنبال کار و اضافه کاری و تجارت و مدیریت و … هستند. گاهی بهانه های انسان دوستانه و خدمت به خلق را پیش می کشند و گاهی تعهدات کاری را دستاویز قرار می دهند. اینها از منزل ، همسر و فرزندان خود، ابتدا به صورت فیزیکی دور می شوند و کم کم از نظر احساسی و عاطفی و ذهنی فاصله می گیرند. این آقایان به همه مردم خدمت می رسانند و با آنها هستند به غیر از همسر و خانواده.
    مردان دیگری را نیز می توان در این طبقه قرار داد. آنهایی که شاید این همه مشغله نداشته یا از محیط خانواده دور نیستند، ولی از نظر عاطفی ، احساسی و ذهنی فاصله زیادی از جو خانواده پیدا کرده اند. آنها هم احساسی ، همدلی ، همدردی با همسر را نیاموخته اند. حرف زدن برای آنها سخت تر از بلند کردن خودرو توسط قویترین مردان است. برای پاسخ یک کلمه ای به یک سئوال ، خانمشان باید کلی به به آنها التماس کند، وقتی آنها یک جمله 3 کلمه ای به زبان می آورند، همسر آنها، به شدت ذوق زده شده و آن روز را همه سال جشن می گیرند و سالگرد زبان گشایی آقا را غنیمت می شمارند.
    اگر خانمشان با آنها صحت کند، در حال دیدن تلویزیون هستند، یا در حال تعمیر وسایل منزل می باشند، و حتی زحمت تغییر جهت نگاهشان را به طرف خانمشان ، نمی کشند. گوش شنیدن ندارند، و این کار هم برای آنها مثل شکافتن اتم و آزاد سازی انرژی هسته ای هست. ولی متاسفانه این انرژی آزاد کردن را حق خود نمی دانند تا این اتم را بشکافند و گوش شنوا برای حرفها و احساسات خانمشان داشته باشند.
    این مردان مهارت های گوش دادن، مهارتهای ارتباطی، مهارتهای هم حسی یاد نگرفته اند یا تمرین نکرده اند و یا انگیزه ای برای انجامش ندارند.
    برای این آقایان، سخن محبت آمیز و عاشقانه، نوازش محبوبانه و نگاه دلبرانه به خانمشان، افسانه ای خیالی و بی فایده است. همسر این آ
    قایان با ح
    سرت به زوجهایی که در پارکی نشسته اند و در گوش هم نجوا می کنند می نگرند.
    یک تلفن از محل کار به خانم، یک دسته گل، یک نامه عاشقانه ، یک نوازش ، و یک همدلی و هم حسی به گاه نگرانی و بیماری؛ از آرزوهای هرگز برآورده نشده ، خانم این دسته از آقایان است.

    5 شوهران وابسته و غیر مستقل؟!
    این آقایان به علت اینکه از بچگی تحت چتر حمایتی شدید پدر و مادر خود قرار داشته اند و همیشه والدینشان برای آنها تصمیم گرفته اند، وابسته ، ترسو و دمدمی مزاج و بچه صفت تربیت شده اند. آنها همین طور که بزرگ شده اند به جای اینکه روز به روز مستقل تر شوند، روز به روز وابسته تر شده اند. هنگام ازدواج نیز نمی خواهند در این وضعیت تغییری ایجاد کنند. هنوز هم دستورات و تصمیم گیری های مهم زندگی زناشویی را از والدین خود اخذ می کنند. معمولا پدر و مادر این آقایان سخت گیر و مقرراتی هستند و شاید کمک مالی زیادی هم به زندگی اینها کرده باشند. مرزهای خانواده توسط این شوهران گسسته شده و مسائل محرمانه و خصوصی خانواده به راحتی به بیرون از خانواده منتقل می شود و افراد دیگر هم به خود اجازه می دهند در مسائل خانوادگی اینگونه شوهران دخالت کنند.

    6 شوهران کمالگرا و خسیس:
    این آقایان شخصیت وسواسی دارند. معیارهای نانوشته ای در ذهن خود ترسیم می کنند و آن را وحی منزل و تخلف ناپذیر تصور می کنند. به جزئیات زندگی زیاد کار دارند و گیر می دهند. برای هر چیز کوچکی در خانواده نظر می دهند. همیشه ترس از آینده دارند، اعتماد به نفس پائین ، و ایده آلی خواهی از مشخصات دیگر اینهاست. با خسیس بودن و پس انداز افراطی سعی در آرامش خاطر خود دارند. همواره امروز را فدای فردا می کنند. و فردای آنها که باعث نگرانیشان بود، هرگز نمی آید. حسرت تفریح ، مسافرت ، لباس نو، میهمانی را به سادگی و با بهانه های مختلف، بر دل زن و بچه خود می گذارند. توقع زیادی از همسرشان دارند ، انتظار بی عیب و نقص بودن خانم خود را داشته و نقاط مثبت همسرشان را نمی بینند.
  • ۱۰:۵۴   ۱۳۹۲/۸/۱۲
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست

    دلایل فحاشی؛ از کوچک تا بزرگ

    دشنام گویی و بد دهانی تنها منحصر به افراد فحاش نیست بلکه این پدیده در تعاملات اجتماعی میان تمام اقشار جامعه رخنه کرده است. با اینکه نمیتوان دشنام ها را از فرهنگ لغت یک زبان کاملا حذف کرد اما……

    فحاشی کودکان
    دشنام گویی و بکار گیری واژه های عامیانه قبیح به گونه فزاینده ای در میان اقشار جامعه و بخصوص کودکان و نوجوانان معمول گردیده. دشنام گویی و بد دهانی تنها منحصر به افراد فحاش نیست بلکه این پدیده در تعاملات اجتماعی میان تمام اقشار جامعه رخنه کرده است. با اینکه نمیتوان دشنام ها را از فرهنگ لغت یک زبان کاملا حذف کرد اما میتوان کاربرد آنها را در ارتباطات بین فردی تا حد زیادی تحت کنترل در آورد.

    چرا کودکان فحاشی می کنند؟
    اینکه کودکان اقدام به فحاشی می کنند، چند علت می تواند داشته باشد؛ یکی از علت هایش این است که ما الگوی بچه ها هستیم؛ یعنی کودک در محیطی قرار می گیرد که اطرافیانش به این شکل صحبت می کنند. در نتیجه، این قضیه برای کودک عادی می شود زیرا در این محیط رشد و پرورش می یابد. علت دیگر فحاشی کودکان می تواند این باشد که آنها نمی توانند خشم خود را کنترل کنند و فحش دادن در حقیقت، یک نوع ابراز خشم و پرخاشگری کلامی است؛ مانند مواردی که کودکان در حالت خشم کتک کاری می کنند یا چیزی از این قبیل. در واقع این حالت یک نوع برخورد ناشی از عدم کنترل خشم است.

    گاهی اوقات ممکن است کودکان در حالت افسردگی، پرخاشگر شده و ناسزا بگویند. گاهی بعضی بیماری های جسمانی سبب ایجاد اضطراب در کودکان می شود و همین باعث پرخاشگری و در نهایت فحاشی می شود.

    مثلا بیماری پرکاری تیرویید باعث می شود کودک زمینه بیمارگونه ای از اختلالات اضطرابی و افسردگی را پیدا کند که خود این عامل، زمینه ای برای فحاشی کودکان است. البته فحاشی می تواند به مشکلات رفتاری کودکان (مانند لجبازی) نیز برگردد. بچه های لجباز می دانند که فحش دادن کار بدی است و اطرافیان را ناراحت می کند و به همین علت شروع به ناسزاگویی می کنند تا محیط اطرافشان را طبق نظر خودشان کنترل کنند.

    چرا بزرگترها فحاشی می کنند؟
    اما دلایل بد دهانی و دشنام گویی بزرگترها چیست؟ در زیر میتوانیم به چند عامل عمده آن اشاره کنیم:
    - دشنام دادن بخاطر یک اتفاق دردناک و غیر منتظره مانند اصابت سر به یک جسم محکم و یا خوردن چکش به انگشتان دست هنگام کوبیدن میخ.
    - دشنام گویی به منظور برقراری هویت گروهی. عضویت در یک گروه خاص و حفظ مرزهای آن گروه.
    - ابراز همبستگی، اتحاد و همدردی با دیگران.
    - ابراز صمیمیت و اعتماد به ویژه ناسزا گویی زنان در حضور زنان دیگر
    - دشنام گویی از روی عادت.
    - بمنظور برانگیختن خشم دیگران و تحریک آنها. ابزاری برای تحقیر، توهین و یا ارعاب.
    - بد دهانی بمنظور قدرت نمایی.

    وقتی کودک فحاشی کرد چکار کنیم؟ تنبیه بکنیم یا نه؟
    وقتی کودک ناسزا می گوید اولین مرحله تنبیه، محروم کردن او از حضور در جمع است که معمولا به اندازه سنش دقیقه تعیین می کنیم. به عنوان نمونه یک کودک ۵ ساله باید ۵ دقیقه از جمع جدا شود چون حرف زشتی زده است. اگر این محرومیت ها جواب ندهد به سراغ محرومیت از چیزهایی که مورد علاقه اش است می رویم. ضمن اینکه یادتان باشد وقتی تنبیه را به کار می بریم حتما برای رفتار عکس آن هم تشویق در نظر می گیریم.

    اگر کودک بلافاصله عذرخواهی کرد نیز عذرخواهی کودک را همان بار اول قبول می کنیم ولی عذرخواهی مانع تنبیه نمی شود. باید به او گفت: تو را می بخشم ولی به خاطر حرفی که زده ای باید ۵ دقیقه در اتاقت تنها بمانی.






    وقتی یکی از والدین فحاشی می کند؟
    اگر یکی از والدین کودک بیمار باشد، ممکن است گاهی ناسزاگویی کند. بهترین کار در این موارد این است که برای کودک، بیماری والد را توضیح دهیم. به عنوان نمونه بگوییم که: «پدرت حالش خوب نیست» یا «پدرت رفتار نامناسبی انجام می دهد» یا … مساله اصلی این است که باید بر حسب سن کودک به تحلیل این شرایط بپردازیم. اگر کودک دبستانی است و می توان با او در تعامل کلامی قرار گرفت با او صحبت می کنیم و مسایل را برایش توضیح می دهیم. اگر کودک در سنین نوجوانی است، می توانیم از او کمک و مداخله درمانی بگیریم.

    به عنوان نمونه از او بپرسیم: «به نظر تو چه کار کنیم بهتر است تا این مشکل پدرت حل شود؟» اگر کودکی خیلی کوچک است، توصیه می کنیم والدین اجازه ندهند کودک در آن شرایط بیمارگونه برای مدتی طولانی قرار بگیرد زیرا کودکان کوچک تر بسته به جنسیت شان از والد همجنس فحاش شان الگو می گیرند بنابراین اگر هر کدام از والدین دیدند که والد دیگر از مساله ای ناراحت و عصبانی است و احتمال فحاشی و ناسزاگویی وجود دارد، کودک را از او دور یا حواسش را پرت کنند. اگر هم این مساله رخ داد و کودک درباره آن سوال کرد باید برای او توضیح دهند که این رفتار، رفتار مناسبی نیست. ضمن اینکه نباید وجهه والد را هم نزد کودک خراب کرد.

    وقتی خودمان در دام فحاشی هستیم، چه باید کرد؟
    شما با کنترل زبان و گفتار در نظر دیگران پخته تر، با هوش تر، مودب، سخن دان، با ملاحظه، دلپذی تر و خوش مشرب تر جلوه کرده و مورد پذیرش و احترام همگان قرار خواهید گرفت.

    - از حذف دشنام گویی ها و بد دهانیهای جزئی، غیر جدی و اتفاقی شروع کنید: به جای استفاده از صفات اهانت آمیز و رکیک برای تاکید، از تغییر لحن و آهنگ در واژه ها و جملات بهره گیرید.

    - شکیبایی را تمرین کنید: آستانه تحمل خود را افزایش دهید. سریع از کوره در نروید و در اموری که کنترلی بر آنها ندارید بردباری به خرج دهید.

    - از واژه های جایگزین استفاده کنید: در زبان فارسی واژه های گوناگون و متنوعی برای بیان احساسات و افکار وجود دارد. اما افرادی که به بد دهانی و دشنام گویی عادت کرده اند مکررا از چند واژه معدود تکراری، رکیک و زننده استفاده میکنند. برای واژه های رکیک یک معادل مودبانه بیابید. چند واژه قدرتمند و یا با مزه یافته و آنها را بکار برید.

    - نقطه نظرات خود را مودبانه بیان کنید: واکنشها و پاسخهای خود را تحت کنترل خویش در آورید.چنانچه فردی از شما انتقاد کرد که کاری را نادرست انجام میدهید به وی نگویید به شما مربوط نیست. این یک پاسخ تدافعی ، خصومت آمیز و کودکانه است. بهتر است اینگونه پاسخ دهید که این یک روش جدیده و خیلی هم سریعتر انجام میشه. یا توجیه کردن، پاسخهایی پخته تر و متقاعد کننده تر بدهید.

    - پیش از سخن گفتن فکر کنید: از دهان خارج ساختن دشنام و واژه های تهی از نزاکت و ادب، مهارت در سخن وری و بی سلیقگی آسان است. پیش از اینکه سخن بگویید از پیامدها و اثرات احتمالی آن مطمئن شوید. چنانچه پس از اینکه حرفی زدید متوجه شدید که گفتارتان توهین آمیز و گستاخانه بوده به عقب باز گشته و موشکافانه نوع تعبیر و جمله بندی خود را بررسی کنید. به تدریج با اصلاح اشتباهات گذشته خوش زبانی را تمرین کنید.

    - ترک عادت دشوار است: ترک بد دهانی همچون سایر اعتیاد ها همچون ترک سیگار نیاز به تمرین، پشتکار، حمایت دیگران و اراده راسخ دارد. نه تنها واژه های قبیح را باید ترک کنید بلکه احساسات و هیجاناتی که شما را به دشنام گویی وا میدارند را نیز میبایست تحت کنترل در آورید.

    - با افراد بد دهان معاشرت نکنید: دوستان بد دهان خود را کنار بگذارید تا مجبور نباشید بمنظور ارتباط برقرار کردن با آنها شما هم بد دهان شوید. با افراد بد دهان نیز مشاجره نکنید چرا که اینگونه افراد با فحاشی بر شما پیروز خواهند شد. چرا که آنها تنها در دشنام دادن مهارت دارند
  • leftPublish
  • ۱۰:۵۶   ۱۳۹۲/۸/۱۲
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست
     افکار مثبت


    روانشناسی
  • ۱۳:۵۹   ۱۳۹۲/۸/۱۲
    avatar
    Nanayi joon
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|4285 |6357 پست
    خیلی این تاپیک هارو دوست داااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارم، ممنون
  • ۰۸:۴۱   ۱۳۹۲/۸/۱۳
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست
    ۱۰ راز که افراد موفق را به آرزوهایشان میرساند


    ۱- افراد موفق اهداف را تعیین و تا رسیدن به هدف آن را دنبال میکنند
    ۲- ثابت قدم هستند
    ۳- از هر موقعیتی بهترین استفاده را میکنند
    ۴- مسئولیت زندگیشان را برعهده میگیرند
    ۵- روابط باارزشی ایجاد میکنند
    ۶- فداکاری های غیرمعمولی انجام می دهند.
    ۷-هرگز تسلیم نمیشوند
    ۸- خطر میکنند
    ۹- به نظم و سخت کوشی اعتقاد دارند
    ۱۰- ارزش میسازند
  • ۱۰:۰۱   ۱۳۹۲/۸/۱۳
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست

    با 6 ویژگی انسان های دوست داشتنی
    ، دوست داشتنی شوید
    در اینجا ویژگی های آدم های دوست داشتنی را برایتان نوشته ایم شاید بتوانید آنها را به کار بگیرید و به مقصود خود برسید.

    این انسان ها بسیار خونگرم و اصیل هستند. آنها می توانند فضای محیطی که در آن هستند را بسیار شاد کنند و لبخند به لب های همه بیاورند. شاید شما جزو افرادی باشید که خجالتی هستند و نمی توانند به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند. اما با این حال، دوست دارید قوی تر باشید و این رویه تغییر کند. دوست دارید روی دیگران تاثیر خوب و مثبت داشته باشید و مردم شما را دوست داشته باشند.

    در اینجا ویژگی های آدم های دوست داشتنی را برایتان نوشته ایم شاید بتوانید آنها را به کار بگیرید و به مقصود خود برسید.

    1 - آنها قیافه نمی گیرند
    درست است، همه ما دوست داریم قوی و با اعتماد به نفس دیده شویم. به همین منظور، سرمان را بالا می گیرد، صاف و چهار شانه راه می رویم، هنگام صحبت کردن، صدایمان را کنترل می کنیم و بسیار گرم و محکم با دیگران دست می دهیم. این کارهابه هیچ وجه بد نیست و نشان دهنده اعتماد به نفس هستند. اما در چنین مواقعی مثلا در یک جلسه یا ملاقات، این طور به نظر می رسد که فقط شما باید دیده شوید و دیگران نباید به چشم بیایند و این مساله به هیچ وجه پسندیده نیست و مردم هم این موقعیت را دوست ندارند.

    نلسون ماندلا مرد بزرگی است. او در ملاقات با افراد مهم و سران ممالک دیگر بسیار متواضعانه برخورد می کند. به طور مثال، هنگام ملاقات با بیل کلینتون، هر دو به سمت هم قدم برداشتند و به هیچ وجه طوری برخورد نکردند که طرف مقابل باید اول ادای احترام کند. با هم دست دادند. ماندلا به نشانه احترام و ادب و فرهنگ خود، تعظیم کرد و کلینتون نیز همین کار را در برابر ماندلا تکرار کرد.

    شما هم برای اینکه همین قدر دوست داشتنی به نظر برسید، هنگام ملاقات با دیگران آرام باشید، یک قدم به جلو بردارید، سرتان را به سمت او خم کنید، لبخندی گوشه لب خود بگذارید و بسیار گرم و صمیمی دست بدهید. این باعث می شود احترام ویژه ای نزد طرف مقابل پیدا کنید.

    همیشه همه ما همه افرادی که ما را دوست دارند، دوست داریم. وقتی واقعا و درونی از ملاقات کسی خوشحال می شوید، او نیز احساس خوبی به شما خواهد داشت.

    2 - روش جیو جیتسو را خوب بلد هستند
    شما فردی را ملاقات می کنید. 15 دقیقه با او همکلام می شوید. پس از جدا شدن با خود می گویید: «چه همصحبتی خوبی بود. او بسیار عالی حرف می زد و رفتار می کرد.»

    افراد دوست داشتنی در جیوجیتسو اجتماعی تبحر کامل دارند. جیو جیتسو در واقع یک ورزش رزمی ژاپنی و قدیمی است و حرکات آن شامل بر ضربه زدن، گرفتن، پرتاب کردن و فشار آوردن بر روی مفاصل حریف است. اما نوع اجتماعی آن به این ترتیب است که فرد بدون اینکه خود آگاه باشد در مورد خود صحبت می کند. این تکنیک به گونه ای انجام می شود که همه فعالیت های فرد، رفتارهای او، واکنش هایش مورد توجه طرف مقابل قرار می گیرد. افراد دوست داشتنی حتی هنگام توضیح یک فایل پاور پوینت هم طوری رفتار می کنند که مورد توجه همگان قرار می گیرند. این ذات و اصالت یک فرد دوست داشتنی است. آنها از علاقه مندی ها، ادب و احترام و متانت و وقار اجتماعی خود برای جذب علاقه دیگران استفاده می کنند.

    جیو جیتسو اجتماعی بسیار آسان است. فقط کافی است سوال های درست بپرسید. همیشه متعادل باشید و برای توضیح و خودکاوی فضا بگذارید. سوالاتی همچون چگونه، چرا و چه کسی را زیاد از خود بپرسید.

    اگر چیز جدیدی از کسی آموخته اید از او بپرسید چطور آن را انجام داده است. یا چه چیز آن را دوست دارد یا خودش چه از آن آموخته است. همچنین از او بپرسید اگر بخواهید در موقعیت او باشید چه کارهایی باید انجام دهید و چه رفتاری باید داشته باشید.

    همیشه با سوال های درست و به موقع خود احترام خود را به فرد مقابل نشان دهید. به این ترتیب با یک تیر دو نشان زده اید، هم خودتان مسایل جدید آموخته اید و هم به او ادای احترام کرده اید که برای موقعیت اجتماعی خودتان نیز خوب است. همه مردم افرادی که آنها را تحسین می کنند را دوست دارند.

    3 - آنها قدرت دست دادن را نادیده نمی گیرند
    در قرارهای کاری، جلسات، نشست ها و ... وقتی دو جنس موافق با یکدیگر روبه رو می شوند و قرار است همکاری جدیدی با هم آغاز کنند، یا به عنوان همکار در یک مسیر حرکت کنند، بسیار خوب است که تاثیر مثبتی بر هم داشته باشند. برای ایجاد انرژی مثبت میان افراد نباید قدرت لمس همچون دست دادن را نادیده گرفت. شما با فشردن گرم و صمیمانه دست های طرف مقابل، می توانید باعث ایجاد حالتی دوستانه و سرشار از انرژی های مثبت بشوید.

    می توانید بازوهای فرد را لمس کنید یا دست روی شانه او بگذارید. البته باید این کارها بسیار دوستانه و صادقانه انجام شوند و فقط جنبه ظاهری و تشریفاتی نداشته باشند. هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.

    قدرت لامسه همه محدودیت های طبیعت انسان ها را در هم می شکند و فاصله روحی میان آنها را تا حد زیادی کم می کند. این حس انسان ها باعث می شود تا بیشتر مورد توجه و علاقه یکدیگر قرار بگیرند. بنابراین، از آن هوشمندانه استفاده کنید.

    4 - آنها بهترین برخورد را دارند
    «از دیدن شما خوشبختم» جمله ای است که همه در برخورد اول به هم می گویند. این جمله مودبانه است اما تاثیر چندانی روی فرد ندارد. باید بدانید که برخورد اول همان قدر که مهم است، تاثیرگذاری بسیاری هم دارد. یعنی باید طوری برخورد کنید که برای مدت طولانی تر در ذهن طرف باقی بماند. به طور مثال، هنگام خداحافظی جلو بروید، با یک دست به طرف دست بدهید و دست دیگر را روی شانه او بگذارید و با لبخند مهربان بگویید: من واقعا از دیدن شما بسیار خرسند شدم. یا بگویید: باید بگویم واقعا از هم صحبتی با شما لذت بردم. با لبخد زیبا و واقعی طرف مقابل را بدرقه یا از او خداحافظی کنید و بگویید: روز خوبی داشته باشید.

    5 - بی چشم‌داشت کار می کنند
    این موقعیت را تصویر سازی کنید: شما گفت‌وگوی خوبی داشته اید و به نقاط اشتراک متعددی رسیده اید ... و ناگهان همه چیز به هم می ریزد و همه برنامه ها و اکنش های شما تغییر می کند. اگر قرار است از او خواهشی بکنید، راهی پیدا کنید که اول به طرف مقابل کمکی کرده باشید و سپس از او بخواهید خواسته شما را برآورده کند. مردم دوست داشتنی همیشه دوست دارند بدانند چه کاری از دست آنها برای شما ساخته است. آنها بیشتر از خود به فکر دیگران هستند.

    6 - اصیل و بی ریا رفتار می کنند
    همه مردم ویژگی های فردی خود را دارند و هرکسی کاری را بهتر از دیگری انجام می دهد. وقتی می دانید فردی از اطرافیان شما کاری را بهتر از شما انجام می دهد، این اجازه را به او بدهید.

    سعی نکنید خود را فهمیده تر و ماهرتر از دیگری نشان بدهید. این جور مواقع بهتر است اتفاقا نقش انسان بازنده را ایفا کنید. گاهی برای تاثیرگذار بودن باید به دیگران اجازه خودنمایی داد. در این مواقع خوب است شکست و ضعف را قبول کنید. البته منظور این نیست که نقاط ضعف خود را بروز دهید اما به طور مثال اگر همکارتان گفت ما معامله بزرگ و سودمندی داشتیم. فقط در پاسخ بگویید: « من باید اعتراف کنم به این موضوع حسادت می کنم. ما مدت ها است می خواهیم این معامله را انجام دهیم اما موفق نمی شویم. شما چگونه آن را انجام دادید؟ کارتان واقعا جای تحسین دارد.»

    اینکه کمی ضعف و آسیب پذیری خود را نشان بدهید، نهراسید. مردم شاید گاهی رفتارهای تصنعی را نیز تحسین کنند اما واقعیت این است که همه دنبال صداقت و رک و راست بودن هستند. همیشه خودتان باشید. مردم همیشه خود واقعی شما رابیشتر دوست خواهند داشت.

    7 - آنها می دانند انجام موارد مذکور آسان نیست
    این موارد آسان به نظر می رسند؟ آسان به نظر می رسند اما واقعا آسان نیستند. مخصوصا اگر خجالتی هستید هیچ کدام از این موارد آسان نیستند. بنابراین، این را قبول و باور کنید که این موارد کارهای ساده ای نیستند. پیرو آن، باید قبول کنید کمی متفاوت، صادق، مهربان، کمی پیچیده و گاهی کمی آسیب پذیر و ضعیف باشید تا دیگران شما را بیشتر دوست داشته باشند.

    همیشه به این نکته توجه داشته باشید برخورد اول تاثیر بسیاری در ذهن طرف مقابل دارد. اما از این موضوع نهراسید. همیشه طوری رفتار کنید که مردم احساس خوبی به خود پیدا کنند. این مساله به تنهایی باعث می شود تا بیشتر شما را دوست داشته باشند. در ضمن، شما هم باید خودتان را بیشتر دوست داشته باشید. وقتی فردی خودش را دوست یا قبول ندارد چگونه می تواند دیگری را دوست داشته باشد
  • ۱۱:۱۱   ۱۳۹۲/۸/۱۳
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست
    چگونه زندگی شادتری داشته باشیم؟

    به نظر شما شادی در چه چیزهایی خلاصه می‌شود؟ احساس خوب یک گردش دوستانه با همکاران یا آشنایان؟ حس بعد از قبولی در یک آزمون مهم؟ خرید چیزی که دوستش داریم و مدتی‌ست می‌خواهیمش؟ رسیدن به موفقیتی که انتظارش را کشیده‌ایم؟

    همه این موارد می‌توانند رگه‌هایی از شادی را در ما و حتی اطرافیان‌مان بوجود آورند. اما موارد اشاره شده مواردی جزئی هستند که بسته به شرایط ممکن است چندان هم شادی‌آفرین هم به حساب نیایند. در اینفوگرافی زیر اما، به پنج نکته کلی که می‌توانند اوقات شاد بیشتری در زندگی شما بسازند اشاره شده است. این نکات را رعایت کنید و تاثیرشان را در ساعات، روزها، ماه‌ها و سال‌های پیش روی زندگی‌تان مشاهده نمایید.
     روانشناسی
  • ۱۵:۰۰   ۱۳۹۲/۸/۱۳
    avatar
    سنا
    دو ستاره ⋆⋆|652 |2369 پست
    مممممممممممممممممممممرسی روناک
  • ۱۰:۲۷   ۱۳۹۲/۸/۲۵
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست

    ریچارد وایزمن

    روانشناس دانشگاه هارتفوردشایر

    چرا برخی مردم بی وقفه در زندگی "شانس" می آورند درحالی که سایرین همیشه "بدشانس" هستند؟می خواستم بدانم چرا بخت و اقبال همیشه در خانه بعضی ها را می زند، اما سایرین از آن محروم می مانند. به عبارت دیگر چرا بعضی از مردم "خوش شانس" و عده دیگر "بدشانس" هستند؟آگهی هایی در روزنامه های سراسری چاپ کردم و از افرادی که احساس می کنند خوش شانس یا بدشانس هستند خواستم با من تماس بگیرند.صدها نفر برای شرکت در مطالعه من داوطلب شدند و در طول سال های گذشته با آنها مصاحبه کردم، زندگی شان را زیر نظر گرفتم و از آنها خواستم در آزمایش های من شرکت کنند.نتایج نشان داد که هرچند این افراد به کلی از این موضوع غافلند، کلید خوش شانسی یا بدشانسی آنها در افکار و کردارشان نهفته است.برای مثال، فرصت های ظاهرا خوب در زندگی را در نظر بگیرید. افراد خوش شانس مرتبا با چنین فرصت هایی برخورد می کنند، درحالی که افراد بدشانس نه.با ترتیب دادن یک آزمایش ساده سعی کردم بفهم آیا این مساله ناشی از توانایی آنها در شناسایی چنین فرصت هایی است یا نه.به هر دو گروه افراد "خوش شانس" و "بدشانس" روزنامه ای دادم و از آنها خواستم آن را ورق بزنند و بگویند چند عکس در آن هست.به طور مخفیانه یک آگهی بزرگ را وسط روزنامه قرار دادم که می گفت: "اگر به سرپرست این مطالعه بگویید که این آگهی را دیده اید 250 پوند پاداش خواهید گرفت."این آگهی نیمی از صفحه را پر کرده بود و به حروف بسیار درشت چاپ شده بود.با این که این آگهی کاملا خیره کننده بود، افرادی که احساس بدشانسی می کردند عمدتا آن را ندیدند، درحالی که اغلب افراد خوش شانس متوجه آن شدند.

    مطالعه من نشان داد که افراد بدشانس عموما عصبی تر از افراد خوش شانس هستند و این فشار عصبی توانایی آنها در توجه به فرصت های غیرمنتظره را مختل می کند.در نتیجه، آنها فرصت های غیرمنتظره را به خاطر تمرکز بیش از حد بر سایر امور از دست می دهند.برای مثال وقتی به مهمانی می روند چنان غرق یافتن جفت بی نقصی هستند که فرصت های عالی برای یافتن دوستان خوب را از دست می دهند.آنها به قصد یافتن مشاغل خاصی روزنامه را ورق می زنند و از دیدن سایر فرصت های شغلی بازمی مانند.افراد خوش شانس آدم های راحت تر و بازتری هستند، در نتیجه آنچه را در اطرافشان وجود دارد و نه فقط آنچه را در جستجوی آنها هستند می بینند.آدم های خوش اقبال براساس چهار اصل، برای خود فرصت ایجاد می کنند..اولا آنها در ایجاد و یافتن فرصت های مناسب مهارت دارند،ثانیا به قوه شهود گوش می سپارند و براساس آن تصمیم های مثبت می گیرند. ثالثا به خاطر توقعات مثبت، هر اتفاقی نیکی برای آنها رضایت بخش است، و رابعا نگرش انعطاف پذیر آنها، بدبیاری را به خوش اقبالی بدل می کند.در مراحل نهایی مطالعه، از خود پرسیدم آیا می توان از این اصول برای خوش شانس کردن مردم استفاده کرد.از گروهی از داوطلبان خواستم یک ماه وقت خود را صرف انجام تمرین هایی کنند که برای ایجاد روحیه و رفتار یک آدم خوش شانس در آنها طراحی شده بود.این تمرین ها به آنها کمک کرد فرصت های مناسب را دریابند، به قوه شهود تکیه کنند، انتظار داشته باشند بخت به آنها رو کند و در مقابل بدبیاری انعطاف نشان دهند.یک ماه بعد، داوطلبان بازگشته و تجارب خود را تشریح کردند. نتایج حیرت انگیز بود: 80 درصد آنها گفتند آدم های شادتری شده اند، از زندگی رضایت بیشتری دارند و شاید مهم تر از هر چیز خوش شانس تر هستند.و بالاخره این که من "عامل شانس" را کشف کردم.چهار نکته برای کسانی که می خواهند خوش اقبال شوند:به غریزه باطنی خود گوش کنید، چنین کاری اغلب نتیجه مثبت دارد.با گشادگی خاطر با تجارب تازه روبرو شوید و عادات روزمره را بشکنید.هر روز چند دقیقه ای را صرف مرور حوادث مثبت زندگی کنید. با افکار مثبت زندگی کنید، زیرا افکار، شخصیت و سرنوشت انسان را رقم میزند
  • ۱۰:۴۹   ۱۳۹۲/۸/۲۵
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست
     
    10 روش تمدد اعصاب برای کاهش استرس!

    اگر زندگی پر از استرس آرامش را از شما گرفته، روش های تمدد اعصاب می تواند شما را به زندگی عادی برگردانند. بعضی از این روش ها ، فقط 5 دقیقه و یا حتی کمتر زمان لازم دارد.

    باید کودک خود را به مدرسه برسانید. همسرتان لباس هایش را پیدا نمی کند. رئیستان با شما تماس گرفته، و دوستتان شدیدا به کمک شما احتیاج دارد و همه این ها در یک زمان اتفاق افتاده است.

    ممکن است با خود بگویید چگونه می توان زمانی را برای تمدد اعصاب پیدا کنید. در واقع شما مانند بسیاری از خانم های دیگر، فراموش کرده اید که چگونه بر اعصاب خود مسلط باشید و با خود بگویید مقداری استرس برای شما مفید هم هست.

    استرس کم می تواند ذهن شما را متمرکز کند؛ ولی اگر زیاد شود، آسیب های فکری و جسمی زیادی به شما می زند. اما آرمیدگی و تمدد اعصاب می تواند توازن را به زندگی شما بازگرداند و حتی ممکن است برخی از خطرات مربوط به استرس را کاهش دهد.

    در زیر 10 روش برای کاهش استرس را به شما معرفی می کنیم که در هر زمان و مکانی می توانید از آنها استفاده کنید.

    1 - مدیتیشن (meditate)

    اگر فکر می کنید مدیتیشن انجام یک سری حرکات سخت و در آوردن صداهای عجیب است، کاملا در اشتباهید. انجام هر حرکت یا کار تکراری که موجب آرامش شما شود، می تواند نوعی مدیتیشن باشد مثل: پیاده روی، شنا، نقاشی، بافندگی و حتی رانندگی.

    وقتی ذهن شما درگیر کار، روابط دوستانه یا خانوادگی است، بهتر است برای 5 تا 10 دقیقه به هیچ چیز فکر نکنید و اجازه دهید ذهنتان کمی آرام شود. اگر این کار را هر روز انجام دهید ،متوجه خواهید شد که به مرور زمان استرس شما کم می شود.

    2 - به چیز دیگری بیندیشید

    اگر ذهنتان آنقدر درگیر مشلات است که نمی توانید مدیتیشن کنید، حواستان را به یک موضوع دیگر پرت کنید. مثلا دوست دارید به کجا سفر کنید، یا خانه رویاهایتان را تصور کنید.

    هدف از این کار دور کردن استرس است. هر چه تصور شما به واقعیت نزدیک تر باشد ، احساس آرامش بیشتری خواهید داشت.

    3 - نفس عمیق بکشید

    استرس و عصبانیت باعت کوتاه تر و تند شدن تنفس می شود، در صورتی که آرامش با نفس های عمیق و آرام همراه است، پس برای تغییر وضیعیت تنش خود، حالت نفس کشیدن خود را تغییر دهید.

    یک آه بلند بکشید. حالا تصور کنید که شکم شما مکانی قدرتمند است. در حالی که تمرکز شما روی شکمتان است سعی کنید نفس عمیق بکشید. دم، احساس کنید که شکم و پهلوهایتان باد می شود. بازدم، احساس کنید که شکم و پهلوهای شما جمع می شود. این کار را 10 بار تکرار کنید و هر بار احساس آرامش بیشتری کنید.

    4 - به اطراف خود نگاه کنید

    کلر مایکلز ( Claire micheals) نویسنده کتاب "10 راه حل ساده برای از بین بردن استرس" می گوید: قدرت تمرکز برای داشتن زندگی راحت و معنا دار ضروری است.

    اگر نسبت به چیزهایی که اتفاق می افتد بی توجه باشیم، داریم مانند یک کودک زندگی می کنیم. تمرکز حواس یعنی توجه کامل روی انجام یک کار در یک زمان مشخص، پس از چند بعدی بودن و انجام یک کار در لحظه خودداری کنید. زندگی کردن در زمان حال می تواند کمک زیادی به کم شدن نگرانی های شما بکند و آرامش بیشتری به شما بدهد.

    تمرکز روی اشیاء اطرافتان تمرین خوبی برای از بین بردن استرس است. اگر خارج از منزل هستید، از رنگ و بوی گل ها لذت ببرید، به صدای آواز پرندگان گوش کنید و یا به یک درخت با دقت نگاه کنید. در فروشگاه ها به جزئیات یک لباس در پشت ویترین دقت کنید، زیور آلات را خوب نگاه کنید و روی چگونگی ساخت آن تمرکز کنید. با انجام این کارها به راحتی می توانید استرس را از خود دور کنید.

    5 - چای داغ بنوشید

    اگر اهل خوردن قهوه هستید، بهتر است سعی کنید به جای قهوه چای سبز بنوشید. خوردن قهوه استرس را زیاد می کند در حالی که چای سبز آرام بخش است. نیکولاس پریکان (Nicolas perricone) نویسنده کتاب "7 راز سلامتی و زیبایی" می گوید: چای سبز باعث سلامت و زیبایی می شود.

    6 - عشق بورزید

    یکی از راه های کم کردن استرس و داشتن آرامش بغل کردن حیوانات خانگی ویا ناگهانی بغل کردن یکی از دوستان و یا افراد خانواده است. وقتی با دوست خود راجع به مسائل خوب صحبت می کنید، در واقع استرس خود را کم می کنید.

    متخصصان می گویند روابط اجتماعی به مغز شما کمک می کند بهتر فکر کند و شما را تشویق کند که برای مسائلی که قبلا حل آنها غیر ممکن می نمود، راه حل مناسب پیدا کنید. مطالعات نشان داده روابط فیزیکی مثل نوازش یا بغل کردن ، به کاهش فشار خون و استرس کمک می کند.

    7 - خودتان را ماساژ دهید.

    وقتی عضلات شما گرفته است و وقت کافی ندارید که به یک متخصص مراجعه کنید، از روش ساده زیر استفاده کنید:

    - دو دست خود را روی شانه و گردن خود قرار دهید.

    - شانه و گردن خود را با انگشتان به آرامی فشار دهید.

    - به آرامی شانه های خود را ماساژ دهید.

    - یک دست را روی ساعد دست دیگر قرار دهید.

    - عضلات خود را با انگشتان به آرامی ماساژ دهید.

    - یک دست را با دست دیگر از آرنج تا انگشتان به آرامی ماساژ دهید.

    - این کار را با دست دیگر نیز انجام دهید.

    8 - زمانی را در خارج از منزل یا محل کار سپری کنید

    افراد بالغ هم به تفریح احتیاج دارند. پس اگر احساس کردید که بیش از حد معمول استرس دارید و یا عصبانی هستید، یک جای آرام و ساکت برای استراحت پیدا کنید که بتوانید استرس و مشکلات خود را فراموش کرده و خود را ریلکس کنید. چند نفس عمیق بکشید و سعی کنید خود را آرام کنید. به خاطر داشته باشید که زمان همیشه در دستان شماست، پس آرام باشید.

    9 - خود را با موسیقی سرگرم کنید

    موسیقی می تواند ضربان قلب را کاهش و روح را تسلی دهد. متخصصان می گویند هنگامی که استرس شما زیاد می شود، با گوش دادن به یک موسیقی آرام و مطبوع، به کاهش ضربان قلب و استرس خود کمک کنید.تحقیقات نشان داده گوش کردن موسیقی سنتی آرام بخش است. ( مترجم : قابل توجه خوانندگان عزیز ، به یاد خدا بودن و گوش دادن به صوت دل انگیز قرائت قرآن می تواند بهترین تاثیر را داشته باشد.)

    10 - به مغزتان استراحت دهید

    30 ثانیه کافیست تا استرس شما جای خود را به آرامش بدهد. برای اینکار باید ذهن خود را به سمت موضوعات جالب و مثبت منحرف کنید. با تصور هر چیزی که به شما انرژی مثبت می دهد ، شروع کنید؛ تصویری از فرزند و یا همسرتان، عکس حیوانات ، تصور جواهر مورد علاقه شما که برای خریدش پول پس انداز کرده اید و تمام فکر هایی که برای مدت کوتاهی می تواند لبخند را روی لبان شما بیاورد، می تواند شما از یک فرد عصبی به فردی آرام تبدیل کند


    روانشناسی
  • ۱۶:۵۶   ۱۳۹۲/۸/۲۶
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست
     

    چگونه شخصیتی اصیل داشته باشیم؟

    اصالت، از صفات مثبت و مطلوب فرهنگ ایرانی است. صفتی که بسیار مورد توجه افراد در انتخاب دوست و همراه است. اما معنی و مفهوم اصلی این صفت چیست؟ چه مجموعه صفاتی را باید در خود جستجو کنیم که بدانیم از شخصیتی اصیل برخورداریم؟

    بسیاری از افراد داشتن یک شخصیت اصیل را به خانواده و غریزه افراد نسبت می‌دهند. شاید این تصور بخاطر معنی لغوی این واژه یا همراهی‌اش با صفت نجابت باشد؛ اما در واقع، با رعایت برخی نکات ساده و پایه، می‌توانید این صفت را در خود بسازید و حس اعتماد و احترام را نسبت به خود در دیگران برانگیزید. در ادامه این خصوصیات در قالب یک اینفوگرافی به شما دوستان عرضه شده است.


    روانشناسی
  • ۱۵:۵۱   ۱۳۹۲/۸/۲۷
    avatar
    ronak n
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست
     
    نکاتی که کمک تان می کنند تا شادتر زندگی کنید!

    قبل از آنکه برای شادتر شدن قدمی بردارید، یک قلم و کاغذ پیدا کنید و فهرستی از دلتنگی های تان را بنویسید. چه چیزهایی بیشتر از هر چیز در زندگی شما را آزار می دهد. در سمت دیگر فهرست، کارهایی را بنویسید که مدت هاست دوست دارید انجام شان دهید اما نتوانسته اید. قطعا شما نمی توانید همه غصه های این فهرست را از زندگی تان پاک کنید و همه کارهایی که در آرزوی شان بوده اید را انجام دهید.

    پس دور کارهایی که در 100 ساعت شدنی است و غصه هایی که از بین بردن شان به سال ها زمان نیاز ندارد، خط سبز بکشید و برای شروع آماده شوید. اگر نوشتن فهرست برای تان کار سختی است و گمان می کنید 100 ساعت برای شادتر شدن کافی نیست از ما کمک بگیرید. در این مطلب شما را با میانبرهایی آشنا می کنیم که تنها در چند ساعت حال و هوای تان را زیر و رو می کنند. این ادعای ما نیست. محققان و روانشناسان معتقدند این قدم ها از شما انسان شادتری می سازد.

    1 - قدردان باشید

    در این 100 ساعت فقط به رفتارهای دیگران خوب نگاه کنید. به هر تلاشی که برای آرامش، رضایت و شادی شما می کنند توجه کنید و به آنها نشان دهید که این رفتارها را می بینید و درک می کنید. محققان می گویند قدردانی کردن شما را شادتر می کند و رضایت تان از زندگی و آدم هایی که در کنار شما هستند را بالاتر می برد. درست است که قدرشناسی نباید به همین 100 ساعت محدود شود اما این توجه می تواند شروع خوبی برای حضور قدردانی در زندگی شما باشد.

    2 - سفر یک روزه

    این روزها سراغ هر آژانس مسافرتی که بروید، فهرستی از تور های یک روزه طبیعت گردی یا تاریخی را به شما نشان می دهد. کافی است بدانید دنبال چه سبکی از سفر هستید تا یکی از آنها را انتخاب کنید و یک روز متفاوت را بگذرانید، قالیشویی در کاشان، طبیعت گردی در سوادکوه یا ستاره بینی در کویر شهداد؟ سخت نگیرید و یکی از این گزینه ها را انتخاب کنید. محققان می گویند گشت و گذار و سفرهای کوچک شما را از آنچه هستید، شادتر می کند.

    3 - به شکاف دیوار بخندید

    این توصیه را حتی اگر بارها و بارها شنیده باشید، باز هم تا آخر بخوانید. روانشناسان می گویند گرچه خلق و خوی شما بر حالت چهره تان هم اثر می گذارد اما گاهی این چهره شماست که حال تان را بهتر می کند و خلق تان را تغییر می دهد، پس حتی اگر در انبوه مشکلات غرق شده اید، بهانه های کوچکی برای خندیدن پیدا کنید و تا می توانید لبخند بزنید. خنده واقعا بر هر درد بی درمانی دواست.

    4 - گناهکار را ببخشید

    محققان می گویند بخشیدن، درست مثل پیروی از رژیم سالم برای سلامت ما مفید است و بر سلامت قلب و بالاتر رفتن خلق اثر می گذارد. اما شاید تاثیر انتخاب رژیم غذایی درست در 100 ساعت چندان واضح نباشد. پس می توانید میانبر بزنید و با بخشیدن یکی از کسانی که تصور ناخوشایندی در ذهن تان حک کرده شروع کنید.

    کار ساده ای نیست اما می توانید به بستری که او در آن زندگی می کند، سن و سالش، ویژگی های شخصیتی و بسیاری از عوامل دیگر توجه کنید و برای گذشتن از اشتباه او تلاش کنید.

    5 - صبح زود، توچال

    نمی خواهیم صحبت های کلیشه ای در مورد طبیعت گردی و معجزه کوه را تکرار کنیم اما از شما می خواهیم که چند دقیقه ای خودتان را در دمای9/13°C قرار دهید. محققان می گویند هوای تازه به ویژه اگر تا این اندازه خنک باشد، حال شما را خوب می کند. نگران نباشید این بار نیازی به چند ساعت وقت گذاشتن برای خوشحال تر شدن ندارید. کافی است 20 دقیقه در هوای پاکی که تا این اندازه خنک است قرار بگیرید تا شادتر شوید. خوشبختانه صبح های پاییزی، پیدا کردن جای خنک برای نفس تازه کردن کار سختی نیست.

    6 - کمی میکروب لازم است

    آلودگی همیشه هم بد نیست. محققان می گویند، بعضی باکتری های موجود در خاک دوست شما هستند و باعث ترشح بیشتر سروتونین در مغز شما می شوند. از آنجا که سروتونین هورمونی شادی آور و ضدافسردگی است، ترشح بیشتر آن می تواند حال شما را بهتر کند، پس اگر در خانه باغچه دارید، بیلچه را بردارید و یک خانه گلی درست کنید. اگر هم آپارتمان نشین هستید، بازی در ساحل یا طبیعت خاک آلود اطراف شهر را انتخاب کنید.

    7 - یاد گرفتن یک نکته هم حال تان را خوب می کند

    اگر می خواهید حال تان بهتر شود، یک چیز تازه یاد بگیرید. محققان می گویند یادگرفتن نه تنها تصور شما را نسبت به خودتان بهتر می کند بلکه به خوشحال تر شدن شما هم کمک می کند. بد نیست قبل از شروع شدن این 100 ساعت در یک نشست یا کارگاه آموزشی ثبت نام کنید و چند ساعتی را به یادگرفتن مهارت یا دانش تازه اختصاص دهید.

    8 - روزی 2ساعت برای خانه تان وقت بگذارید

    از خستگی نترسید و به جان خانه بیفتید. نگذارید هیچ گوشه ای آلوده بماند. اگر دست تنها از پس تمیز کردن همه خانه برنمی آیید، از همسر یا شرکت های خدماتی کمک بگیرید تا در چند ساعت همه جا برق بیفتد. محققان می گویند تمیز کردن خانه از هر فعالیت دیگری شما را شادتر می کند. از نظر پژوهشگران اگر تنها 17 ساعت در هفته برای نظافت خانه وقت بگذارید، رضایت تان از زندگی بیشتر شده و آرام تر می شوید.

    9 - دوباره عاشق همسرتان شوید

    اگر مسئولیت های بی شمار و روزهایی که پی درپی هم می گذرند شما را سرد و خسته کرده، از این 100 ساعت برای احیای عشق تان کمک بگیرید. خاطراتی که با همسرتان داشته اید را بیرون بکشید؛ نامه ها، کارت پستال ها و یادگاری ها. در کنار هم روزهایی که برای تان ماندگار مانده اند و این یادگاری ها را از خود بر جا گذاشته اند را مرور کنید. سری به خیابان های خاطره های تان بزنید و سعی کنید روزهای خوشی که کم کم رو به فراموشی هستند را زنده کنید.

    10 - کار خیر بکنید

    اگر گشتی در فضای مجازی بزنید، حتما از نمایشگاه ها و فروشگاه هایی که خیریه ها در گوشه و کنار شهر برپا کرده اند با خبر می شوید. سر زدن به بازارچه های خیریه، یکی از بهترین راه ها برای شادتر شدن است. محققان می گویند، کمک کردن به دیگران شما را شادتر می کند و اگر تنها 100ساعت از سال تان را وقف نیازمندان به کمک کنید، حال تان از این رو به آن رو می شود.

    11 - بخوابید

    تصور نکنید تمام این 100 ساعت باید فعالانه به دنبال شادی و آرامش باشید. اگر می خواهید حال تان خوب شود از خواب تان نزنید. خواب کافی احساسات منفی را از شما دور می کند و تمرکز و خلاقیت تان را بالاتر می برد. محققان می گویند خوش خوابی شما را شادتر هم می کند. پس برنامه 4 روزه را طوری بچینید که خواب تان کم و زیاد نشود.

    12 - چشم های تان را ببندید و گوش کنید

    نه راک و نه رپ. این بار باید سراغ موسیقی هایی بروید که صدای دریا و طبیعت را به گوش شما می رسانند. پنجره ها را ببندید و صدای ملایم موسیقی را همراه این لحظات تان کنید. با چشم های بسته و بدنی رها شده دراز بکشید. سعی کنید نفس کشیدن تان را حس کنید. از تپش قلب یا صدایی که در گوش تان می رود آگاه باشید. فکرهایی که به ذهن تان می آید را خط نزنید؛ شاهد آنها باشید. چند دقیقه ای آرامش گرفتن و رها شدن حال شما را حسابی خوب خواهد کرد


    روانشناسی
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان