۰۰:۴۶ ۱۳۹۳/۶/۱
تو زمان نادر شاه هم همین منوال بوده و سرداران گرجی تو سپاه نادر خیلی معروف بودن.بهشون لقب شیر داده بودن.تو سپاه نادر یه سپهسالاری مثل کریم خان بوده که هنوز لباس سرداری نگرفته بوده و اخلاقش خوب بوده.یعنی انسان با اخلاق و منشی بوده.با گرجی ها هم میونش خوب بوده.یکی از سرذارهای گرجی در حضور نادر شاه لباس سرداریش رو در میاره و میندازه رو شونه کریمخان و از شاه اجازه سرداریش رو میگیره.کریمخان خودش رو مذیون گرجی ها میدونسته تا اینکه به سلطنت میرسه و خراج گذاراش برا دریافت مالیات به کل ایران میرفتن که میرن سراغ گرجی های فریدونشهر.اونا در مقابل پرداخت مالیات مقاومت میکنن و میگن ما اجازه و دستخت شاه را داریم که خراج ندیم.خلاصه شورش میکنن.خراج گذارها میان و به کریم خان میگن یه عده شورش کردن و نمیخوان مالیلت بدن.کریمخان که حکومتش تازه بوده برا تثبیت حکومتش قشون میکشه به سمت فریدونشهر تا با هاشون بجنگه.اما نمیدونسته اینا گرجی اند و دست خط دارن.