خانه
2.56M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28195 |24368 پست

                            

  • leftPublish
  • ۱۷:۴۴   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28195 |24368 پست
    می روی اما نگاه سرسری دیگر نکن
    پیش چشمم از رقیبم دلبری دیگر نکن

    مهره ی ماری که داری کار خود را می کند
    با نگاهت... خنده ات... افسونگری دیگر نکن

    آن قدرها که گمانت بود مؤمن نیستم
    موی خود را پای بند روسری دیگر نکن

    با برادر گفتنت آتش به جانم می زنی
    جان من لطفا برایم خواهری دیگر نکن

    هر کسی آمد به من زخمی زده حتی تو هم
    زخم هایم را به من یادآوری دیگر نکن

    زلزله با بم نکرد آن چه تو با من کرده ای
    آنچه با من کرده ای با دیگری دیگر نکن
  • ۱۷:۴۴   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    دلم برای کسی تنگ است

    دلم برای کسی تنگ است

    که چشمهای قشنگش را

    به عمق آبی دریا می دوخت

    و شعرهای قشنگی

    چون پرواز پرنده ها می خواند


    دلم برای کسی تنگ است

    کسی که خالی وجودم را از خود پر می کرد

    و پری دلم را با وجود خود خالی

    دلم برای کسی تنگ است

    کسی که بی من ماند

    کسی که با من نیست

    دلم برای کسی تنگ است

    که بیاید

    و به هر رفتنی پایان دهد

    دلم برای کسی تنگ است

    که آمد

    رفت

    و پایان داد

    کسی



    کسی که من همیشه دلم برایش تنگ می شود
  • ۱۷:۴۴   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28195 |24368 پست
    ﮐﺠــﺎﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻟﺖ ﺑﮕـــــــﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ ﺧﺎﻟﯽ
    ﺭﺍ !...؟
    ﺩﻟﻢ ﺍﻧﮕـــــﺎﺭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐــــــﺮﺩﻩ ﺁﻥ ﻋﺸﻖ
    ﺧﯿﺎﻟـــــﯽ ﺭﺍ
    ﻧﺴﯿﻤﯽ ﻧﯿﺴﺖ ... ﺍﺑﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ... ﯾﻌﻨﯽ : ﻧﯿﺴﺘﯽ
    ﺩﺭ ﺷﻬﺮ
    ﺗـــــﻮ ﺩﺭ ﺷــــــﻬﺮﯼ ﺍﮔــﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﺍﯾﻦ
    ﺣﻮﺍﻟــــــــــﯽ ﺭﺍ
    ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﻧﺎﺭﻧﺠــــﺰﺍﺭﺍﻧﺖ ﺭﻫــــــﺎ
    ﮐـــــﺮﺩﯼ
    ﭼﺮﺍﻏﺎﻥ ﮐﻦ ﺷﺐِ ﺍﯾﻦ ﻋﺼــــــﺮﻫﺎﯼ ﭘﺮﺗﻘﺎﻟﯽ
    ﺭﺍ
    ﺷﺒﯽ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺳﺮﻡ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﻭ ﺳﺮ ﺑﺮ ﺷﺎﻧﻪ ﺍﻡ
    ﺑﮕﺬﺍﺭ
    ﺑﮑﺶ ﺑﺮ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧــﻪ ﯼ ﺣــﺎﻟﯽ ﺑﻪ
    ﺣــﺎﻟﯽ ﺭﺍ
    ﻧﺴﯿﻤﯽ ﻫﺴﺖ ... ﺍﺑﺮﯼ ﻫﺴﺖ ... ﺍﻣﺎ ﻧﯿﺴﺘﯽ
    ﺩﺭ ﺷﻬﺮ
    ﺩﻟــــــﻢ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻣـــــﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ
    ﺧﺎﻟـــﯽ ﺭﺍ
  • ۱۷:۴۴   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    دل تنگ

    سر خود را مزن اینگونه به سنگ
    دل دیوانه تنها دل تنگ

    منشین در پس این بهت گران
    مدران جامه جان را مدران

    مکن ای خسته در این بغض درنگ
    دل دیوانه تنها دل تنگ


    پیش این سنگدلان قدر دل و سنگ یکی است
    قیل و قال زغن و بانگ شباهنگ یکی است

    دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
    سینه را ساختی از عشقش سرشارترین

    آن که می گفت منم بهر تو غمخوارترین
    چه دلازارترین شد چه دلازارترین

    نه همین سردی و بیگانگی از حد گذراند
    نه همین در غمت این گونه نشاند

    با تو چون دشمن دارد سر جنگ
    دل دیوانه تنها دل تنگ

    ناله از درد مکن
    آتشی را که در آن زیسته ای سرد مکن

    با غمش باز بمان
    سرخ رو باش ازین عشق و سر افراز بمان

    راه عشق است که همواره شود از خون رنگ
    دل دیوانه تنها دل تنگ

    فریدون مشیری
  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    مرگ قو

    شنیدم که چون قوى زیبا بمیرد
    فریبنده زاد و فریبا بمیرد

    شب مرگ تنها نشیند به موجى
    رود گوشه اى دور و تنها بمیرد


    در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
    که خود در میان غزل ها بمیرد

    گروهى بر آنند کاین مرغ شیدا
    کجا عاشقى کرد، آنجا بمیرد

    شب مرگ از بیم آنجا شتابد
    که از مرگ غافل شود تا بمیرد

    من این نکته گیرم که باور نکردم
    ندیدم که قویى به صحرا بمیرد

    چو روزى ز آغوش دریا برآمد
    شبی هم در آغوش دریا بمیرد

    تو دریاى من بودى آغوش وا کن
    که می خواهد این قوى زیبا بمیرد

    مهدی حمیدی شیرازی
  • leftPublish
  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    تو نیستی که ببینی

    تو نیستی که ببینی
    چگونه عطر تو در عمق لحظه‌ها جاری است
    چگونه عکس تو در برق شیشه‌ها پیداست
    چگونه جای تو در جان زندگی سبز است
    هنوز پنجره باز است

    تو از بلندی ایوان به باغ می‌نگری
    درخت‌ها و چمن‌ها و شمعدانی‌ها
    به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر
    به آن نگاه پر از آفتاب می‌نگرند
    تمام گنجشکان
    که درنبودن تو
    مرا به باد ملامت گرفته‌اند
    ترا به نام صدا می‌کنند

    هنوز نقش ترا از فراز گنبد کاج
    کنار باغچه
    زیر درخت‌ها لب حوض
    درون آینه‌ی پاک آب می‌نگرند

    تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است
    طنین شعر تو نگاه تو در ترانه‌ی من
    تو نیستی که ببینی چگونه می‌گردد
    نسیم روح تو در باغ بی‌جوانه‌ی من

    چه نیمه شب‌ها کز پاره‌های ابر سپید
    به روی لوح سپهر
    ترا چنان‌که دلم خواسته است ساخته‌ام

    چه نیمه شب‌ها وقتی که ابر بازیگر
    هزار چهره به هر لحظه می‌کند تصویر
    به چشم هم‌زدنی
    میان آن همه صورت ترا شناخته‌ام

    به خواب می‌ماند
    تنها به خواب می‌ماند
    چراغ، آینه، دیوار بی تو غمگینند

    تو نیستی که ببینی
    چگونه با دیوار
    به مهربانی یک دوست از تو می‌گویم

    تو نیستی که ببینی چگونه از دیوار
    جواب می‌شنوم

    تو نیستی که ببینی چگونه دور از تو
    به روی هرچه دراین خانه ست
    غبار سربی اندوه، بال گسترده است

    تو نیستی که ببینی دل رمیده‌ی من
    به‌جز تو یاد همه چیز را رها کرده است

    غروب‌های غریب
    در این رواق نیاز
    پرنده‌ی ساکت و غمگین
    ستاره‌ی بیمار است

    دو چشم خسته‌ی من
    در این امید عبث
    دو شمع سوخته جان همیشه بیدار است
    تو نیستی که ببینی …

    فریدون مشیری
  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    چتر در باران

    ایستاده ام در اتوبوس
    چشم در چشم های نا گفتنی اش.

    یک نفر گفت:
    «آقا جای خالی بفرمایید»


    چه غمگنانه است
    وقتی در باران
    به تو چتر تعارف می کنند.

    شاعر : گروس عبدالملکیان
  • ۱۷:۴۵   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    چراغ چشم تو

    تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم؟
    شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم.
    تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو
    بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!




    تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟
    تو را کدام خدا؟
    تو از کدام جهان؟
    تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟
    تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟
    تو از کدام سبو؟

    من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!
    چه کرد با دل من آن نگاه شیرین، آه!
    مدام پیش نگاهی، مدام پیش نگاه!

    کدام نشاط دویده است از تو در تن من؟
    که ذره های وجودم تو را که می بینند
    به رقص می آیند
    سرود میخوانند!

    چه آرزوی محالی است زیستن با تو
    مرا همین بگذارند یک سخن با تو:
    به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر!
    به من بگو که برو در دهان شیر بمیر!
    بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف!
    ستاره ها را از آسمان بیار به زیر؟

    ترا به هر چه تو گویی، به دوستی سوگند
    هر آنچه خواهی از من بخواه، صبر مخواه.
    که صبر، راه درازی به مرگ پیوسته ست!
    تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه
    تو دوردست امیدی و پای من خسته ست.
    همه وجود تو مهر است و جان من محروم
    چراغ چشم تو سبزست و راه من بسته است.

    فریدون مشیری
  • ۱۷:۴۶   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    ملاقات

    بارانی که روزها
    بالای شهر ایستاده بود
    عاقبت بارید
    تو بعدِ سال ها به خانه ام می آمدی…


    تکلیفِ رنگ موهات
    در چشم هام روشن نبود
    تکلیفِ مهربانی، اندوه، خشم
    و چیزهای دیگری که در کمد آماده کرده بودم
    تکلیفِ شمع های روی میز
    روشن نبود

    من و تو بارها
    زمان را
    در کافه ها و خیابان ها فراموش کرده بودیم
    و حالا زمان داشت
    از ما انتقام می گرفت

    در زدی
    باز کردم
    سلام کردی
    اما صدا نداشتی
    به آغوشم کشیدی
    اما
    سایه ات را دیدم
    که دست هایش توی جیبش بود

    به اتاق آمدیم
    شمع ها را روشن کردم
    ولی
    هیچ چیز روشن نشد
    نور
    تاریکی را
    پنهان کرده بود…

    بعد
    بر مبل نشستی
    در مبل فرو رفتی
    در مبل لرزیدی
    در مبل عرق کردی

    پنهانی، بر گوشه ی تقویم نوشتم:
    نهنگی که در ساحل تقلا می کند
    برای دیدن هیچ کس نیامده است

    شاعر: گروس عبدالملکیان
  • ۱۷:۴۶   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    بیم فرو ریختن

    بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
    آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

    مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
    در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست


    آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟
    «بال» وقتی قفس پر زدن چلچله هاست

    بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است
    مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

    باز می پرسمت از مسأله ی دوری و عشق
    و سکوت تو جواب همه ی مسأله هاست

    فاضل نظری
  • leftPublish
  • ۱۷:۴۶   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    روز مبادا

    وقتی تو نیستی
    نه هست های ما
    چونان که بایدند
    نه باید ها…

    مثل همیشه آخر حرفم
    و حرف آخرم را
    با بغض می خورم
    عمری است
    لبخند های لاغر خود را
    در دل ذخیره می کنم:
    باشد برای روز مبادا!
    اما
    در صفحه‌های تقویم
    روزی به نام روز مبادا نیست
    آن روز هر چه باشد
    روزی شبیه دیروز
    روزی شبیه فردا
    روزی درست مثل همین روزهای ماست
    اما کسی چه می‌داند؟
    شاید
    امروز نیز روز مبادا باشد!

    وقتی تو نیستی
    نه هست های ما
    چونانکه بایدند
    نه بایدها…
    هر روز بی تو
    روز مباداست!

    قیصر امین پور
  • ۱۷:۴۷   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    عاشق شدن

    وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
    وقتی ابد چشم ترا پیش از ازل می آفرید

    وقتی زمین ناز ترا در آسمانها می کشید
    وقتی عطش طعم ترا با اشک هایم می چشید


    من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود و نه دلی
    چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی

    یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
    آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود

    وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
    آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد

    من بودم و چشمان تو، نه آتشی و نه گلی
    چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی

    دکتر افشین یداللهی
  • ۱۷:۴۷   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    حاصل عقل

    به نسیمی همه راه به هم می ریزد
    کی دل سنگ تو را آه به هم می ریزد

    سنگ در برکه می اندازم و می پندارم
    با همین سنگ زدن، ماه به هم می ریزد


    عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است
    گاه می ماند و ناگاه به هم می ریزد

    آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده است
    عشق یک لحظه کوتاه به هم می ریزد

    آه، یک روزهمین آه تو را می گیرد
    گاه یک کوه به یک کاه به هم می ریزد

    فاضل نظری
  • ۱۷:۴۷   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    گذشتن، زمان، انتظار

    این چند ماه
    که منتظرت بودم
    به اندازۀ چند سال نگذشت
    به اندازۀ همین چند ماه گذشت


    اما فهمیدم
    ماه یعنی چه
    روز یعنی چه
    لحظه یعنی چه
    این چند ماه گذشت
    و فهمیدم
    گذشتن، زمان، انتظار
    یعنی چه

    دکتر افشین یداللهی
  • ۱۷:۴۷   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    بوسه گاه

    آسمان گفت که امشب، شب توست
    سرخی صورت گل، از تب توست
    آنچه تا عشق مرا بالا برد
    بوسه گاهیست که نامش لب توست

    سمانه گل محمدی
  • ۱۷:۴۸   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    خوش به‌حال غنچه‌های نیمه‌باز

    بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
    شاخه‌های شسته، باران‌خورده پاک
    آسمانِ آبی و ابر سپید
    برگ‌های سبز بید

    عطر نرگس، رفص باد
    نغمۀ شوق پرستوهای شاد
    خلوتِ گرم کبوترهای مست

    نرم‌نرمک می‌‌رسد اینک بهار
    خوش به‌حالِ روزگار

    خوش به‌حالِ چشمه‌ها و دشت‌ها
    خوش به‌حالِ دانه‌ها و سبزه‌ها
    خوش به‌حالِ غنچه‌های نیمه‌باز
    خوش به‌حالِ دختر میخک که می‌خندد به ناز

    خوش به‌حالِ جام لبریز از شراب
    خوش به‌حالِ آفتاب

    ای دلِ من گرچه در این روزگار
    جامۀ رنگین نمی‌پوشی به کام
    بادۀ رنگین نمی‌بینی به‌ جام
    نُقل و سبزه در میان سفره نیست
    جامت از آن می که می‌باید تُهی‌ست
    ای دریغ از تو اگر چون گُل نرقصی با نسیم
    ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
    ای‌ دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار

    گر نکوبی شیشۀ غم را به سنگ
    هفت‌رنگش می‌شود هفتاد رنگ

    فریدون مشیری
  • ۱۷:۴۸   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    من و تو

    و آن گاه خود را کلم ه‏ای می ‏یابی که معنایت منم

    و مرا صدفی که مرواریدم تویی

    و خود را اندامی که روحت منم

    و مرا سینه ‏ای که دلم تویی


    و خود را معبدی که راهبش منم

    و مرا قلبی که عشقش تویی

    و خود را شبی که مهتابش منم

    و مرا قندی که شیرینی ‏اش تویی

    و خود را طفلی که پدرش منم

    و مرا شمعی که پروانه ‏اش تویی

    و خود را انتظاری که موعودش منم

    و مرا التهابی که آغوشش تویی

    و خود را هراسی که پناهش منم

    و مرا تنهایی که انیسش تویی

    و ناگهان

    سرت را تکان می‏دهی و می‏گویی:

    «نه، هیچ کدام!

    هیچ کدام این‏ها نیست، چیز دیگری است.

    یک حادثه‏ ی دیگری و خلقت دیگری

    و داستان دیگری است

    و خدا آن را تازه آفریده است.»

    دکتر علی شریعتی
  • ۱۷:۴۸   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    نازنین جون
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28195 |24368 پست
    یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام
    آرام وسرد گفت:که در طالع شما...

    قلبم تپید، باز عرق روی صورتم نشست
    گفتم بگو مسافر من میرسد ؟ و یا...

    با چشمهای خیره به فنجان نگاه کرد!
    گفتم چه شد؟ سکوت بود و تکرار لحظه ها

    آخر شروع کرد به تفسیر فال من...
    با سر اشاره کرد که نزدیکتر بیا

    اینجا فقط دو خط موازی نشسته است
    یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جدا

    انگار بی امان به سرم ضربه میزدند
    یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟

    گفتم درست نیست، از اول نگاه کن
    فریاد زد:بفهم رها کرده او تو را....!!!
  • ۱۷:۴۸   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    برای عاشق شدن

    نه

    همیشه برای عاشق شدن

    به دنبال باران و بهار و بابونه نباش


    گاهی

    در انتهای خارهای یک کاکتوس

    به غنچه ای می رسی

    که ماه را بر لبانت می نشاند

    گروس عبدالملکیان
  • ۱۷:۴۸   ۱۳۹۴/۹/۷
    avatar
    mona monaکاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48381 |46689 پست
    پرواز

    گفتی دوستت دارم

    و من

    به خیابان رفتم.

    فضای اتاق برای پرواز کافی نبود.



    شاعر: گروس عبدالملکیان
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان