arnina :
خوب خانوم سبزه ی موبلوند .....................بگو ببینم .
باوشه بگو ببینم
میونت با سیاست چطوره ؟
اونجور میونه خوبی ندارم ولی خوب بعضی اوقات ادم واقعا مجبور میشه که میونه پیدا کنه دیگه تو جمع یکی دوتا نظر بده ولی زیاد اهلش نیستم...
چی حدس میزنی . ترامپ یا کلینتون ؟
به نظرم اون زنه بهتره از مرده خوشم نمیاد زیاد حرف مفت میزنه راجع به ایران
دور بعدی واسه ی ما .چپی ها یا راستی ها ؟( هرچند سعی میکنن حد وسط رو خلق کنند ولی ته تهش بازم راست و چپه )
اینو نظری ندارم واقعانی
خودت دختر با سیاستی هستی ؟
من اگه سیاست داشتم که الان وضعم این نبود خواهر ولی دوست دارم ادم سیاست مداری باشم خیلی جاها بدرد میخوره البته شایدم باشم نمیدونم اطرافیانم باید بگن که چجوریم ولی خودم که میگم بخاری از من درنمیاد
اقوام و دوستان در موردت چی فکر میکنند . تو رو چجور آدمی میدونن ؟
ما زیاد فامیل نداریم چون مادر و پدرم تک دختر تک پسرن ولی فامیلای دور که رفت و امد داریم وقتی حرف فاطمه میاد وسط میگن:
اوه اوه چی فاطمه!!!!!! ی آدم بیخیال، تنبل، مجلس گرم کن، تپل (البته وزنی ندارما نمیدونم چرا مغلطه میکنن)
درآمد ماهیانه ات چقدره ؟
زیاد نیست بخور و نمیر فعلا البته
در مورد محل کارت بیشتر توضیح بده ؟
ی شرکت خصوصی دیگه توضیح دادن نداره که
همکارهات چجورین ؟ باهاشون خوبی ؟ راحتی ؟
اره خداییش همه همکارام خوبن خیلی باهم خوبیم هیچ مشکلیم نداریم چش نزنیم
رئیست رو توصیف کن .
رئیسم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ی اقای مهربون، تیزبین، حواس پرت ولی دقتش تو بعضی چیزا واقعا بالا ، دیگه همینا باحاله درکل ..
محل کارت حراست داره ؟
نخیر خداروشکر.... حراست دانشگاهو بگو به بدبختی رد میشدیم اینجام حراست داشت که دیگه هیچی موهام سفید میشد والا
دوران دانشگاه کمیته انضباطی رفتی ؟
اره ی چن باری بابت پوشش گرفتنم ولی خوب کاری نمیتونستن بکنن که فرداش باز همونجوری میومدم ولی خوب سعی میکردم مخفی شم از جلو چششون
چندمین فرزندی ؟
چهارمی
پدرت بیشتر دوستت داره یا مادرت؟
نمیدونم والا منکه فکر میکنم هیچکودوم اصا من میدونم تو بیمارستان اشتباهی منو جا به جا کردن هی میگم بهم بگین اگه همچین چیزی هست برم بگردم دنبال اصلیه شاید اونا پولدارتر بودن ولی نمیگن که
اولین بار کی موهاتو رنگ کردی ؟ چه رنگی ؟
من خیلی از رنگ مشکی بدم میومد البته موهام خرمایی بود مشکی نبود ولی باز خوشم نمیومد به محض اینکه مدرسه ام تموم شد سه سوت رفتم رنگ کردم....اولین رنگیم که گذاشتم فندوقی بود خیلی بهمم میومد
و مهمترین سوال قرن . خخخخخخخخخ . عاشق شدی ؟ ماجراش رو برامون تعریف کن گریه کنیم .
عاشق که نمیدونم چی اسمشو بذارم ولی میشه گفت دوست داشتن زیییییاد که ای کاش نمیشد.....
جونم براتون بگه یک سال و نیم با ی اقایی بودم که از من بزرگتر بود ی چن سال 30 سالش بود من نمیدونم چه خصلتیه دارم که اصلا با همسن و سالای خودم نمیتونم بسازم هرچی سن طرفم بیشتر باشه راحت تر کنار میام ولی همسن یا یکی دوسال بزرگتر اصلا نمیتونم نمیدونم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!
خلاصه تو دوران دانشگاه باهاش اشنا شدم پسر خوبی بود مهربون بود خداییش اوایلش خیلی خوب بودیم هر روز اینور اونور منم نامردی نمیکردم هر دفه ی جین دختر با خودم میبردم کلی صفا میکردیم دور همی میریختیم سرش
ولی خوب دیگه باز بحث شیرین ازدواج پیش اومد که من نمیخواستم ازدواج کنم و اون میخواست بهش گفته بودم که بره با یکی که بخواد ازدواج کنه موقعیتشو داشته باشه هروقت بخواد من میرم و فلان و اینا ولی قبول نمیکرد هم شیرو میخواست هم خرمارو هم نمیخواست منو از دست بده هم اینکه سنش داشت میرفت بالا نمیخواست بلاتکلیف بمونه............
خلاصه من اولش گفته بودم من دیر به کسی دل میبندم وقتیم ببندم واقعا براش از معرفت و دوستی کم نمیذارم ولی اگه از یکیم دلسرد بشم دیگه نمیتونم باهاش باشم هیچ جوررره ......هخخخخ چه جمله سنگینی گفته بودم بهش
اقا یا خانومی که شما باشم خلاصه دیگه واقعا فهمیدم دوسش دارم واقعانم براش از معرفت کم نذاشتم ولی لیاقت نداشت خلاصه دلسرد شدم و رابطه امون کمرنگ شد حتی تهرانم اومدم هنوزم ول کنم نبود تا اینکه طفلی خداییش دلسرد شدم ولی هیچ وقت راضی به مردنش نبودم ...
ی چن هفته پیش فوت شد خدا بیامرزتش هنوزم فکرشو میکنم اصا اعصابم خورد میشه وقتی شنیدم مرده تا چن روز اصا حال و هوام افتضاح بود ولی خوب بهرحال دیگه کاریش نمیتونم بکنم ...
اینم داستان غم انگیزش ارنینا