| بهزاد لابی : برای اولین سوال : - واقعا چرا یه روز زودتر رفتی خودت رو به عقد یوسف درآوردی؟ - چی دادی تو اولین روز خواستگاری به یوسف؟ - خاله ت چجوری مخ بنده خدا رو زده بود؟ - الان چه احساسی داری که یوسف بازگشته به کنعان؟ - دلت میخواد یه بچه دیگه هم داشته باشی؟ | |
1-ببین تو این بحران بی شوهری کلی نذر ونیاز کردم
تا یه گل پسر بیاد خواستگاریم منو بگیره ههههههه
پس ببین خیلی خود دار بودم که یه روز جلو تر رفتم .... اصلش باید همون روز خواستگاری میرفتیم محضر
2-اون روز که خونه خاله اش همدیگر رو دیدیم ..من مهمون بود و هیچی به هیچی
جلسه اولی که رسما اومدن هم مامانم پذیرایی کرد
من وقتی مطمئن شدم جوابم بعــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــله هست شیرینی بردم بهشون دادم هههه
از اول عروس شیرین پلویی بودم
3-خاله من نه ...خاله یوسف دوست مامانم بود
اوه کجای کاری خاله اش الانم که الانه هوای منو داره اساسی ....میگه من سه تا دختر دارم ..یکی از این سه تا منم
4-عــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزیزم ... خوش اومده
5-نه لااقل فعلا نه ...اعصابش رو ندارم .... خدا یکی النا هم یکی ...