-خب ازارو اذیت زیاد دارم ولی خفن بودنشو نمیدونم ..یروز امتحانت دی ماهم بود نصف شب بود تو اتاق داشتم درس میخوندم یهو متوجه شدم داداشم از اتاقش خارج شد رفت (گلاب ب روتون)دستشویی..نمیدونم چی شد بدجنسیم گل کرد گفتم این همه درس خوندم خب انصاف نیس ک ی ذره تفریح نکنم..رفتم ی پارچه سفید داریم انداختم رو سرم پشت دیوار قایم شدم چراغا هم خاموش ووووووی خوف انگیز بود
..داداشه بیچارم نمدونه ک ی جن پشت دیوار منتظرشه ..تا از (گلاب ب روتون)دیستشویی بیرون اومد پریدم جلوش ی صدای مخوفی هم در اوردم ..هیچی دیگه از ترس نزدیک بود سکته کنه اونم مغزی (البته خدا نکنه زبونم لال شه)نشت رو زمین ووووووای ..عصبانی شدنی خیلی جذاب میشه
..حالش بد شد طوری ک اب قند درس کردم براش ..راستشو بخایین پشیمون شدم البته بعدها چون تلافیشو خفن سرم اورد..اینم بگم مامانو بابام شهرستان بودن ..وگرنه جلو مامی ک نیتونم دوردونشو بترسونم
این ی نمونش بود بعدیا رم بعدا میگم
-فکر سه نفرو 0ببوری..بهزاد ..حسام)البته الان درحال هک کردن مخ یکیشونم ..اوه اوه بهزاد این شمسی خانم کیه هی داری بش فک میکنی
-خب
ی بار خوردم نامرد..حالا داری لوم میدی ..اونم خ تشنه بودم حق بده بم..
-اوووو بعله اخه درس فکر ادمو باز میکنه برا همین ادم میتونه ب چیزای دیگه هم بفکره ..مثلا ب اینده
من گلای فرشو نمیشمرم از قدرت تخلیم استفاده میکنم