خلاصه قسمت های 15 / 16 و 17 سریال کوزه ی گونه ی :
طبق قولی که به شما عزیزان داده بودیم...
امیدوارم لذت ببرید...
گونه ی به خانه علی می رود,سیمای نیز آنجا است.
گونه ی به علی میگوید که میان جمره و کوزه ی عشق به وجود آمده اما علی انکار میکند و میگوید اگر هم بوده مال دوران جوانی بوده است.
کوزه ی که ماشین را برداشته توسط پلیس جریمه میشود ..پلیس میخواست ماشین را به پارکینگ ببرد اما کوزه ی با هزاران کلک پلیس را هم گیج میکند!
گونه ی تمام پس انداز خود که برای دانشگاه جمع کرده را به مادرش میدهد تا به کوزه ی بدهد....
هندان به بازار میرود و پول را به علی میدهد... ناگهان گل تن خانم را می بیند.. گل تن به او میگوید که دخترش به زودی بازیگر خواهد شد و فعلآ نباید ازدواج کند.. هندان میگوید که:جمره و گونه ی از یکدیگر جدا شده اند؟! هندان به اومیگویدکه بله جدا شدند پس هندان ناراحت میشود و میگوید به خاطر چیزهایی که شنیده میخواهد جدا شود؟!
گل تن میگوید چی شنیده . .! هندان میگوید که با جمره حرف زده و به او گفته که گونه یمقصر نیست و عمدآ آن پسر را نکشته است.
گل تن تعجب میکند و با گریه و بدون خداحافظی می رود. ..
کوزه ی پیش کمال میرود و میگوید که به پول نیاز دارد اما (درقسمت گذشته دیدیم که سامی به کمال گفت که پسرش را از مسابقه کنار بگذارد) کمال میگوید که پلیس گیر داده و دیگر مسابقه برگزار نمی شود.
به کمال میگوید که فرهاد را پیدا کند ... اما کمال باز هم میگوید که نمیشود... پس تلفن کمال زنگ میخورد .. کمال برای پاسخگویی به بیرون دفترش میرود .. کوزه ی از فرصت استفاده میکند و شماره تلفن فرهاد را از دفترچه کمال پیدا میکند و بر میدارد...
از طرف دیگر که گل تن خانم ماجرا را فهمیده دخترش را تحقیر میکند و میگوید که باید گونه ی تکین اغلو را از ذهن خود پاک کند....
گونه ی به کوزه ی تماس میگیرد و عذر خواهی میکند و به او میگوید که اورا از مادرش و حتی جمره بیشتر دوست دارد......
به خانه برگردد اما کوزه ی قبول نمیکند
کوزه ی میخواهد به خارج از کشور برود..
سامی هم به دنبال جایی است که در آن سکونت کند و به کار بپردازد...کوزی دنبال فرهاد میگرده و با همون کسی که فرهاد واسه مبارزه روبروش گذاشته را میبینه سراغ فرهادو میگیره و حریفش بهش میگه باید مبارزه کنیم ببازی تا بهت بگم کجاست.
زمان مبارزه جای زخم کوزی رو میبینه و با مشت چند بار محکم میزنه به شکمش و کوزی بیمارستان بستری میشه و شب گونیبیمارستان کنار کوزی وامیسته.
(صحنه تاثیر گذاریه وقتی دوتا برادر کنار هم هستن.)
گونی رفته خانه تا وسایل مورد نیازشو بیاره که کوزی خودش رضایت میده و میره سراغ ادرسی که از حریفش گرفته بوده تا فرهادو پیدا کنه و باباشو در حال صحبت با فرهاد میبینه عصبانی میشه و وقتی سامی و شاگرد مغازه جلوشو میگیرن تا فرهادو نزنه حالش خیلی بد میشه و میبرنش بیمارستان و اونجا سامی تعریف میکنه که منو با کسی دید که ماهانه پول به حسابش میریختم تا مراقبش باشه و کوزی هم همه چیزو تغریف میکنه و میگه کسی که این زخمو به من زد همین فرهاد بود.(یه مشته حسابی هم در ضمن خرج فرهاد میکنه.)
بعد از صحبت ها که گونی و هندان همه حواسشون به کوزی هست سامی میره سراغ فرهاد و کوزی هم گونی را میفرسته دنبال سامی اما فرهاد مغازه را بسته و پیداش نیست و گونی سامی رو راضی میکنه با خودش میبرتش.
(دفتر باریش)
باریش و جمره و گل تن و وکیلشون فیلمه تست جمره را میبینن و قرار داد کار تبلیغاته جمره امضا میشه و جمره هم با مادرش میرن خرید چون یه چک 3000 لیره واسه دستمزدش دادن و 3000 لیرم بعد از اتمام کار بهش میدن.
کوزی باز بستری میشه و واسه اینکه نشون بده خوبه مرتب سر به سره بقیه میذاره(عاشقه نگاهایه سامی به کوزی هستم تو این صحنه)علی و سیمای میمونن پیشه کوزی و هندان با گونی میره خانه و سامی هم میگه میخواد بره واسه قدم زدن و با دستایه سوخته برمیگرده خانه.صبح توی اخبار اعلام میکنن که مغازه های فرهاد اتش زده شده ولی فرهاد شکایت نمیکنه و یه نفرو میذاره واسه اینکه کوزی و اطرافیانش زیر نظر باشن.گونی با دیدن این خبر متوجه میشه که اتش سوزی کاره پدرش بوده و با کوزی در میان میذاره و کوزی هم میگه به خودم رفته و میخنده.
گونی توی مسیرش جمره را که واسه قرارداد داره میره واسه دیدن یکی از رییسای اژانس میبینه و سوارش میکنه و با هم در مورد رابطشون صحبت میکنن و جمره میگه حرفاعه مادرش در مورد گونی درست بوده و یه جورایی باز گونی فاصلشو با جمره بیشتر میکنه.
بانو با جان در مورد گلف صحبت میکنه و واسه اینکه شره جانو از سره خودش کم کنه میگه باید برم دیدن برادر دوست پسرم و وقتی جان میپرسه دوست پسرت کیه ؟بانو هم میگه گونی هستشو ازش تعریف میکنه و جان هم تکلیفش معلوم شده یه کمی شوخی میکنه و میره.
کوزی زنگ میزنه به سامی و در حالی که بغض داره با زبان بی زبانی از سامی تشکر میکنه و بهش میگه وقتی اومدم بیرون تو کارایه مغازه و جابه جایی خانه کمکت میکنم و سامی هم تحت تاثیر قرار گرفته و میگه دستت درد نکنه و کوزی هم به سامی میگه دست تو درد نکنه.(واقعا صحنه زیبایی هست و احساساتو به بازی میگیره