خانه
× برای دیدن جدیدترین مطالب این تاپیک اینجا کلیک کنید و برای دیدن صفحه ابتدایی، این پنجره را ببندید.
برای دیدن صفحات دیگر، بر روی شماره صفحه در شمارنده بالا کلیک کنید.
مشاهده جدیدترین مطالب این تاپیک
8.08K

طعم شیرین مادر شدن

  • ۱۷:۱۴   ۱۳۹۶/۱/۲۸
    avatar
    کاربر جديد|57 |104 پست

    سلام به دوستانی که قصد دارند ان شاالله باردار بشن وطعم شیرین مادر شدن را بچشن و امیدوارم که همه این حس قشنگ رو تجربه کنند. من در این تاپیک قصد دارم اونهایی که تصمیم به بارداری دارند بیان و باهم در مورد این مسئله با هم همراه باشیم وبه هم کمک کنیم تا از تجربه یکدیگر استفاده کنیم........88

    طعم شیرین مادر شدن
  • leftPublish
  • ۱۹:۳۹   ۱۳۹۶/۱/۲۸
    avatar
    ASEMAN
    سه ستاره ⋆⋆⋆|5562 |3448 پست
    انشاءالله خدا یه نی نی سالم و صالح بهتون بده دوست عزیز 🙏🙏🙏
  • ۲۳:۵۲   ۱۳۹۶/۱/۲۸
    avatar
    Mamy
    کاربر جديد|57 |104 پست
    ممنونم دوست عزیز انشاالله دامن تمام زنان سبز بشه.
  • ۲۳:۵۳   ۱۳۹۶/۱/۲۸
    avatar
    Mamy
    کاربر جديد|57 |104 پست
    زیباکده
    Mamy : 
    ممنونم دوست عزیز انشاالله دامن تمام زنان سبز بشه.
    زیباکده

    طعم شیرین مادر شدن

  • ۰۸:۱۵   ۱۳۹۶/۱/۳۰
    avatar
    Mamy
    کاربر جديد|57 |104 پست

    سلام به همه دوستانی که میان وبه این تاپیک سر میزنند.       قصد من از این تاپیک اینه که بیام اینجا وبرای کسانیکه دوست دارند و انتظار میکشن تا مادر بشن واین حس قشنگ رو احساس کنند،دعوت کنم تا در اینجا تمام دلتنگی هامون رو برای همدیگه بگیم تا قدری از دلتنگیهامون کم بشه.                حالا من از دلتنگیهام میگم،تا قدری دلم سبک بشه من حدود 4سال پیش این حس فوق العاده زیبا رو تجربه کردم اما،روزگار نذاشت تا من هم برای بچه ام مادری کنم ولی 5 ماه این حس مادرانه را تجربه کردم ،اواسط شهریور سال 92بود یه شب بعد از خوردن شام حالم به طور عجیبی ودر عرض 10ثانیه بد شد و حالت سکته به من دست داد طوریکه یه طرف بدنم لمس شد ولال وکر همسرم من رو سریعا به بیمارستان رسوند  و بعد از چند ساعت من رو بستری کردند در بخش زنان (حاملگی پر خطر ) سه روز تو بخش بودم و علت پایین اومدن پلاکت خون زیر20000تا بود بعد این 3روز و گرفتن ازمایشات مکرر پزشکان فهمیدن که نه بیماری من با تو بخش موندن و تزریق خون درست نمیشه ،من رو سریعا به بخش ای سی یو انتقال دادن .......                                       و اینم بگم که بچه ام اوضاعش کاملا خوب بود واین من بودم که در خطر بودم .ادامه سرنوشتم رو بعدا مینویسم براتون ببخشید اگه زیاد نوشتم داستان من خودش یه رمان.

  • ۰۹:۱۵   ۱۳۹۶/۱/۳۰
    avatar
    مامان مانیا
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|20254 |8895 پست
    تاپیک خوبیه دوست عزیز...
    امیدوارم ادامه دلتنگیات به ی پایان خوب برسه...منتظر خوندنش هستم..
  • leftPublish
  • ۱۱:۲۹   ۱۳۹۶/۱/۳۰
    avatar
    fatemeh.g21
    سه ستاره ⋆⋆⋆|3229 |3068 پست
    طعم شیرین مادر شدن هنوز طعمشو نچشیدم
    ولی در کل تاپیک خوبیه مامی بعد ها به دردم میخوره
  • ۱۵:۱۹   ۱۳۹۶/۱/۳۰
    avatar
    Mamy
    کاربر جديد|57 |104 پست

    ادامه داستان من ......
    واونجا بود که فهمیدم چه بلایی قراره سرم بیاد.یکی از پرستارها گفت که باید ختم بارداری بدیم ،منم اصلا حال روحی و جسمی خوبی نداشتم و گفتم من نمیخوام بچه امو ازم بگیرید گفت اگه این کارو نکنیم خونریزی میکنی وخونت بند نمیاد جونت تو خطره ،دیگه نفهمیدم زمان چه جوری گذشت چی در انتظارم بود باکمک همسرم لباسهای ای سی یو رو پوشیدم ولی حالم خیلی خیلییییییییبی بدبود فکر کنم تا یکی دو ساعت اول رو یادم هست ولی تا چند روز بی هوش و گیج و بی قرار و همش همسرم رو صدا میکردم که بیاد کنارم وقتی بیدار شدم دیدم تو دهنم لوله است وبرای تنفس به دستگاه وصل هستم و کلی دم و دستگاه دیگه وتمام بدنم کبود و سیاه تا 15روز نه اب و نه غذا خوردم .و فقط از طریق سرم تغذیه میشدم خلاصه بگم من دیگه ادم قبل نبودم یه تیکه گوشت روی تخت ای سی یو بودم وتوی همون روزهای اول بچه ی مثل گلم رو ازم جدا کرده بودن ولی این کارشون هم بی فایده بود و هیچ تاثیری رو بهبودی من نداشت وهمچنان حال من رو به بدتر شدن بود روزهای خیلی سختی بود هم برای من و همسرم وهم برای خانواده هامون .......
    ادامه دارد..............

    ویرایش شده توسط Mamy در تاریخ ۳۰/۱/۱۳۹۶   ۱۵:۲۱
  • ۱۶:۰۸   ۱۳۹۶/۱/۳۰
    avatar
    Mamy
    کاربر جديد|57 |104 پست
    ممنون از شما دوستان گلم .
  • ۱۷:۰۰   ۱۳۹۶/۲/۴
    avatar
    Mamy
    کاربر جديد|57 |104 پست
    لطفا دوستان عزیز از این تاپیک استقبال کنید .
  • ۱۷:۳۲   ۱۳۹۶/۲/۴
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    ممنون مامی عزیز از انتقال تجربت، بله ما منتظر بقیه ی خاطره ی شما هستیم.
  • leftPublish
  • ۱۸:۵۸   ۱۳۹۶/۲/۴
    avatar
    Mamy
    کاربر جديد|57 |104 پست
    چشم مهرنوش عزیز ،مرسی از اینکه دوست دارید داستان تجربه مادر شدن من رو بخونید.
  • ۱۹:۱۶   ۱۳۹۶/۲/۴
    avatar
    Mamy
    کاربر جديد|57 |104 پست

    ادامه.....
    من نزدیک به یک ماه میشد که در ای سی یو بودم و 24 ساعته دارو بهم تزریق میشد ،وفقط من مثل یه تیکه گوشت رو تخت دراز کشیده بودم و حتی نمیتونستم تکون بخورم روزها همچنان میگذشت ومن داغون و افسرده از غم از دست دادن بچه ام وحال بد خودم ودردهایی که باید میکشیدم ،انگار قرار نبود حال من رو به بهبودی بره روزی 20واحد پلاسما فرز میشدم وچند واحد خون تزریق میکردم و کلی دارو های دیگه که بخوام بگم خودش یه طوماره که پرستارها دیگه به زبون اومده بودند که تو با این سن کم چرا باید اینطور مریض بشی چقدر باید دارو بهت تزریق کنیم ،خلاصه بعد از چندین روز دکتر خونم شک به سرطان خون کرده بود که با بیوبسی که از اب نخاع من گرفت وجواب پاتولوزی اومد خدا رو شکر که شک دکتر به جانبود،وخداوند به من لطف کرده بود ،با این حال اخرین تصمیم ودرمان تزریق امپول ریتوکسیماب بود که هفته ایی 1بار و به مدت 1ماه و اون هم باید در بیمارستان انجام میشد این امپول نوعی از داروی شیمی درمانی است و قیمت هر امپول 4میلیون وخورده ایی میشد ومن به 4تا نیاز داشتم ،بالاخره هر جور بود همسرم و مادرم هر هفته امپول ها رو برام تهیه میکردن و من هم بعد از تزریق این امپول ها ذره ذره حالم خوب میشدو یه روزهایی هم نه .........

    ویرایش شده توسط Mamy در تاریخ ۴/۲/۱۳۹۶   ۱۹:۱۹
  • ۲۰:۰۰   ۱۳۹۶/۲/۴
    avatar
    ASEMAN
    سه ستاره ⋆⋆⋆|5562 |3448 پست
    امیدوارم که تاج سلامتی بر روی سر همه باشه و انشاءالله که شما هم سلامت باشید
  • ۲۰:۰۲   ۱۳۹۶/۲/۴
    avatar
    Mamy
    کاربر جديد|57 |104 پست
    ممنون اسمان جان امیدوارم شما هم همیشه سلامت باشید.
  • ۲۰:۰۵   ۱۳۹۶/۲/۴
    avatar
    Mamy
    کاربر جديد|57 |104 پست
    طعم شیرین مادر شدن
  • ۲۰:۰۶   ۱۳۹۶/۲/۴
    avatar
    ASEMAN
    سه ستاره ⋆⋆⋆|5562 |3448 پست
    ممنون مامی جان...... عید شما هم مبارک
  • ۲۰:۰۸   ۱۳۹۶/۲/۴
    avatar
    Mamy
    کاربر جديد|57 |104 پست
    دعای من در این روز عزیز اینه که خدا انشالله به تمام اونهایی که دوست دارند طعم همچون عسل مادر شدن رو بچشن عنایت کنه .
    آمین.......
  • ۲۰:۰۸   ۱۳۹۶/۲/۴
    avatar
    Mamy
    کاربر جديد|57 |104 پست
    عید شما هم مبارک
  • ۲۰:۱۰   ۱۳۹۶/۲/۴
    avatar
    ASEMAN
    سه ستاره ⋆⋆⋆|5562 |3448 پست
    الهی آمین 🙏🙏🙏
    خداروشکر الان علم پزشکی کلی پیشرفت کرده و راههای زیادی برای باروری هست، انشاءالله که همه به ارزوهاشون برسن
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان