سلام . روز 24 فروردین سال95 یه نی نی خوشکل ،یه دختر ناز و طلایی و سبز که با خودش طراوت بهار رو هم به زندگیمون آورد هم به محیط زندگیمون(دیروز یه بارون ناز صبح تاشب با یه هوای خنک که یاد ندارم اینموقع ها توی شهرمون میبود حسابی طراوت داده بود به هوا) بهار خانم ،نازنین دختر حوالی ظهر به دنیا اومد بالاخره.راستی 24 فروردین تولد پدر بزرگش هم هست(پدر خودم)
خداروشکر میکنم که همسری به این خوبی نصیبم شد.دوازده ساعت انتظار و دلشوره که ظاهرم آروم بود و درونم غوغا ولی خوب میدونستم خدا هوای همسر و بچم رو داره و همینطور همسر قوی و با روحیه ای دارم.امیدوارم خدا این لحظات زیبا رو به همه نصیب کنه.
امیرعلی،پسری که دیروز نه تنها بچگی نکرد بلکه مردونگی کرد و همه جا باهام بود و یک لحظه بهانه جویی و بازیگوشی و اذیتهای بچه گونه نداشت.باهام میوه شست،گوشت خرد کرد،جارو زد و...منتهی همه در حد بچه و سنش.زود و بدون بهانه خوابید و زود و بدون بهانه بیدارشد و...دعا میکنم که خداوند در همه حال و در برابر همه چیز و همه کس پشت و پناه پسر،مردکوچک خونه ما باشه و به موفقیتهای بزرگ برسه و تنش سالم باشه.
دمت گرم خدا دیروز اساسی حالدادی.