ترم قبل وقت امتحانا بود منو دوستم مشغول درس خوندن بودیم من توی اتاق خواب درس میخوندم دوستم توی هال
یهو دیدیم شیر اب خودش باز شد
البته نه اونطوری که شرشر کنه ها نه
ولی قطره قطره تند بود و صداش رو اعصاب...خلاصه من ب دوستم گفتم عاطفه پاشو شیر آبو ببند اون به من میگف نفس تو پاشو
اینقد اصرار کردیم که کی بره آخر شیر آب خودش بسته شد
فک کنم شیر آبمون هوشمنده میخواس ببینه کدوممون تنبلیم بنده خدا فهمید یکی از یکی تنبل تر! خودش از رو رف