یه شب وحشتناک گرسنه شدیم و هیچی تو خونه نداشتیم و پول نقد هم نداشتیم، فقط یه سوپر شبانه روزی اونجاها بود و اما دستگاه POS نداشت، ما هم میخواستیم از عابر بانک پول بگیریم، کل 6 عابر بانک اون راسته از همه بانکها ساعت 12 قطع میشدن تا یه ساعتی که به روز بشن، نمیدونم هنوزم از این داستانا داریم یا نه!
من و دوستم تو سرمای شدید زمستون نشسته بودیم پای یکی از اینا و هر 5 دقیقه چکش میکردیم و هر نیم ساعت هم میرفتیم پای یکی دیگه!
از سرما یخ زده بودیم و عجیب گرسنه بودیم و حالا که دستمون به غذا نمیرسید، گرسنه گیمون 10 برابر شده بود!
واقعا میلرزیدیم اما نمیتونستیم بریم خونه، چون نا امیدی بهمون غلبه میکرد!!
فکر کنم طرف های ساعت 1:30 یا 2 بود که درست شد، این یکی دو ساعت 10 روز گذشت، اما بعدش چنان جشنی بر پا کردیم که نگو