خانه
163K

مجله سرگرمی زیباکده

  • ۲۲:۰۶   ۱۳۹۳/۵/۱۵
    avatar
    دو ستاره ⋆⋆|6236 |2085 پست
    یک روز صبح ، فرزند چهارساله ام ، وقتی از خواب بیدار شد ، خیلی پکر بود. اخم کرده بود و در خودش فرورفته بود . او را روی زانویم نشاندم و نوازش اش کردم و پرسیدم : چته عزیزم ؟ چرا ناراحتی؟ گفت : حوصله م سر رفته.
    پرسیدم : آخه چرا ؟
    گفت : همه ش شب می شه، صبح می شه؛ شب می شه صبح می شه...!
    بی اختیار گریه ام گرفت . و به فرزندم که با تعجب مرا نگاه می کرد ، گفتم : من تازه در سی سالگی به این فکر افتادم ، روزگارم این است .
    ببین تو که در این سن و سال وارد این عوالم شده ای چه خواهی کشید!
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان