خانه
× برای دیدن جدیدترین مطالب این تاپیک اینجا کلیک کنید و برای دیدن صفحه ابتدایی، این پنجره را ببندید.
برای دیدن صفحات دیگر، بر روی شماره صفحه در شمارنده بالا کلیک کنید.
مشاهده جدیدترین مطالب این تاپیک
9.6K

من.تازه عضو شدم خواستم راهنماییم کنین

  • ۱۹:۳۸   ۱۳۹۶/۴/۶
    avatar
    کاربر جديد|5 |21 پست
    خواهشا بهم بگید چیکارکنم که حرفای اطرافیانم واسم مهم نباشه و از زندگیم لذت ببرم الان تو دوران شیردهی هستم دکترم دستش باز نبود واسه دارو دادن ولی همونایی هم که بهم داد بدترم کرد خیلی دل نازک و عصبی شدم.
  • leftPublish
  • ۱۹:۴۰   ۱۳۹۶/۴/۶
    avatar
    M&H
    کاربر جديد|5 |21 پست
    دوستان کمک لطفا چیکارکنم که حرف اطرافیانم واسم مهم نباشه الان تو دوران شیردهی هستم دست دکترم باز نبود واسه دارو دادن همونایی هم که خوردم بدتر شدم هیلی دل نازک و عصبی شدم واقعا نمیدونم چمه...
  • ۲۰:۰۶   ۱۳۹۶/۴/۶
    avatar
    M&H
    کاربر جديد|5 |21 پست
    هفت روزه هفته شیش روزش دلم گرفته خدایااااااااا کمک من چرا اینطوری ام؟کسی نیس ؟؟؟؟؟؟؟
  • ۲۰:۱۹   ۱۳۹۶/۴/۶
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19931 |39377 پست
    عزیزم شیر دادن از دوران مهم زندگیه . فقط باید ریلکس کنی و به بچه ت فکر کنی. من یکسری مشکلات داشتم دوران شیردهیم مثل شما بودم . الان پسرم خیلی مشکل پیدا کرده و مدام استرس داره. عزیزم حواستو جمع کن به بچه ت فکر کن
  • ۲۰:۴۳   ۱۳۹۶/۴/۶
    avatar
    M&H
    کاربر جديد|5 |21 پست
    ممنون از همدردیت دوستم خیلی سعی کردم خودمو بزنم به بیخیالی ولی نتونستم از دخالتاشون خسته شدم تاجایی که حق ندارم یه تولدخودمونی واسه بچم بگیرم چندروز پیش تولد بچمو ذهرم کردن که چرا همه رو دعوت نکردی این کاراسون میره رو مخم باعث شده از ازدواج کردن پشیمون بشم درحالی که شوهرمو خیلی دوس دارم.
  • ۰۰:۳۵   ۱۳۹۶/۴/۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19931 |39377 پست

    عزیزم چاره ای نداری جز اینکه خودتو بزنی ب اون راه و کاری نداشته باشی که کی چی میگه . من الان وقتی ناخنهای پسرم رو میبینم واقعا از خودم متنفر میشم که یعنی حرف و حدیث انقدر ارزشش رو داشت یا نه؟؟؟ جالبه که مشکله من با خاله ی مشترکه خودم و شوهرم بود و مثل دیوونه ها تو زندگیمون دخالت میکرد و شوهرم هیچی بهش نمیگفت و از اونجا که منم ب هیچ عنوان زیربار حرف و زور نمیرم به شدت باهاش جنگیدم و شوهرم مثل ماست نگاه میکرد و همین باعث شد ک هنوزم ک هنوزه همسرم رو نبخشم چون اگه یکم هوامو داشت موضوع انقدر پیچیده نمیشد و انقدر اعصابم بهم نمیریخت  که بچه م از ۹ ماهگی ناخن بجوه

    ویرایش شده توسط رهام 💙دنیز💕 در تاریخ ۷/۴/۱۳۹۶   ۰۰:۳۹
  • leftPublish
  • ۰۱:۰۱   ۱۳۹۶/۴/۷
    avatar
    M&H
    کاربر جديد|5 |21 پست
    عزیزم منم همش همینارو باخودم میگم که ارزششو نداره چراباید همش روبچم دست بلندکنم بعدشم عذاب وجدان خفم میکنه یه لحظه ذهنم اروم نیس همش میگم فلانی چرااین حرف و زد چرا این کارو کرد خیلی دارم سعی میکنم خودمو اروم کنم ولی بعضی وقتا واقعانمیتونم و تپش قلب میگیرم اتفاقا چندوقتیه شیرمم خیلی کم شده,شوهرم اصلا به روانشناس و اینااعتقادنداره نمیذاره هم برم واسه همین اینجامشکلمومطرح کردم که شایدکسی پیدابشه کمکم کنه.ممنون از توجهت عزیزم.
  • ۰۱:۱۵   ۱۳۹۶/۴/۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19931 |39377 پست

    دست درازی رو بچه ی شیر خاررر؟
    میدونی من چه دردسرای بزرگی داشتم ولی دست رو بچم بلند نکردم؟ این چه کاریه میکنی تو؟زنی که بچه ی شیرخارو بزنه اسمش مادر نیست. کاری نکن ک نه خدا ببخشت نه فردای روزگار اون بچه ازت بگذره.
    شما بچه رو ب دنیا اوردی اون بچه با میل خودش وارده زندگیتون نشده چون شما ب خواسته خودت ب دنیا اوردیش پس همه جوره در برابرش مسئولی سعی نکن با بهونه حرف و حدیث زندگیه بچه رو خراب کنی . دودش فقط تو چشم اون بچه میره . من تجربه دارم ک بهت میگم . اگر بخای ب کارت ادامه بدی این تجربه رو خودت ب دست میاری و برات گرون تموم میشه

    ویرایش شده توسط رهام 💙دنیز💕 در تاریخ ۷/۴/۱۳۹۶   ۰۱:۱۶
  • ۰۱:۲۳   ۱۳۹۶/۴/۷
    avatar
    M&H
    کاربر جديد|5 |21 پست
    نه عزیزم بچه شیرخوارمو نمیگم یه دختر پنج ساله دارم.که خیلی شیطونه و همش توخونه سرصدامیکنه بعضی وقتا دق میکنم از دستش میزنمم ساکت نمیشه بچه شیرخوارم ده ماهشه خدابعد یه سقط بهم داد ازجونم بیشتردوسش دارم هیچوقت این کارو نمیکنم قبل این پسرم یه پسر تو شیش ماهگی از دست دادم .
  • ۰۱:۲۵   ۱۳۹۶/۴/۷
    avatar
    M&H
    کاربر جديد|5 |21 پست
    شیش ساله ازدواج کردم دوتابچه دارم یه دختر پنج ساله و یه پسر ده ماهه بعد سقطم خیلی داغون شدم که خدا این پسرو بهم داد همش میگم حالا که اون دوران سخت بعدسقطم تموم شده و جاش خدایه بچه سالم بهم داده چرا نباید ازین روزها لذت ببرم چراباید حرف اطرافیان انقدر واسم مهم باشه چی مهمتر از بچه هامه که من اینطوری میکنم نمیتونم باخودم کنار بیام.
  • ۰۲:۲۶   ۱۳۹۶/۴/۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19931 |39377 پست
    زیباکده
    M&H : 
    نه عزیزم بچه شیرخوارمو نمیگم یه دختر پنج ساله دارم.که خیلی شیطونه و همش توخونه سرصدامیکنه بعضی وقتا دق میکنم از دستش میزنمم ساکت نمیشه بچه شیرخوارم ده ماهشه خدابعد یه سقط بهم داد ازجونم بیشتردوسش دارم هیچوقت این کارو نمیکنم قبل این پسرم یه پسر تو شیش ماهگی از دست دادم .
    زیباکده

    عزیزم خیلی ناراحت شدم . از دست دادن فرزند خیلی سخته

    حالا که یه بچه تو از دست دادی باید قدره اینکیارو بدونی .

    منم‌پسرم ۵ سالشه و انقدر شیطونه که وقتی توی مهد جدید نوشتمش زنگ‌زدن گفتن متاسفانه نمیتونیم نگهش داریم بیاید ببریدش. برداشتم اوردمش و یک ماهه بعد دوباره بردم که دوباره بگم شاید قبولش کنن ..با اینکه خصوصی بود تقریبا التماسشون کردم تا قبول کردن ... عزیزم اینو گفتم ک بدونی از بچه شما شیطونتر هم وجود داره 😉 ولی خداییش زدنشون اونم از لجِ حرف و حدیثه دیگران خیلی دیگه ظلمه

    ویرایش شده توسط رهام 💙دنیز💕 در تاریخ ۷/۴/۱۳۹۶   ۰۲:۳۲
  • leftPublish
  • ۰۲:۲۹   ۱۳۹۶/۴/۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19931 |39377 پست
    مخصوصا ک دختره شما ی هووی ده ماهه داره الان حق داره ناراحتیشو با شیطونی نشون بده. رهام منم وقتی دخترم ک الان یکسالشه ب دنیا اومده انقدر وحشتناک شده بود که واقعا بعضی وقتها دوست داشتم تنهایی برم خونه ی مادرم تا یخورده از دست رهام راحت باشم و دلیل شیطونای بیش از حدش ب دنیا اومدن دخترم بود تازگیا یکم خوب شده هم با دخترم کنار میاد و دوستش داره هم مهد ازش راضی شدن..
    عزیزم اینا فقط ۵ سالشونه نمیتونن ی رقیب رو تحمل کنن حق دارن . نزنش توروخدا
  • ۰۲:۳۱   ۱۳۹۶/۴/۷
    avatar
    رهام 💙دنیز💕
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19931 |39377 پست
    ببر مهد هم دوستای جدید پیدا میکنه هم خودت یکم ب بچه کوچیکت و خونه زندگیت میرسی هم واقعا تو روحیه دخترت تاثیر داره و شیطونیاش کمتر میشه. بهت قول میدم
  • ۰۲:۴۶   ۱۳۹۶/۴/۷
    avatar
    M&H
    کاربر جديد|5 |21 پست
    نمیدونی چقدر ناراحتم واسه همینه که میگم اصلااحساس رضایت نمیکنم از زندگیم من سه سال پیش روده هام عصبی شده بود دارو مصرف میکردم حالم خیلی بدبود عصبانی میشدم خودمو میزدم داروی اعصاب میخوردم خوب بودم ولی الان دکتراعصاب بفتم ولی داروهایی که داد نتونست خوبم کنه گعت یامجبوری شیردهی تو قطع کنی یاهروقت بچه تو از شیر گرفتی بیای واست دارو قوی بنویسم عذاب وجدان دارم ازدخترم و خدا میخوام منو ببخشه.گریههههه.
  • ۰۲:۵۰   ۱۳۹۶/۴/۷
    avatar
    M&H
    کاربر جديد|5 |21 پست
    مهدکودک گذاشتمش اولین روز اونجا یکی ازبچه ها هولش داد دیگه نرفت بدش میاد پیش دبستانی هم موندم چطور میخواد بره وقتی میزنمش دوثانیه بعددلم میخواد بمیرم.
  • ۰۲:۵۲   ۱۳۹۶/۴/۷
    avatar
    M&H
    کاربر جديد|5 |21 پست
    به نظرشما دکترمو عوض کنم یا هردکتری برم به خاطر شیردهی نمیتونه دارومو عوض کنه مامانم میگه برو یه دکتر دیکه شایدتجویز بهتری داشت خودم گذشته از حرفای دیگران درکل ادم عصبی هستم ولی بچه هام چه گناهی دارن اخه خداااااا جووووون کمک لطفا فقط ارامش بهم بده ....😢
  • ۱۱:۴۸   ۱۳۹۶/۴/۷
    avatar
    fatemeh.g21
    سه ستاره ⋆⋆⋆|3229 |3068 پست
    زیباکده
    M&H : 
    خواهشا بهم بگید چیکارکنم که حرفای اطرافیانم واسم مهم نباشه و از زندگیم لذت ببرم الان تو دوران شیردهی هستم دکترم دستش باز نبود واسه دارو دادن ولی همونایی هم که بهم داد بدترم کرد خیلی دل نازک و عصبی شدم.
    زیباکده

    به نظرم زیادی سخت میگیری سعی کن بیشتر حرفارو نشنیده بگیری اگرم خیلی زورت اومد ی حرف محکم جواب بده دلت خنک شه نذار بمونه تو دلت سنگینی کنه4

    هخخخخ خوب شد من مشاوره نشدم وگرن الان دنیا جنگ شده بود9 

  • ۱۲:۰۵   ۱۳۹۶/۴/۷
    avatar
    M&H
    کاربر جديد|5 |21 پست
    فاطمه عزیزم اتفاقا اخلاق بدی که دارم همون لحظه جواب نمیدم بعد همش خودخوری میکنم که چرا جدابشو ندادم از طرفی هم شوهرم همش میگه جواب نده وااااای خدانمیدونی شوهرم چقدرریلکسه هرکاری هم کنن هیچی نمیگه درکمال ارامش میخوادمنم وایسم نگاکنم.😮
  • ۱۲:۰۹   ۱۳۹۶/۴/۷
    avatar
    M&H
    کاربر جديد|5 |21 پست
    پارسال ماه رمضون حامله بودم دکترواسم سونوسه بعدی نوشت رفتم هزینش شد 240تومن چشمتون روز بدنبینه انقدر رفت رومخم که نگو گذشته ازینکه پشت سرم چیاگفته توروم همش میگفت ایناهمه چرته دکترامینویسن پسرم بیچاره ازکجابیاره درخالی که شوهرم هیچ مشکلی نداره من تمام ماه رمضون و از عصبانیت بیخوابی شدیدگرفتم تو 24ساعت زن حامله دوساعت میخوابید خدابهم رحم کرده که الان پسرم ارومه.همه جوره رو روانم راه میرن.اخه به اوناچه👿
  • ۱۲:۱۵   ۱۳۹۶/۴/۷
    avatar
    مهرنوش
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10427 |5772 پست
    عزیزم آخه فکر می کنی اطرافیان چیکار می تونن بکنن که اینقدر حرص می خوری؟ فوقش 2 تا مهمون کمتر یا بیشتر یا یه جایی یک نظری می دن! تموم می شه می ره!من که هر کسی تو زندگیم نظر می ده کلی هم ازش تشکر می کنم ولی کل کارهای مربوط به نظرشو می ندازم گردن خودش تا حالش جا بیاد، خیلی هم با پررویی پیگیری می کنم، الان دیگه همه از ترس اصلا حرف نمی زنن چه برسه بخوان نظر بدن، والاااا
    شوهرت کار خوبی می کنه، این چیزا اصلا ارزش فکر کردن نداره که
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان