من شما را به چالش دعوت میکنم!

بهزاد لابی :سلام مونا
خیلی دیگه بی معرفت شدیا
وزیر اعظم، نبودی اینجا کلی تغییر کرده. من همچنان قبله عالم کل لابیستان هستم، اما زیباکده تبدیل به ایالتی مستقل شده که البته از قوانین کل لابیستان پیروی میکنه.
ملکه زیباکده هم فرک شده که خودم حکمش رو امضا کردم ...

مامان مانیا :

و تبریک ویییییییییییییییییییییژه به ملکه فرک

ولی این رسم خیانت نبود 

سلااام بر قبله عااالم 

بهزاد لابی :

مامان مانیا :

و تبریک ویییییییییییییییییییییژه به ملکه فرک

ولی این رسم خیانت نبود 

سلااام بر قبله عااالم 

خیانت نکردم که. تو هنوز وزیر اعظم منی  یعنی نفر دوم کل لابیستان. حکمی که از لابیستان صادر بشه، برای کل ایالت ها از جمله زیباکده، لازم الاجراست. 

ولی گفتم بهتره یه مسئول مشخص هم زیباکده داشته باشه که بتونه رشد کنه. 

مامان مانیا :

بهزاد لابی :سلام مونا
خیلی دیگه بی معرفت شدیا
وزیر اعظم، نبودی اینجا کلی تغییر کرده. من همچنان قبله عالم کل لابیستان هستم، اما زیباکده تبدیل به ایالتی مستقل شده که البته از قوانین کل لابیستان پیروی میکنه.
ملکه زیباکده هم فرک شده که خودم حکمش رو امضا کردم ...

سلااام بر قبله عااالم 

و تبریک ویییییییییییییییییییییژه به ملکه فرک

ولی این رسم خیانت نبود 

فرک (Ferak) :

مامان مانیا :

بهزاد لابی :سلام مونا
خیلی دیگه بی معرفت شدیا
وزیر اعظم، نبودی اینجا کلی تغییر کرده. من همچنان قبله عالم کل لابیستان هستم، اما زیباکده تبدیل به ایالتی مستقل شده که البته از قوانین کل لابیستان پیروی میکنه.
ملکه زیباکده هم فرک شده که خودم حکمش رو امضا کردم ...

سلااام بر قبله عااالم 

و تبریک ویییییییییییییییییییییژه به ملکه فرک

ولی این رسم خیانت نبود 

سلام مونای گل و گلاب، چطوری؟ آیا این رسمش بود؟ 

از تبریک ممنون، اگه میخوای بدونی چی شد که اینجوری شد اینجا رو ببین

https://www.zibakade.com/Topics/چگونه-زیباکده-ایالتی-مستقل-شد-TP26043-IX1/

mona mona :سلام دوستان خوبید دلم واستون تنگ شده بود گفتم یه سری بزنم اما اینقدر اینجا تغییر کرده احساس غریبی کردم

mona mona :سلام دوستان خوبید دلم واستون تنگ شده بود گفتم یه سری بزنم اما اینقدر اینجا تغییر کرده احساس غریبی کردم

بهزاد لابی :

خوب آفرین دایموند که زود مشخص کردی

یه خاطره خیلی شکمویی که دارم اینه که برای اولین بار تو سال 98 یه بار برای خودم استیک درست کردم. یعنی رفتم فیله خریدم از قصابی و آماده ش کردم و پختم. اینقدر خوشمزه شد که نگو. هنوز مزه ش زیر زبونمه این بهترین خاطره من میشه
دومی هم یه دورهمی بودم با دوستام. بعد یهو نمیدونم چی شد که شروع کردیم جوری با هم حرف زدن که انگار همگی بالای 85 سالمونه دیگه همه داغون و در حال لرزش و گویا نمیشنید و جوابای اشتباه و ... خیلی خوش گذشت خیلی خندیدم

Dimound :به به مرسی آقا بهزاد که خیلی سریع و به عنوان اولین نفر شرکت کردی
خب یه مثال هم بزن ببینیم چه جوری باهم حرف میزدید مث 85 ساله ها

بهزاد لابی :

Dimound :به به مرسی آقا بهزاد که خیلی سریع و به عنوان اولین نفر شرکت کردی
خب یه مثال هم بزن ببینیم چه جوری باهم حرف میزدید مث 85 ساله ها

خواهش میکنم. البته از همین الان بگم که هفته بعد هم نفر بعدی که شرکت میکنه باید انتخاب کنه 

مثلا خیلی بلند حرف میزدیم. چون گوشمون سنگین بود. بعد مثلا یکی به من میگفت بهزاد یادت میاد قدیما با هم میرفتیم فلان کافه. یادش بخیر.

من همینطوری خیره نگاش میکردم و بعد از یه دقیقه یهو کنترل تلویزیون رو میدادم بهش.(که مثلا کلا نشنیدم چی گفته و سعی کردم حدس بزنم اما اشتباه حدس زدم  )

یا یکی مثلا پا میشد چایی بیاره اینقدر دستش میلرزید که لیوان ها توی راه میفتاد زمین، بعد یکی میرفت کمکش خودش غش میکرد همونجا یه ربع میفتاد پا نمیشد و ... 

بهزاد لابی :

Dimound :به به مرسی آقا بهزاد که خیلی سریع و به عنوان اولین نفر شرکت کردی
خب یه مثال هم بزن ببینیم چه جوری باهم حرف میزدید مث 85 ساله ها

خواهش میکنم. البته از همین الان بگم که هفته بعد هم نفر بعدی که شرکت میکنه باید انتخاب کنه 

مثلا خیلی بلند حرف میزدیم. چون گوشمون سنگین بود. بعد مثلا یکی به من میگفت بهزاد یادت میاد قدیما با هم میرفتیم فلان کافه. یادش بخیر.

من همینطوری خیره نگاش میکردم و بعد از یه دقیقه یهو کنترل تلویزیون رو میدادم بهش.(که مثلا کلا نشنیدم چی گفته و سعی کردم حدس بزنم اما اشتباه حدس زدم  )

یا یکی مثلا پا میشد چایی بیاره اینقدر دستش میلرزید که لیوان ها توی راه میفتاد زمین، بعد یکی میرفت کمکش خودش غش میکرد همونجا یه ربع میفتاد پا نمیشد و ... 

فرک (Ferak) :

اِ خب عکس می گرفتی از استیکت ما رو هم شریک می کردی حالا دفعه بعد