مرسی آلما جونم
دیشب ساعت 1 پختش به اتمام رسید . ما نتونستیم بخوریم و شد نهار امروزمون
صبح که همسرم بیدار شد و داشت لباس میپوشید، شلوارش اندازش نشد بعد گفت حی دلمه درست می کنی لباسام دیگه اندازم نمیشه
قیافه من
من گفتم عزیزم ما که هنوز دلمه نخوردیم
خلاصه این جریان دلمه ای ما شد