ناتــور دشت - جی دی سالینجـــر هولدن کالفیلد نوجوانی هفده ساله است که در لحظهٔ آغاز رمان، در یک مرکز درمانی بستری است و ظاهراً قصد دارد آنچه که پیش از رسیدن به اینجا از سر گذرانده برای کسی تعریف کند و همینکار را هم میکند و رمان نیز بر همین پایه شکل میگیرد. در زمان اتفاقافتادن ماجراهای داستان، هولدن یک پسربچهٔ شانزدهسالهاست که در مدرسهٔ شبانهروزی «پنسی» تحصیل میکند و حالا در آستانهٔ کریسمس به علت ضعف تحصیلی (او چهار درس از پنج درساش را مردود شده و تنها در درس انگلیسی نمرهٔ قبولی آوردهاست) از دبیرستان اخراج شده و باید به خانهشان در نیویورک برگردد.
تمام ماجراهای داستان طی همین سه روزی (شنبه، یک شنبه و دوشنبه) که هولدن از مدرسه برای رفتن به خانه خارج میشود اتفاق میافتد.او میخواهد تا چهارشنبه که نامهٔ مدیر راجع به اخراج او بهدست پدر و مادرش میرسد و آبها کمی از آسیاب میافتد به خانه بازنگردد به همینخاطر از زمانی که از مدرسه خارج میشود دو روز را سرگردان و بدون مکان مشخصی سپری میکند و این دو روز سفر و گشتوگذار، نمادی است از سفر
هولدن از کودکی به دنیای جوانی و از دست دادن معصومیتاش در جامعهٔ پر هرج و مرج آمریکا.
خب من دیگه چی بگم . خلاقیت و جذبه ی داستان از خودش معلومه .