خانه
320K

نقد و بررسی کتاب ... من که عاشق کتابم

  • ۱۴:۴۵   ۱۳۹۲/۱۲/۱۱
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
     سلام سلام به همه دوستان

    این تاپیک رو زدم چون به نظرم اعضای این سایت خیلی پیگیرن و مطمئناً بینشون افراد کتابخون زیادی هم هستن .

    اینجا قصد دارم نقد و بررسی کتابهای مختلف رو براتون بذارم و همچنین از تجربیات خودمون راجع به کتاب و کتابخوانی

    برای هم بگیم .

    امیدوارم خوشتون بیاد



  • leftPublish
  • ۱۲:۲۰   ۱۳۹۳/۴/۹
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    آره منم همه کتابهای مودب پور رو خوندم بینشون یاسمین و پریچهر رو دوست داشتم
    ویرایش شده توسط pari san در تاریخ ۹/۴/۱۳۹۳   ۱۳:۳۷
  • ۱۲:۳۴   ۱۳۹۳/۴/۹
    avatar
    shirinshirini
    یک ستاره ⋆|2595
    آفرین پریچهر اسمش یادم رفته بود
  • ۱۲:۴۴   ۱۳۹۳/۴/۹
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    من اون موقع نسرین قدیری رو از مودب پور هم بیشتر دوست داشتم ... فهیمه رحیمی هم طرفدار داشت ولی من زیاد با سلیقه ام جور نبود
  • ۱۲:۵۲   ۱۳۹۳/۴/۹
    avatar
    shirinshirini
    یک ستاره ⋆|2595
    فهیمه رحیمی ومنیره روانی پور و پری صابری هم بودند اما من عاشق ذبیح اله منصوری و نویسنده پله بله تا ملافات خدا بودم کلا بی حواس شدم اسمش یادم نمیاد
  • ۱۲:۵۷   ۱۳۹۳/۴/۹
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    عبد الحسین زرین کوب !
  • leftPublish
  • ۱۴:۵۳   ۱۳۹۳/۴/۹
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    من همچنان چشم به در منتظر کتابخونها هستم
  • ۱۶:۵۴   ۱۳۹۳/۴/۹
    avatar
    Nanayi joon
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|4285 |6357 پست
    من همچنان درگیر همان کتاب هستم پریسان جونم
  • ۰۹:۳۵   ۱۳۹۳/۴/۱۰
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    این عادله جونم کوش من اینهمه رمان ردیف کردم واست !!!!

  • ۰۹:۳۶   ۱۳۹۳/۴/۱۰
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    زیباکده
    Nanayi joon : 

    من همچنان درگیر همان کتاب هستم پریسان جونم
    زیباکده
    کدوم کتاب بودی عزیزم ؟
  • ۱۱:۵۱   ۱۳۹۳/۴/۱۰
    avatar
    Nanayi joon
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|4285 |6357 پست
    کتاب کوری عزیزم
  • leftPublish
  • ۱۳:۴۱   ۱۳۹۳/۴/۱۱
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    موفق باشی ... کوری ادامه دارد پس !
  • ۱۷:۲۲   ۱۳۹۳/۴/۱۱
    avatar
    maryam maloosak
    کاربر فعال|271 |377 پست
    پیشنهاد میکنم حتما رمان درسایه آرزو ها رو بخونین نویسندش میترا شفقتیان
  • ۱۷:۲۳   ۱۳۹۳/۴/۱۱
    avatar
    maryam maloosak
    کاربر فعال|271 |377 پست
    http://s1.picofile.com/file/76210085...ezoha.pdf.html اینم لینک دانودش البته من کتابشو داشتم
  • ۰۰:۰۰   ۱۳۹۳/۴/۱۲
    avatar
    عادی جون
    کاربر فعال|1335 |777 پست
    زیباکده
    pari san : 

    برای عادله که دنبال رمان خوب میگشت :







    1- دالان بهشت - نازی صفوی







    کار دختر و پسر جوانی به خاطر توقع های زیاد دختر، به جدایی می کشد. پسر می رود و زندگی دوباره تشکیل می دهد و دختر در تنهایی خودش، متوجه اشتباهش می شود. بعد از ماجراهایی دختر و پسر داستان، دوباره به هم می رسند.....







    2-حریم عشق - رویا خسرو نجدی



    او آمد ، اما با لباسی دیگر چهره اش در اولین لحظات نا آشنا می نمود ، ولی لبخند زیبایش او را همان آشنای قبلی معرفی میکرد . به محض دیدنش جلو رفتم بارها نزد خود این صحنه را تجسم نموده و برخوردم را تمرین کرده بودم . با اینحال مطمئن هستم که باز چهره ام مرا بی نهایت دستپاچه نشان می داد و صدایم از شدت هیجان می لرزید .....







    3-سهم من - پرینوش صنیعی







    همیشه از کارهای پروانه تعجب میکردم. اصلا به فکر آبروی آقا جونش نبود.توی خیابون بلند حرف میزد و به ویترین مغازه ها نگاه میکرد،گاهی هم می ایستاد و یک چیزایی رو به من نشون میداد .هر چی میگفتم زشته،بیا بریم ، محل نمیزاشت . حتی یکبار منو از اون طرف خیابون صدا کرد،اون هم به اسم کوچیک،نزدیک بود از خجالت آب بشم برم توی زمین.خدا رحم کرد که هیچکدوم از داداشام اون اطراف نبودند و گرنه خدا میدونه چی میشد.....







    4-گستره محبت - نسرین قدیری







    آرزو مي كردم دشت سرشار ز سرسبزي روياها را



    من گمان مي كردم



    دوستي همچون سروي سرسبز چهار فصلش همه آراستگي است



    من چه مي دانستم



    هيبت باد زمستاني هست



    من چه مي دانستم



    سبزه مي پژمرد از بي آبي سبزه يخ مي زند از سردي دي



    من چه مي دانستم



    دل هر كس دل نيست قلبها صيقلي از آهن و سنگ



    قلبها بي خبر از عاطفه اند







    5-الهه شرقی - رویا خسرو نجدی







    و حکایت آن گونه آغاز میشود که در گذر آرام لحظه ها وجود بیقراری قطره قطره ذوب می شود و در جام هستی فرو می ریزد . ناخواسته سفری آغاز میشود ، بی علت دل به سویی به پرواز در می آید و در جایی در عمق غربت فرود می آید و ارامش می یابد.



    حادثه ای تلخ که حتی تصورش ناممکن می نماید به وقوع بپیوندد و شعر سفر جاودانه می شود . غریبه ای ناَنا با دل و جانی آزرده آشنا می گردد ، شیشه عمر اندوه با گرمی آبی نگاهی ذوب می شود و مجنونی آواره بیابانهای آهن و آسمانخراش می گردد تا در جایی در عمق دریای آبی عشق به ارامشی ابدی دست یابد.....







    6- سپیده عشق - رویا خسرو نجدی



    سالها از آن واقعه ميگذشت. اما تقدير چنين بود كه اين راز سر به مهر از پرده برون افتد. او قسمتي از اين قصه بود. زني آرام و صبور كه وفاداري اش بي نظير و عشقش پاك و آسماني بود. آمده بود تا بر آرامش سرد دل تنهاي او خطي از هيجان و اشتياق بكشد... و آن حكايت كهنه را دوباره مرور كند....







    7- اشراف زاده - نسرین قدیری



    شاه پری شاد وراضی از خلوتی مسیر ونبودن مزاحم ،در حالی که قلبش به شدت می طپید با قدم های بلند وسریع جلو می رفت وتمنا تقریبا دوان دوان اورا دنبال می کرد...... 



     






    زیباکده
    مرسی عزیزم من خودم2و5خوندم
  • ۰۰:۰۳   ۱۳۹۳/۴/۱۲
    avatar
    عادی جون
    کاربر فعال|1335 |777 پست
    زیباکده
    عادله 1993 : 

    زیباکده

    pari san : 



    برای عادله که دنبال رمان خوب میگشت :















    1- دالان بهشت - نازی صفوی















    کار دختر و پسر جوانی به خاطر توقع های زیاد دختر، به جدایی می کشد. پسر می رود و زندگی دوباره تشکیل می دهد و دختر در تنهایی خودش، متوجه اشتباهش می شود. بعد از ماجراهایی دختر و پسر داستان، دوباره به هم می رسند.....















    2-حریم عشق - رویا خسرو نجدی







    او آمد ، اما با لباسی دیگر چهره اش در اولین لحظات نا آشنا می نمود ، ولی لبخند زیبایش او را همان آشنای قبلی معرفی میکرد . به محض دیدنش جلو رفتم بارها نزد خود این صحنه را تجسم نموده و برخوردم را تمرین کرده بودم . با اینحال مطمئن هستم که باز چهره ام مرا بی نهایت دستپاچه نشان می داد و صدایم از شدت هیجان می لرزید .....















    3-سهم من - پرینوش صنیعی















    همیشه از کارهای پروانه تعجب میکردم. اصلا به فکر آبروی آقا جونش نبود.توی خیابون بلند حرف میزد و به ویترین مغازه ها نگاه میکرد،گاهی هم می ایستاد و یک چیزایی رو به من نشون میداد .هر چی میگفتم زشته،بیا بریم ، محل نمیزاشت . حتی یکبار منو از اون طرف خیابون صدا کرد،اون هم به اسم کوچیک،نزدیک بود از خجالت آب بشم برم توی زمین.خدا رحم کرد که هیچکدوم از داداشام اون اطراف نبودند و گرنه خدا میدونه چی میشد.....















    4-گستره محبت - نسرین قدیری















    آرزو مي كردم دشت سرشار ز سرسبزي روياها را







    من گمان مي كردم







    دوستي همچون سروي سرسبز چهار فصلش همه آراستگي است







    من چه مي دانستم







    هيبت باد زمستاني هست







    من چه مي دانستم







    سبزه مي پژمرد از بي آبي سبزه يخ مي زند از سردي دي







    من چه مي دانستم







    دل هر كس دل نيست قلبها صيقلي از آهن و سنگ







    قلبها بي خبر از عاطفه اند















    5-الهه شرقی - رویا خسرو نجدی















    و حکایت آن گونه آغاز میشود که در گذر آرام لحظه ها وجود بیقراری قطره قطره ذوب می شود و در جام هستی فرو می ریزد . ناخواسته سفری آغاز میشود ، بی علت دل به سویی به پرواز در می آید و در جایی در عمق غربت فرود می آید و ارامش می یابد.







    حادثه ای تلخ که حتی تصورش ناممکن می نماید به وقوع بپیوندد و شعر سفر جاودانه می شود . غریبه ای ناَنا با دل و جانی آزرده آشنا می گردد ، شیشه عمر اندوه با گرمی آبی نگاهی ذوب می شود و مجنونی آواره بیابانهای آهن و آسمانخراش می گردد تا در جایی در عمق دریای آبی عشق به ارامشی ابدی دست یابد.....















    6- سپیده عشق - رویا خسرو نجدی







    سالها از آن واقعه ميگذشت. اما تقدير چنين بود كه اين راز سر به مهر از پرده برون افتد. او قسمتي از اين قصه بود. زني آرام و صبور كه وفاداري اش بي نظير و عشقش پاك و آسماني بود. آمده بود تا بر آرامش سرد دل تنهاي او خطي از هيجان و اشتياق بكشد... و آن حكايت كهنه را دوباره مرور كند....















    7- اشراف زاده - نسرین قدیری







    شاه پری شاد وراضی از خلوتی مسیر ونبودن مزاحم ،در حالی که قلبش به شدت می طپید با قدم های بلند وسریع جلو می رفت وتمنا تقریبا دوان دوان اورا دنبال می کرد...... 







     












    زیباکده
    مرسی عزیزم من خودم2و5خوندم

    زیباکده
    حواسم نبودالهه عشقو خوندم.پریچهرو سیاوش ورایکاروهم خوندم دوسشون داشتم.وای چقدرمان کژال وگندم از مودب پوربدبود
  • ۱۳:۰۶   ۱۳۹۳/۴/۱۵
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    از بین اینها انتخابی داری ؟ رمانهای خوبی هستن ! یه کتاب جدید هم اومده تو بازار ... سجاده و صلیب از هما پوراصفهانی .کتاب قشنگیه بخونش
  • ۱۵:۱۷   ۱۳۹۳/۴/۱۵
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    بهم خبر بده چی انتخاب کردی ... راستی ژانر مورد علاقه ات هم مهمه
  • ۱۵:۴۷   ۱۳۹۳/۴/۱۵
    avatar
    Nanayi joon
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|4285 |6357 پست
    من عاشق این تاپیک هستم، کسی لینک دانلود کتاب های بهاره رهنما رو نداره
  • ۱۰:۱۴   ۱۳۹۳/۴/۱۶
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    پیدا کنم برات میذارم نانایی جونم این تاپیک و مسئولش هم عاشق تو هستند
  • ۱۰:۵۷   ۱۳۹۳/۴/۱۶
    avatar
    pari san
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست
    امروز یک عدد کتاب گذاشتم جهت دانلود :



    تله مـــوش - آگاتا کریستی



    لذتش رو ببرید :  http://s1.picofile.com/file/6350594564/tale_moosh.zip.html



    تله موش نمایشنامه‌ای است دو پرده‌ای که ماجراهای آن در یک مهمانخانه و در یک روز برفی زمستان اتفاق می‌افتند. ساختمان این مهمانخانه که قبلاً یک عمارت بزرگ اربابی بوده‌است اخیراً توسط زوج جوانی بنام مالی Mollie و گیلز رالستون Giles Ralston خریداری و به یک مهمانخانه تبدیل شده‌است. خود این زوج مدیریت این مهمانخانه را بعهده دارند.


    در آغاز نمایش، مالی و گیلز مشغول آماده سازی مهمانخانه برای ورود اولین میهمانان و تدارک وسائل پذیرایی از آنان هستند. از آنجا که این زوج تجربه‌ای در اداره یک مهمانخانه ندارند و آشپزی مالی هم زیاد خوب نیست، هر دو اندکی عصبی و دستپاچه هستند. آنها علاوه بر این نگران بارش برف و امکان بند آمدن راه‌ها نیز هستند.


    قبل از اینکه اولین میهمانان وارد شوند، در اخبار رادیو شنیده می‌شود که یک زن بنام مارین لیون در شماره ۲۴ خیابان کالور Culver واقع در پدینگتون Paddington (لندن) به قتل رسیده‌است و پلیس در این رابطه علاقه‌مند است با مردی که پالتویی تیره رنگ بتن، شال گردنی روشن به دور گردن و کلاهی شاپو بسر دارد در رابطه قرار بگیرد و سوالاتی را با او در میان بگذارد. در همین لحظهٔ نمایش تماشاگران گیلز را می‌بینند که وارد خانه می‌شود و لباس‌هایی بتن دارد که دقیقاً مطابق لباس‌هایی است که همین چند لحظه قبل در اخبار رادیو شرح داده شد.





    دیگه من چیکار کنم شماها راضی باشید ؟!!!
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان