نوروز در اشعار پارسی:
حکیم ابوالقاسم فردوسی:
چو خورشید تابان میان هوا-
نشسته بر او شاه فرمانروا-
جهان انجمن شد بر تخت او-
شگفتی فرو مانده از بخت او-
به جمشید بر گوهر افشاندند-
مران روز را «روز نو» خواندند-
خاقانی میگوید:
نوروز جهان پرور مانده ز دهاقین –
دهقان جهان دیدهاش پرورده ببر بر –
نوروز بزرگ آمد آرایش عالم میراث به نزدیک ملوک عجم از جم
.
حافظ در غزلی گفته:
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی