وزارت فرهنگ و ادب ایالت زیباکده

سلام سلام

من در کاخی بزرگ و قدیمی و بسیار خفن در یکی از نقاط خوش آب و هوای دنیا چشم به جهان گشودم خانواده وی یعنی من اصلا مذهبی نبوده و مرا از 5 سالگی پای مباحث علمی علمای اسلامی ننشاندند بلکه نوشان کودک به سان بچه آهویی تیز پا در جنگل های زیبای همون مناطق خوش آب و هوا دنبال خرگوشان میدوید و شادی میکرد ( خدمتکاران هم از پشت درختان یواشکی هوایش را داشتند) و همین طوری نوشان خوشحال و شاد و همه چی خفن و تصور کنید که اومد اومد و تحت آموزشهای خفن تر قرار گرفت و بالنده شد.

یعنی الان منی که شدم وزیر فرهنگ از هر انگشتم هزارتا هنر میریزه شما از هنرهای رزمی و جنگ آوری و اینا بگییییییر تا ملیله دوزی و منجوق دوزی و چاروق دوزی و فرش بافی و این جور چیزا

با یه دست میتونم آشپزی کنم با دست دیگه تعمیرات. همزماناااا 

تعریف از خود نباشه البته

ولی خب به علت کثرت مال و اموال خیلی مجبور نیستم این کار ها رو بکنم فقط هر چند وقت یک بار برای اینکه دیگران یادشون نره برنده همه کاپ های قهرمانی کی بوده میرم یه مسابقه ای میدم دو تا کاپ میبرم میام خونه. سر راه هم کاپ ها رو میندازم دور چون جا براشون نداریم. در هر کمدی رو تو کاخمون باز میکنی همین جور کاپ و مداله که میریزه رو سرت

این بود بیوگرافی من 

حالا من این تاپیک و ایجاد کردم که توش دور هم کار فرهنگی کنیم و چیز یاد بگیریم

فرک (Ferak) : 
سلام بحث بسیار جالبیه. بعدا به بحث می پیوندن

الان در خودت حوصله لازمو نمیبینی؟

بهزاد لابی : 
سواستفاده که حتما میشه کرد. اما من بیشتر منظورم همون استفاده بود. مثل قدرت بدنی که شاید تو خیلی قوی باشی، سواستفاده هم نکنی اما استفاده درستی هم نکنی. یعنی برای مثال کل استفاده ای که ازش میکنی این باشه که موقع اسباب کشی، خودت ساید خونه رو بیاری پایین و بالا و همین.
چون هیچ مهارتی به تنهایی مهارت طلایی نیست. ممکنه تو قوی باشی اما همه قدرتت رو فقط در تحمل کردن استفاده کنی و بتونی شرایط خیلی سختی که کسی باورش نمیشه رو تحمل کنی. اما شاید میشد از همین قدرت برای تغییر دادن اوضاع استفاده کرد و ...

اولش یه کم با شک و تردید داشتم جوابتو میخوندم بعد نکته رو گرفتم اینکه آدم با قدرت بالای روانیش فقط تحمل کنه به نظرم یع پیش نیاز برای قدرت تغییر دادنه

چون اولین قدم برای تغییر شرایط پذیرش شرایطه البته منظورم از پذیرش تسلیم نیست. چون تسلیم مثبت نیست ولی پذیرش یک قدم مثبته وقتی شرایطو میپذیریم میریم به سمتی که بفهمیم کی و کجا یه حرکتی بزنیم که موثر باشه و باعث تغییر اوضاع بشه

مهرنوش : 
منم به عنوان وزیر مدافع این سرزمین از این وزارت خونه دفاع می کنم

ممنونم عزیزم نظرتو راجع به قوی بودن بگو چون به نظرم تو یکی از قوی های خوب روزگاری

نوشان : 

مهرنوش : 
منم به عنوان وزیر مدافع این سرزمین از این وزارت خونه دفاع می کنم

ممنونم عزیزم نظرتو راجع به قوی بودن بگو چون به نظرم تو یکی از قوی های خوب روزگاری

من؟ 

قوی بودن یک موضوع خیلی پیچیده است به نظر من، شاید نشه گفت کسی که هیچ وابستگیی نداره خیلی قوی هستش ولی به نظر من کسی که بیشترین اتکا رو به خودش داشته باشه و کمترین توقع رو از دیگران در حالی که وابستگی های شیرینی هم داره یک انسان قویه 

نوشان : 
به عنوان اولین موضوع میخوام یه سوال بپرسم
تعریف شما از یک انسان قوی چیه؟ اصلا قوی بودن براتون مهمه یا نه؟

اگه از قوی بودن جسمانی بگذریم که فکر نکنم تو منظورت اونجور قوی بودن باشه چون خیلی معنیش مشخصه میرم سراغ دومین معنی انسان قوی:

اگه یک انسان رو در سه لایه در نظر بگیریم. یعنی جسم، روان و روح. به نظر من یک انسان قوی انسانی هست که به راحتی با قوانین حاکم بر جسم ارتباط برقرار کرده و کاملا با این قوانین آشناست و دیگه و روی مسائل جسمانی گیری نداره و بعد از اون بر تمام قواعد حاکم بر روان هم آگاه میشه و می تونه از همه ظرفیت های بالقوه اش استفاده کنه. این انسان قطعا موجودی بسیار باتجربه و سرد و گرم چشیده هست. در واقع از دیدگاه یونگ به چنین انسانی میگن "فردیت یافته" یعنی خودش رو به صورت تمام و کمال به عنوان موجودی منحصر به فرد زندگی کرده و هم با بخشهای منفی و هم مثبت وجود خودش در صلحه  و بعد از اون از مرحله روان عبور کرده و می تونه به خودش به عنوان یک روح نگاه کنه. در این مرحله ممکنه آدم دچار توهم، میل به سلطه طلبی و انواع موانع آگاهی دیگه یا دامهای روانی بشه اما اگه از این مرحله به سلامت عبور کنه دیگه به مرتبه بالای انسانی رسیده و این قوی ترین آدمیه که من می تونم تصور کنم.

البته این توضیحاتی که دادم در مورد قوی ترین انسان هست ولی انسان بعد از عبور از سایشها و اصطکاکها با قوانین مرحله جسم(گیر افتادن در دام پرخوری، زیاده روی یا در دام هر کدوم از لذتهای جسمانی افتادن) وقتی وارد مرحله روان میشه میتونه یک انسان قوی باشه ، ولی سلسله مراتب قوی بودن همونطور که توی پست قبل گفتم میتونه عالی تر بشه. در ضمن همه اینا که گفتم بحث آگاهی هست نه دانش. چون خیلی ها خیلی چیزها رو میدونن و همین مفاهیم که میتونه باعث رشد آدم بشه رو فقط بلغور می کنن و در عمل شاید در مراحل خیلی پایین تری گیر کردن

اینی که تو گفتی آذر خودش 5 ساعت سخنرانی میخواد تا جا بیوفته
فک کنم توضحات بیشتری لازمه بگی

من فک کنم بیخود ملکه زیباکده نشدی