قید کلمه ای است که چگونگی انجام یافتن فعل یا مفهوم صفتی یا معنی کلمه دیگری را به چیزی از قبیل زمان ، مکان ، حالت و... مقیّد می سازد .
وقتی می گوییم ، « شهاب سخنرانی کرد .» شنونده می پرسد ؛ چگونه سخنرانی کرد ؟ درجواب می گوییم : شهاب خوب سخنرانی کرد . پس کلمه ی خوب چگونگی انجام یافتن فعل را نشان می دهد .
شهاب کتاب زیبایی دارد .
شهاب کتاب بسیار زیبایی دارد . کلمه ی "بسیار" قید است ، صفت زیبایی را مقیّد ساخته است .
خوشبختانه آگاهی مردم کردستان بیشتر شده است . در اینجا کلمه ی "خوشبختانه" تمام جمله را مقیّد کرده است پس نتیجه می گیریم که : وظیفه ی اصلی قید مقیّد ساختن فعل است ولی می تواند صفت و قید دیگر و تمام جمله را مقیّد سازد .
بعضی از قید ها جز نقش قیدی ، نقش دیگری در جمله نمی پذیرند، این قبیل قیدها را قید مختص می نامند . زیرا که اختصاص به نقش قیدی دارند مانند : هرگز ، هنوز ، البته ، مثلاً ، احیاناً ، اتفاقاً
این قیدها همیشه در جمله به صورت قید به کار می روند ، مانند :
من هرگز او را ندیده ام .
البته من خواهم آمد .
پدرم هنوز از مسافرت برنگشته است . کلمه های "هرگز" ، "هنوز" و "البته" دراین جمله ها قیدند و در هرجمله ی دیگری نیز بیایند نقش قیدی دارند .
توجه :
1. کلمه هایی که در آخر آن ها تنوین "دو زبر" هست همگی در زبان فارسی قید مختصند . مانند : اتفاقاً ، احتمالاً ، اجباراً، دائماً ، اصلاً ، معمولاً ، سریعاً ، مخصوصاً ، تقریباً و... .
2. بعضی از ترکیب ها و عبارت های عربی نیز در فارسی به صورت قید مختص به کار می روند . مانند: آخرالامر ، الآن ،بالعکس ، فی الفور ، بالطبع ، مادام ، حتی المقدور و... .