مریم جان آنشرلی همون دختره که از پرورشگاه بردن پیش متیو و خواهرش وخیلی حرف میزد و بزرگ شد معلم شد و موهاش نارنجی بود
ممل و دخترمهربون هم همونیکه ممل کوچیک بود و دخترمهربون ی آدم بزرگ بود که ازش مواظبت میکرد
زنان کوچیک هم 4تا خواهر بودن که پدرشون رفته بود جنگ و...
یادت نیست عزیزم