۱۱:۴۷ ۱۳۹۴/۱۱/۲۸
در مورد بحث بالا هم من با فرک موافقم. بهتره داستان هایی که مینویسم دو سه تا وجه داشته باشه. یعنی نه مثل کاری که همه میکنن باشه، نه مثل کاری که فقط یه بار تو تاریخ یکی ممکنه کرده باشه. من خودم یه دوست نزدیک دارم که الان 6 ساله که داره با سرطان زندگی میکنه(و البته سرطانش یه دوره در حدی پیشرفت کرد که همه قطع امید کردن الان خیلی بهتره اما به طور کامل از دوا و دکتر دور نشده) اگه به زندگیش نگاه کنم مطمئنن از زندگی خیلی از آدما که مشکل جدی ای نداره خیلی شاد تره حتی روزهایی که فکر میکرد داره میمیره. هیچ کاری نیست که به خاطر مریضیش ازش دست کشیده باشه و این دوست من یکی در کل تاریخ نیست و خیلیا مثلش هستن.
به نظر من بهتره مطلبی که مینویسم از درونمون بیاد یعنی درونمون نقاط ضعفمون رو شناسایی کنه و اونا رو به چالش بکشیم.
مثلا همه ما میدونیم تو ایران اگه یکی بمیره تا 40 روز کل فامیل میریزن یه جا و داد و بیداد میکنن و مراسم های خیلی عجیب و غمگین و سنگین رو باید پشت سر بذاریم. اما میشه اینا رو به چالش کشید حالا طنزش میشه مثل رضا عطاران اما ما هم به روش خودمون که هم از درونمون بیاد و واقعی باشه و کلیشه نباشه. هم اینکه یه موضوعی رو دنبال کنه.