نوشان :
مهرنوش منم خوندم همچنان قشنگ بود ولی یه سری از نقدهای فرک الان به چشم منم اومد که قبلا بهش توجه نکرده بودم درخواستم اینه که هم تو و هم بهزاد برای بهتر فهمیدن میدان جنگ رعایتش کنید
یکیش همین تپه دو و تپه یکه که به نظر منم تپه بزرگتر و تپه کوچکتر قشنگ تره
دوم اینکه من درک درسته از جهت های جغرافیایی میدان نبرد ندارم وقتی میگید رفتن شمال یا رفتن به سمت دیوار جنوبی نمیتونم خوب درکش کنم بد نیست کروکی بکشید اگه تو متن داستان نمیشه راجع بهش نوشت. هرچند متن ارجحیت داره ولی کروکی از هیچی بهتره
به سرجان هم نقد وارده که چرا پیش بینی نکرده بود ارتش دشمن تنها راه فرارش تپه پلینه و اصلا به خود آندریاسم نقد وارده که چرا دو تا تپه استراتژیک و اطراف قلعه ول کرده و از قبل اشغالش نکرده و چرا نیروهایی که بیرون قلعه مونده بودند قبل از رسیدن ارتش اکسیموس ، همین جوری بی هدف چرخیدند و نرفتند تپه رو اشغال کنند
حالا اگه هم تو و هم بهزاد بتونید یه کم تو متن داستان به این انتقادات بپردازید به نظرم داستانمون قشنگ تر میشه
نوشان جون الان ارتش دزرتلند و زیورزلند در موقعیت ضعیف تر و در حال عقب نشینی هستند، پس بدیهی هست که به داخل قلعه عقب نشینی کردن و سواره نظام آنها هم در پناه قلعه موضع گرفته، اگر موقعیتی بودند که تپه ها رو تصرف کنند که اصلا عقب نشینی نمی کردند و این تصرف هم موقتی و فقط برای فرار از مهلکه و دیدن صحنه ی جنگ از بالا برای اتخاذ تصمیمات بهتر بود و نمی خواستن تپه رو نگه دارن.
مشکلی که برای نقشه ی سرجان پیش آمد این بود که اکسموس ها پیش بینی کرده بودن که سواره نظام به محض اطلاع از تله بودن منجنیق ها عقب نشینی می کنه و در راه عقب نشینی در زمین های قیر که فورا آتیش زده می شدن گرفتار و نابود می شه ولی تعلل آندریاس در عقب نشینی برای ضربه زدن به اکسیموس ها و قبول تلفات در ازای نابودی کامل منجنیق ها باعث شد که محاسبات سرچان بهم بخوره و در ضمن آندریاس و کل سواره نطام با قبول ریسک در تیررس کمانداران قرار گرفتن در امتداد صفوف اکسموس ها به سمت تپه رفتن
برای اینکه بتونین تصور بهتری بکنین الان براتون نقاشی کشیدم