مهرنوش :
آفرین آقا بهزاد عالی داره جلو میره
چند تا نکته: اول اینکه کشته یا اسیر شدن جانی بایلان که محاصره شده بود و پسر رییس سنای اکسیموس هست موضوع مهمی برای اکسیموس ها و همچنین شماست بهتره بهش اشاره ای بکنی
دوم اینکه کاش جنگ در این قسمت شروع شده بود چون بعید می دونم بتونی تمام جنگ رو تو یک قسمت ببندی!
و من خیلی دوست داشتم اثر روحیه بهش آمدن شخص پادشاه رو در سربازان وگامانس می دیدیم
ولی در کل این 2 قسمت عالی داره پیش می ره
راست میگی، ریتم تند باعث شد که قضیه جانی رو فراموش کنم. حتما توی قسمت بعدی بهش اشاره میکنم.
در دو مورد دیگه هم حق داری. البته من جوری نوشتم که لازم نباشه استارت جنگ رو توی قسمت بعدی بزنم. وقتی قسمت سوم شروع میشه، دیگه اکسیموس رسیده به قلعه وگامانس. مثلا دزرتلند به غیر از محدودی توی قلعه نفهمیدن که شاه اومده و آس رو گذاشته جوری رو کنه که ...
توی قسمت بعد مشخص میشه. شاید باید بهتر مشخص میکردم که هنوز سربازهای عادی از ورود رومل باخبر نیستن.
در آخر هم خیلی ممنون از تعریفت