مهرنوش جان من باید داستان و به یه سمتی ببرم که حضور باسمن ها ترس ما ازشون و نکات مجهول داستانمون کم کم روشن بشه
حرفتو کاملا قبول دارم با توجه به روند تند و هیجان انگیزی که داشتیم حالا هم انتظار یک اتفاق رو داریم
من نمیتونم بگم که اون اتفاقو تو قسمت سوم رقم میزنم چون بیشتر دنبال این هستم که به مسائل مجهول داستان بپردازم و زمینه سازی کنم ولی قول میدم که سعی کنم که خیلی به حاشیه نرم
الان تو این قسمت در قالب صحبت های آداکس و اسپارک میخواستم داستان کتیبه ها رو بگم ( که نظرتون تو این قسمت مهمه که با مجموع مطالبی که نوشتم موافق باشید) و رابطه آکوییلا و باسمن ها که کم کم باید پخته بشه
همچنان نگران این نکته هستم که روده درازی نکنم