نوشان :
پس در کل از نظر منطقی ایرادی توش ندیدی؟
از نظر کشش و اینا هم خوب بود؟
منم راستش فک میکنم جا داره طولانی تر باشه حالا امروز اگه تونستم بازم بهش اضافه میکنم
مشکل منطقی نداشت. خوب اتفاق مهمی توش هنوز نیفتاده.
از نظر کشش راستش سلیقه ایه اما حالا که پرسیدی من بخش مربوط به آدولان اینا رو به طور کلی دوست ندارم. فکر میکنم از اول داستان تا الان همه ش یه حالت گنگی داشتن و نقش خاصی توی داستان بازی نکردن و هی هدف و مسیرشون عوض میشه و ازن اقلیم به اون اقلیم در حرکتن. یه بار گفتی نمیدونم میخوم باهاشون چیکار کنم. حالا اینکه چرا اینطوری شده رو کاری ندارم که بخوایم ریشه یابیش کنیم و تغییرات داستان رو بدونیم اما به هر حال این گروه نتونستن خودشون رو با تغییرات داستان وفق بدن و عملا انگار فقط در طول فصل های داستان در سفر هستن.
برای همین من ترجیح میدادم توی بخش مربوط به ریورزلند خیلی بیشتر از ریورزلند و شرایط بحرانیش و کارها و تصمیمات دو جبهه یعنی شاردل و موناگ بشنوم. اما خلاصه شده بود به یه دیالوگ از موناگ.
این بخش سلیقه ای هست و چون گفتی منم جواب دادم.
اما اینکه بتونی طولانی تر بنویسی و اتفاقات مهمتری رو پوشش بدی خوب همیشه یه نکته خیلی مثبته. با ویرایش متن که یه جاهایی شرق و غرب یا کلماتی اشتباه شدن که میتونن صدمه بزنن به درک داستان.