بهزاد لابی :
چندتا سوال و نکته فقط برام پیش اومد که کسایی که داستان رو نخوندن اول برن بخونن و بعد این کامنت رو بخونن.
یکی اینکه من نیاز دارم که بیشتر در مورد نقشه اکسیموس ها در مورد قاره شرقی بدونم. اول اینکه چرا شاه هزار آفتاب میدونه که قطعا کشته میشه؟ چرا نمیخواد در آخرین لحظات با بردار آرگون فرار کنه وقتی میدونه هیچ شانسی نیست؟
همینطور اینکه نقشه دقیق چیه؟ میخوان الان برن مردم بدوی که مسلح شدن رو نابود کنن و قاره رو بگیرن؟ که باسمن ها مجبور بشن نیروهاشون رو از حالت متمرکز خارج کنن و بقشیش رو برای بازپس گیزی قاره شرقی بفرستن؟
مورد دوم در مورد اتانه. طرح ویژه ای براش داری؟ مشخصه که حتی با دونستن جاش، نجات دادنش خیلی خیلی پیچیده ست. در ضمن استفاده از پرنده دانا خیلی جذاب و به موقع بود. به زودی قراره منم از شیروز رونمایی کنم
اول از همه از اینکه خوشتون اومد خیلی خوشحالم
دوم اینکه بله هدف از این حمله نگران کردن یاسمن ها از قطع شدن تدارکاتشون از اون قاره و از دست رفتن پایگاهشون و احتمالا باز شدن یک جبهه جدید بر علیه شون هست که مجبورن واکنش نشون بدن و این اقدام فرعی جلوی حمله همه جانبه اونها رو فعلا در قاره ما می گیره
اینجا مشخص بود که همه ی با تجربه تر ها می دونستن و احتمالا شاه هزار آفتاب اصلا برای همین روز مبادا رفت اونجا و معلوم شد که رومل و جان هم داستان رو می دونستن و نیازی به توضیح نبود.