من فکر کردم بنویسم کلود چی دیده چی بهش گذشته، ولی عین همون حرکت تو مه هست برای من، تو میخوای از جنگ بنویسی استراتژی جنگی رو تو داری و ما هم خبر نداریم چجوری ازش بنویسم وقتی نمیدونم چیه و چه خبره؟
اون سوالی که میگی باید تایگریس میپرسید سوال من نبود نه بخاطر اینکه جوابشو میدونم بلکه بخاطر اینکه سر از موضوع در نمیارم بنابراین چجوری باید ازش مینوشتم، تو بارها گفتی من کل جنگ رو تو ذهنم دارم بعد به ما میگی چجوری بنویسیم که با طرح تو مغایرت نداشته باشه، چجوری تو این شرایط میتونم فراتر از چیزهایی که بهم گفتی بنويسم؟
اگه تایگریس میخواست سوال نظامی بپرسه چی باید جوابشو میدادم؟
در مورد گذشته خودش هم نمیدونم منظورت چه زمانی از گذشته ست؟