کدومو تو مدرسه تجربه کردی؟

من گزینه ی 4 رو داشتم

منم3

پس از اون دختر شیطونایی هااااااااااااااااااااااااااااااااا بارانه

هیچکدام

آفرین ب باران جون خودمون

تاگزینه 6 همش پیش اومده بود توی دبیرستان بهترین سال های تحصیلیم بود

راستش من خیلی شر بودم اما هیچ کدوم رو تجربه نکردم

معلمها رو سرکار میذاشتم ...مثلا سر کلاس خیار میخوردیم ...ههه یادش بخیر بوش تو کلاس میپیچید ... تته کلاسمون وایت برد بود یه بار نمکدون رو پرت کردم اون ور کلاس برا دوستم معلممون روش به تخته بود نمکدون رو تو هوا دید اما نتونست ثابت کنه من بودم

برق مدرسه رو هم یه بار قطع کردم

اما چون مارموز تشریف داشتم ناظم و معلمام خیلی دوستم داشتن ههههههههه

ﻣﻨﻢ ﺑﮕﻤﻤﻤﻢ
۱
۳
۴
۵
۶
۸

ﯾﻌﻨﯽ ﻓﻘﻂ ﺳﺮﮐﻼﺱ ﻧﺨﻮﺍﺑﯿﺪﻡ ﻭ ﺍﺯﻧﺎﻇﻢ ﮐﺘﮏ ﻧﺨﻮﺭﺩﻡ !!!
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﯾﮑﯽ ﺩﻭﺳﺎﻝ ﺑﻘﯿﻪ ﻧﺎﻇﻢ ﻫﺎ ﺩﻭﺳﻢ ﺩﺍﺷﺘﻦ !
ﺭﺍﺳﺘﯽ ﻣﻦ ۵ ﺗﺎ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩﻡ

ﭼﻪ ﺗﻔﺎﻫﻤﯽ ﺑﺒﻮﺭﯼ ...ﻣﻨﻢ ﺩﻭﻡ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﺍﺯﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﺷﺪﻡ !
۳ ﺭﻭﺯ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﻣﻮﻗﺖ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻓﺮﺍﺭ ﺍﺯ ﻣﺪﺭﺳﻪ
ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﮐﻞ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻫﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻪ

ریتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا تو هم بعله

خواهر پس چرا الان اینقدر مثبتی دوست جون
الان اصلا بهت نمیاد شیطون باشی

ﺧﺐ ﺍﻟﻬﻪ ﺗﻮﻣﺪﺭﺳﻪ ﻫﻢ ﺑﻬﻢ ﻧﻤﯿﻮﻣﺪ ..ﻫﻤﻪ ﻧﺎﻇﻢ ﻫﺎ ﺩﻭﺳﻢ ﺩﺍﺷﺘﻦ
ﯾﻪ ﺑﺎﺭﻫﻮﺱ ﺩﻋﻮﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺎﺳﺎﻝ ﭘﺎﯾﯿﻨﯽ ﻫﺎ ﯾﻪ ﺩﻋﻮﺍ ﺭﺍﻩ ﺑﻨﺪﺍﺯﯾﻢ
ﻧﻤﯽ‌ﺩﻭﻧﯿ ﭼﯽ ﺷﺪﺩﺩﺩ ﮐﻢ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﺗﯿﺶ ﺑﮕﯿﺮﻩ !!!
ﺑﻌﺪ ﻧﺎﻇﻤﻤﻮﻥ ﮔﻔﺖ ﭼﻮﻥ ﺗﻮﻫﻢ ﺟﺰﻭﺷﻮﻥ ﺑﻮﺩﯼ ﻫﻤﻪ ﺭﻭﻣﯿﺒﺨﺸﻢ
ﭼﺮﺍ ﻗﺎﻃﯽ ﺍﯾﻨﺎ ﻣﯿﺸﯽ ؟ خخخخ

ههههههههه این مظلوم نماییه خیلی جالبه ...منم زیر زیر شر بودم
یادش بخیر

2

ولی منه خنگول همش سرم تو کتاب بود الان که یادم میافته چقد بچه مثبت بودم ازخودم بدم میاد

چ باحااااااااااااااال
پ خاطرات جالبی

سال سوم دبیرستان اون روز بوفه مدرسه هیچ چیز خوشمزه ای نیاورده بود من هم از در مخفی مدرسه که هیچ کی جز من و دوستام اون جا رو نمیدونست رفتم بیرون دوستام هم منتظر من بودن که من بیام معاونمون از توی آیفون منو دید که دارم میرم اونطرف خیابون یکی از شیرین های مدرسه رو فرستاد تا در اصلی ومخفی و همه رو ببنده.من بعداز 5دقیقه اومدم خوردم به درهای بسته دوستام هم باهر کلکی بود درو باز کردن و بدو رفتیم سر کلاس و خیلی ریلکس بودم معاون اومد و گفت پاشو بریم پایین خیلی باحال بود انقدر باهاش شوخی میکردم هیچی بهم نمیگفت اونروز خیلی عصبانی اومد و منو برد تو دفترو ازم تعهد گرفت امامن درس عبرت نشد برام

همش غیر از اخراج.
البته تو مدرسه نخوابیدم سر کلاس، اما تو دانشگاه تا دلتون بخواد اون ته خوابیدم و خواب رفتم، حتی یه بار دستم زیر چونم بود یهویی در رفت و نزدیک بود از روی صندلی بیفتم، باورتون میشه استاد این صحنه رو دید و به این نتیجه رسید از بس من شبا درس میخونم اینطوری شدم!!!
روز امتحان میان ترم همه رو ول کرد(اونم درس سیستم عامل!!) اومد از من پرسید، سطح علمیه سوالام رو چطور ارزیابی میکنی؟!! خخخخ
خودش دکترا داشت از انگلیس

ههه هههههههههههههههه

منم تا سوم دبیرستان خیلییی مثبت بوودم.... نمیدونم چی شد، یهو آلودگیه هوا بالا رفت...یا پارازیت ها زیاد شد(!) ،پیش دانشگاهی خیلیییی شیطون شدم!!
خفنترین کار اکیپمون تو پیش دانشگاهی: اولین دوره برگزاری انتخابات شورای شهر ها بود و اگه یادتون باشه، آدمهای خیلی عجیب و غریبی کاندید شدن و عکساشون رو چاپ میکردن...!
ماهم نشستیم مخفیانه واسه یه آدم خیالی و شدیداً خلاف و .... آگهی تبلیغاتی درست کردیم...
یادش بخیر... کشیدن تصویرش (کاریکاتوری بود!) با من بود...بقیه متن و شعرهای تبلیغاتی و اهداف و برنامه هاش رو نوشتن...
هیچی دیگه ، تموم که شد به اندازه تمام کلاس ها و راهروهای مدرسه از نتیجه کارمون(که یه کاغذ A4شده بود!) کپی گرفتیم و مخفیانه همه جا چسبوندیم!!
فردا صبحش همه مدرسه بازجویی شدن... اما هیچ کدوم گیر نیوفتادیم!!
هنوز یه کپی ازش دارم..