خانه
8.59K

۲۷ چیزی که در ۲۷ سالگی باید یاد گرفت

  • ۱۲:۵۰   ۱۳۹۳/۹/۱۹
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|7775 |5225 پست



     


    وقتی آدم‌ها بزرگ‌تر می‌شن، به مرور تجربیات مختلفی کسب می‌کنن. هرچقدر خودتون و محیط اطرافتون پر جنب و جوش‌تر باشه، کمیت و کیفیت این تجربه‌ها ممکنه بیشتر باشه. این‌هایی که این پایین نوشتم چیزهایی هستن که در پایان ۲۷ سالگی به‌عنوان یک سری تجربه می‌تونم با دیگران به اشتراک بذارم. ایده این مطلب مربوط به این مطلب Dave Basu در مدیوم هست.


     


    مجبور نیستید همه چیز رو برای همه توضیح بدید


    خیلی وقت‌ها توضیح اضافه باعث ایجاد انتظارات بیشتر در دیگران می‌شه. خیلی وقت‌ها اصلا نیازی نیست دلیل کاری که انجام دادید یا در حال انجام اون هستید رو برای اطرافیان توضیح بدید. این حق شماست که نخواید چیزهای بی ارتباط به دیگران رو برای اون‌ها باز کنید.


     


    گاهی اوقات ریسک کنید


    در زندگی کاری یا شخصی، ریسک کردن می‌تونه نتایج مختلفی به همراه داشته باشه. گاهی اوقات این ریسک‌ها به سرانجام خوبی می‌رسن و گاهی اوقات هم نه. اما اگر هنوز جوان هستید، مجبورید برای خیلی تصمیم‌ها ریسک کنید. خیلی وقت‌ها نتیجه، فراتر از انتظار شما خوب خواهد بود.


     


    به جای تمرکز روی مشکل، به راه‌حل‌ها فکر کنید


    شناخت مشکل بهتون این اجازه رو می‌ده تا به شیوه‌های خروج از اون فکر کنید. به جای منفی‌بافی، بزرگ کردن مسئله یا توجه به نیمه خالی لیوان، به این فکر کنید که چه راه‌هایی برای خروج از اون وضعیت در اختیار دارید و چطور می‌شه یک حالت بد رو به یک حالت معمولی یا خوب تبدیل کرد.


     


    ممکنه میانبری وجود نداشته باشه


    احتمالا خیلی‌هامون دوره‌هایی در زندگی‌مون داشتیم که می‌خواستیم توی مدت زمان کوتاه به موفقیت برسیم. این موفقیت بسته به شرایط می‌تونسته موفقیت کاری، مالی، تحصیلی یا هر چیز دیگه‌ای باشه. اما خیلی وقت‌ها تنها راه رسیدن به چنین مواردی صرف کردن زمان، تلاش و انتظاره. بعضی وقت‌ها راهی برای تقلب تو زندگی نخواهید داشت.


     


    همیشه بدترین سناریو رو در نظر داشته باشید


    اگر برای هر کاری که انجام می‌دید بدترین سناریوی ممکن رو در نظر بگیرید، بعدش راحت‌تر می‌تونید اون کار رو ادامه بدید. این موضوع باعث می‌شه که میزان ریسک کار رو بفهمید، چیزهای احتمالی که ممکنه از دست بدید رو پیدا کنید و بعد مسیرتون رو ادامه بدید. حداقلش اینه که در صورت شکست، قبلا توی ذهنتون اون رو تصور کردید و برخورد باهاش براتون کمتر سخت می‌شه.


     


    نه گفتن محترمانه بهتر از بله گفتن نصفه و نیمه‌ست


    می‌دونم که همه اینو می‌گن. ولی از طرفی خیلی‌ها نمی‌تونن بهش عمل کنن. اگر درخواستی ازتون می‌شه که دوست ندارید انجامش بدید، همون اول بگید نه. یکی دو بار امتحان کنید تا ببینید واقعا کار سختی نیست. فارغ از اینکه شخص درخواست کننده دوست شماست یا کسی که خیلی باهاش راحت نیستید، گفتن یک نه محترمانه در همون ابتدا می‌تونه نتیجه بهتری از یک بله الکی و سرکار گذاشتن شخص مقابل داشته باشه.


     


    از سرعت‌گیرها عبور کنید


    ممکنه سخت باشه اما گاهی اوقات مجبورید از آدم‌هایی که سرعت ادامه مسیر شما رو کم می‌کنن بگذرید. شاید بعدها بتونید به اون‌ها هم کمک کنید سریع‌تر حرکت کنن. گاهی وقت‌ها صرفا باید با عقل‌تون تصمیم بگیرید؛ نه قلب‌تون.


     


    اخلاق خوب مهم‌تر از کار خوبه


    اگر فرض کنیم شخصی که هم خیلی خوب کار بکنه و هم اخلاق خوب داشته باشه وجود خارجی نداره، من ترجیح می‌دم بین دو تا اولویت کار خوب و اخلاق خوب، دومی رو انتخاب کنم. چرا؟ دلیلش واضحه. چون دارم از تجربیاتم حرف می‌زنم!


     


    به جای مسخره کردن رقیب‌ها، کاری که می‌تونید رو انجام بدید


    دیدن ضعف‌های دیگران و ایراد گرفتن از اون‌ها، کاریه که همه می‌تونن انجامش بدن. در واقع خیلی آسونه. اگر شخصی یا گروهی که دارید مسخره‌ش می‌کنید مشغول انجام کاریه که در حوزه شماست و خودتون می‌تونید بهترش رو انجام بدید، خب شروع کنید. اگرم صرفا همینطوری دارید طرف رو مسخره می‌کنید، شاید بهتر باشه که ایرادات رو در قالب انتقاد طرح کنید؛ محترمانه و بدون کنایه.


     


    به تنهایی‌تون اهمیت بدید


    خیلی نیاز به توضیح نداره. تنهایی فرصت خیلی خوبیه برای برنامه‌ریزی، فکر کردن و حتی اجرا کردن ایده‌ها بدون مزاحمت دیگران!


     


    زبان یاد بگیرید


    واجب‌تر از نون شب! خصوصا اگر حوزه کاریتون مربوط به چیزهاییه که مجبورید روزانه مطالب و محتوای زیادی رو به اون زبان بخونید یا با دیگران صحبت کنید. یکی از میانبرهای پیشرفت بهتر در حوزه‌های تخصصی اینه که چقدر بتونید انگلیسی (یا هر زبان مربوط دیگه‌ای) رو خوب صحبت کنید. این لطف رو در حق بچه‌هاتون هم بکنید لطفا.


     


    برای رسیدن به هدف‌های بزرگ‌تر، چیزهای کوچک‌تر رو رها کنید


    بعضی وقت‌ها باید برای دیدن یک دورنمای بزرگ‌تر، بی خیال چیزهایی که نزدیک‌تر هستن بشید. فارغ از اینکه چقدر برای رسیدن به اون اهداف کوچک‌تر تلاش کرده بودید، پا گذاشتن به یک مسیر بزرگ‌تر شانس موفقیت بیشتری هم می‌تونه براتون به همراه داشته باشه.


     


    جوزدگی رو کنترل کنید


    ممکنه بخاطر شرایطی که در اطرافمون شکل می‌گیره، نسبت به یک سری مسائل جوزده رفتار کنیم. جوزدگی همیشه بد نیست و گاهی همراه با یک انرژی فراوان می‌تونه استارت خوبی برای انجام کارهای بزرگ باشه ولی اصولا، چاشنی جو در میانه مسیر شما رو به این فکر فرو می‌بره که کاری که انجام دادید نیاز به فکر و برنامه‌ریزی بیشتری داشته.


     


    منطقی باشید، یا حداقل برای منطقی بودن تلاش کنید


    منطقی بودن می‌تونه مساوی با صادق بودن باشه. نمی‌گم با همه صادق باشید چون خواه ناخواه غیر ممکنه اما حداقل می‌تونید با خودتون صادق باشید و اتفاقات اطرافتون رو به صورت منطقی قضاوت کنید. نگاه منطقی داشتن کمک می‌کنه فارغ از احساس یا پیش شرطی، مسائل رو بررسی کنید؛ ولو اینکه در ظاهر مجبور باشید طور دیگه‌ای رفتار کنید.


     


    تا فرصتش رو دارید، خوب کار کنید


    سن و سالی که آدم توی اون توان انجام کارهای خلاقانه و خوب داره خیلی زیاد نیست. پس تلاش کنید از بازه جوانی برای ساختن خودتون، کسب و کارتون، برندتون و هر چیزی که بعدها ممکنه توان کمتری برای پرداختن بهش داشته باشید حداکثر استفاده رو ببرید. حتی اصطلاحا ازدواج با کاری که دارید انجام می‌دید هم به نظرم چیز بدی نیست؛ به شرطی که بهش علاقه داشته باشید.


     


    به قوانین خودتون احترام بذارید


    برای خودتون یک سری قانون وضع کنید. در هر زمینه‌ای می‌تونه باشه. بعدش تلاش کنید تا بر اساس همون‌ها پیش برید. این قانون‌ها می‌تونه چارچوب زندگی شما رو شکل بده.


     


    موفقیت‌های کوچیک رو جشن بگیرید


    آخرین باری که برای انجام یک کاری، خودتون رو تشویق کردید کی بوده؟ همیشه می‌شه هر کار کوچکی که موفقیت محسوب می‌شه رو جشن گرفت. امروز یه بخش از پروژه‌ای که قراره تا شش ماه دیگه کار ببره رو آماده کردید؟ چقدر خوب! خودتون رو یا تیم‌تون رو به یه شام دعوت کنید.


     


    قبل از قضاوت، داستان رو از همه طرفین بشنوید


    این هم خیلی نیاز به توضیح نداره. یک طرفه قضاوت کردن کار ساده‌ایه و خیلی وقت‌ها ممکنه نادرست باشه.


     


    به جای تمرکز روی ضعف‌ها، روی توانایی‌هاتون کار کنید


    دوستان زیادی اطرافم دیدم که مدام از این شاخه به اون شاخه پریدن. خیلی وقت‌ها آدم‌ها مدام برای پر کردن یک چاله دنبال راه چاره هستن در حالی که اون راه اصلا ربطی به کاری که می‌تونن بکنن نداره. روی توانایی‌هاتون تمرکز کنید تا بتونید شانس موفقیت رو بالا ببرید.


     


    زمان، انرژی و توجه


    این سه تا، کلید موفقیت تو هر زمینه‌ای هستن. فرمولیه که اصولا جواب می‌ده. از همه‌شون در کنار هم استفاده کنید.


     


    درگیر چارچوب‌های دست و پاگیر نشید


    پیروی از یک سری استانداردها زمانی خوبه که شما واقعا شرایط لازم برای اعمال اون‌ها توی کار یا زندگی‌تون رو داشته باشید. ساده بودن چیز بدی نیست و عدم پیروی از یک الگو یا استاندارد هم همیشه به معنی این نیست که شما بلد نیستید چطور کار کنید. اگر دارید از یک روال ساده خروجی مطلوب می‌گیرید، خودتون رو درگیر چیزهای اضافه نکنید.


     


    دورنما داشته باشید


    ۵ سال بعد قراره کجا باشید؟ ۱۰ سال بعد چطور؟ توی ۵۰ سالگی می‌خواید به کجا رسیده باشید؟ به این موضوع توجه کنید که داشتن یک دورنمای مشخص می‌تونه مسیر کلی رو توی ذهنتون روشن کنه. یه روز بشینید، یه کاغذ بردارید و اینا رو توش بنویسید.


     


    اگر ذهنتون شلوغ می‌شه، خالیش کنید


    حالا که بحث از کاغذ شد بذارید این رو هم بگم. وقتی فکر می‌کنید کلی موضوع توی ذهن‌تون وجود داره و همزمان مجبورید به چند تا چیز فکر کنید و این چیزها دارن انرژی زیادی از ذهن‌تون می‌گیرن، همون کاغذ رو بردارید و هر چیزی که توی ذهنتون هست رو توش بنویسید. بذارید هر چیزی که بهش فکر می‌کنید بیاد روی کاغذ. بعدش راحت‌تر می‌تونید بهشون فکر کنید، اولویت‌بندی کنید یا خیلی چیزهای دیگه. این یکی از شیوه‌هاییه که اصولا در اینطور مواقع پیشنهاد انجامش رو می‌دن. جواب می‌ده.


     


    ساده برخورد کنید


    اگر کاری که دارید انجام می‌دید، پیچیده‌ست و کلی جزئیات داره که شما رو از انجامش می‌ترسونه، تلاش کنید تا به بخش‌های کوچک‌تر تقسیمش کنید. این کار می‌تونه بهتون کمک کنه بهتر برنامه‌ریزی کنید.


     


    قرار نیست راه حل همه مشکلات، پیچیده باشه


    اون داستان پاکت خالی صابون‌ها و راه حل مختلف دو تا شرکت برای حل کردنش رو شنیدید؟ اون داستان کامیونی که زیر پل گیر می‌کنه چطور؟


     


    هر محصولی می‌تونه مشتری خودش رو داشته باشه


    همیشه به این نکته توجه کنید که وجود رقبای زیاد توی بازار به این معنی نیست که امکان ورود به اون بخش وجود نداره. مزیت رقابتی، مارکتینگ خوب و توجه به نقاط ضعف دیگران می‌تونه یک بخش از بازار رو به سمت شما سوق بده.


     


    نمی‌تونید همه رو راضی نگه دارید


    تلاش نکنید. شدنی نیست. همیشه یکی هست که ازتون ناراضیه، مسخره‌تون می‌کنه یا هر چیز دیگه‌ای؛ ولو اینکه شما تمام سعی‌تون رو کرده باشید. اون آدم‌ها همیشه هستن. باهاشون کنار بیاید.




    ویرایش شده توسط pari san در تاریخ ۱۹/۹/۱۳۹۳   ۱۲:۵۰
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان