خانه
عضویت
ورود
صفحه اصلی
تبادل نظر
تالار اصلی
مدیریت تالار
قوانین و مقررات تالارهای گفتگو
نقطه نظرها، پيشنهادات و سوالات
راهنمای تالار
تبادل نظر آزاد
عمومی
گــــــــــوناگون
جشن، مهمانی ها و ملزومات
فروشگاه
محله گردی در تهران
مناسبت ها
وبلاگ
تعطیلات گردی و وقت گذرانی
زیبایی و سلامت
پوست و مو
زیبایی
آرایش
پزشکی
تغذیه
تناسب اندام
سبک زندگی
سبک زندگی
تناسب و زیبایی
مد و لباس
خانه و دکوراسیون
موفقیت و شادکامی
آشپزی و شیرینی پزی
انواع غذا
دسر و نوشیدنی
همه چیز در مورد عروسی و نامزدی
عمل زیبایی
زیبایی روح
برندها
خانواده
ازدواج
همسرداری
بارداری و زایمان
فرزندان
روانشناسی
زناشویی
ورزش
اخبار ورزش بانوان
چهره ها و قهرمانان ورزش بانوان
رشته های ورزشی
باشگاه های ورزشی
فدراسیونها، هیات ها و انجمنها
ورزش های محلی
ورزش کودکان و نوجوانان
سایر
فرهنگ و هنر
نمایشگاه و گالری
سینما ، تئاتر و تلویزیون
هنر
موسیقی
کتاب و مجله
سرگرمی
عکس روز
فال و شخصیت شناسی
اخبار روزانه
بازی
تکنولوژی های روز
مقالات
گروه مقالات
سلامت
پوست و مو
زیبایی
آرایش
اخبار پزشکی
ورزش
تغذیه
تناسب اندام
جراحیهای زیبایی
خانواده
ازدواج
همسرداری
بارداری و زایمان
فرزندان
روانشناسی
زناشویی
سرگرمی
فال روزانه و هفتگی
عمومی
سفر و گردشگری
تکنولوژی های روز
سبک زندگی
تناسب و زیبایی
مد و لباس
خانه و دکوراسیون
موفقیت و شادکامی
آشپزی و شیرینی پزی
نوشیدنی
عروس
فرهنگ و هنر
سینما، تئاتر و تلویزیون
هنر
موسیقی
برندهای زیبا
تماس با ما
تالار گفتگو
مقالات
کاربر
ثبت نام
مرا به خاطر بسپار
کلمه عبورم را فراموش کرده ام!
زیباکده
سرگرمی
بازی
1 از 1
9.8K
.............. حکایت اموزنده ی قرار لیلی و مجنون
۰۰:۱۶ ۱۳۹۳/۵/۲۹
MHANjOon
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
17092
|
8177 پست
روزی لیلی از علاقه شدید مجنون به او و اشتیاق بیش از پیش دیدار او با خبر شد
پس نامه ای به او نوشت و گفت:
“اگر علاقه مندی که منو ببینی ، نیمه شب کنار باغی که همیشه از اونجا گذر میکنم باش”
مجنون که شیفته دیدار لیلی بود چندین ساعت قبل از موعد مقرر رفت و در محل قرار نشست .
نیمه شب لیلی اومد و وقتی اونو تو خواب عمیق دید …
از کیسه ای که به همراه داشت چند مشت گردو برداشت و کنار مجنون گذاشت و رفت
مجنون وقتی چشم باز کرد ، خورشید طلوع کرده بود آهی کشید و گفت :
“ای دل غافل یار آمد و ما در خواب بودیم . افسرده و پریشون به شهر برگشت”
در راه ، یکی از دوستانش اونو دید و پرسید : چرا اینقدر ناراحتی؟!
و وقتی جریان را از مجنون شنید با خوشحالی گفت : این که عالیه !
آخه نشونه اینه که ،لیلی به دو دلیل تو رو خیلی دوست داره !
دلیل اول اینکه : خواب بودی و بیدارت نکرده!
و به طور حتم به خودش گفته : اون عزیز دل من ، که تو خواب نازه پس چرا بیدارش کنم؟!
و دلیل دوم اینکه : وقتی بیدار می شدی ، گرسنه بودی و لیلی طاقت این رو نداشت پس برات گردوگذاشته تا بشکنی و بخوری !
مجنون سری تکان داد و گفت : نه ! اون می خواسته بگه :
تو عاشق نیستی ! اگه عاشق بودی که خوابت نمی برد !
تو رو چه به عاشقی؟ بهتره بری گردو بازی کنی!
قضاوت همیشه آسانست ، اما حقیقت در پشت زبان وقایع نهفته است .
چگونگی و کیفیت افراد ، وقایع و یا سخنان دیگران به تفسیر ی است که ما ، از آنها می کنیم ، و چه بسا که حقیقت ، غیر ازتفسیر ماست .
لینک مستقیم
گزارش تخلف
7 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۰۰:۴۶ ۱۳۹۳/۵/۲۹
صورتــــــــــــــــی
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
18882
ممنون مهان جان
لینک مستقیم
گزارش تخلف
2 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۰۱:۰۰ ۱۳۹۳/۵/۲۹
آوینا
دو ستاره ⋆⋆
|
4848
|
2686 پست
خوب بود مرسی مهان جون
لینک مستقیم
گزارش تخلف
2 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۰:۵۴ ۱۳۹۳/۵/۲۹
MHANjOon
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
17092
|
8177 پست
لینک مستقیم
گزارش تخلف
یک کاربر از این پست مفید تشکر کرده است (نمایش سپاس ها)
۱۱:۰۱ ۱۳۹۳/۵/۲۹
**شادی**
دو ستاره ⋆⋆
|
5100
|
2321 پست
خیلی قشنگ بود عزیزم.واقعا اشکاله ما آدما اینه که بعضی اوقات یچیو زود قضاوت میکنیم و بعدشم پشیمون میشیم
لینک مستقیم
گزارش تخلف
3 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۱:۰۴ ۱۳۹۳/۵/۲۹
MHANjOon
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
17092
|
8177 پست
بات موافقم ahooجووون..اگرچه بعضي اوقات پشيماني سودي نداره
لینک مستقیم
گزارش تخلف
3 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۱:۰۵ ۱۳۹۳/۵/۲۹
**شادی**
دو ستاره ⋆⋆
|
5100
|
2321 پست
دقیقا عزیزم.لحظه ای پشیمون میشیم که دیگه کار از کار گذشته!!
لینک مستقیم
گزارش تخلف
2 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۳:۲۱ ۱۳۹۳/۵/۲۹
MHANjOon
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
17092
|
8177 پست
لینک مستقیم
گزارش تخلف
۱۵:۰۳ ۱۳۹۳/۵/۲۹
مامی امیرحسین و ریحانه بانو
کاربر جديد
|
116
|
84 پست
لینک مستقیم
گزارش تخلف
یک کاربر از این پست مفید تشکر کرده است (نمایش سپاس ها)
۱۵:۳۴ ۱۳۹۳/۵/۲۹
پریا پریا
دو ستاره ⋆⋆
|
6000
|
2895 پست
جالب بود مهان جون
لینک مستقیم
گزارش تخلف
یک کاربر از این پست مفید تشکر کرده است (نمایش سپاس ها)
۱۶:۰۶ ۱۳۹۳/۵/۲۹
Mona-M
کاربر فعال
|
941
|
479 پست
وااای ازاین قضاوتهاکه جه دوستی هاروبه دشمنی تبدیل کردومن به چشم خودم دیدم
لینک مستقیم
گزارش تخلف
یک کاربر از این پست مفید تشکر کرده است (نمایش سپاس ها)
۱۹:۴۳ ۱۳۹۳/۵/۲۹
MHANjOon
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
17092
|
8177 پست
لینک مستقیم
گزارش تخلف
۲۱:۲۳ ۱۳۹۳/۶/۱
MHANjOon
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
17092
|
8177 پست
لینک مستقیم
گزارش تخلف
۲۳:۵۶ ۱۳۹۳/۶/۱
ياقوت
یک ستاره ⋆
|
2204
|
1160 پست
ممنون مهان جان! خيلى قشنگ و آموزنده بود.
لینک مستقیم
گزارش تخلف
یک کاربر از این پست مفید تشکر کرده است (نمایش سپاس ها)
۰۸:۲۷ ۱۳۹۳/۶/۲
shirinshirini
یک ستاره ⋆
|
2595
مرسی جالب بود
لینک مستقیم
گزارش تخلف
یک کاربر از این پست مفید تشکر کرده است (نمایش سپاس ها)
۲۲:۵۱ ۱۳۹۳/۶/۲۲
safa
دو ستاره ⋆⋆
|
3889
|
2043 پست
ممنون
لینک مستقیم
گزارش تخلف
یک کاربر از این پست مفید تشکر کرده است (نمایش سپاس ها)
۲۳:۰۸ ۱۳۹۳/۶/۲۲
Arusha
دو ستاره ⋆⋆
|
6112
|
2848 پست
آموزنده بو
د
لینک مستقیم
گزارش تخلف
یک کاربر از این پست مفید تشکر کرده است (نمایش سپاس ها)
۱۱:۲۶ ۱۳۹۳/۷/۴
MHANjOon
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
17092
|
8177 پست
لینک مستقیم
گزارش تخلف
۲۱:۲۹ ۱۳۹۳/۷/۱۶
MHANjOon
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
17092
|
8177 پست
لینک مستقیم
گزارش تخلف
1 از 1
برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت
ثبت نام
کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛
(Log In)
کنید.
موضوع قبل
زیربخش
بازی
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
×
ویرایش پست پیشرفته
تبلیغات