خانه
14K

داستان هایی واقعی و نکاتی آموزنده

  • ۱۰:۰۴   ۱۳۹۲/۶/۳
    avatar
    کاربر جديد|116 |65 پست
    مردمان بیمار:
     روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود .علت ناراحتی اش را پرسید . شخص پاسخ داد :در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم . سلام کردم.جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت .و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم .سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟ مرد با تعجب گفت :خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است .
    سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
    مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم .آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود .
    سقراط پرسید :
    به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی ؟
    مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت . و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم .
    سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی .
    آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود ؟ و آیا کسی که رفتارش نادرست است ، روانش بیمار نیست ؟
    اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود ؟بیماری فکری و روان نامش غفلت است.
    و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد .و به او طبیب روح و داروی جان رساند .پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده .بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است .
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان