تازه سر عقد هم اومدیم حلقه کنیم دست هم
من حلقه ی همسری رو انداختم دست راستش
بعد دوستم بلند گفت دست راستش انداختییییییییییییی
بعد یهو همه ساکت شدن با این قیافه =>
بعد من خیلی جدی و با صدای بلند گفتم إإإإإإإإإإإإ
یهو محضر ترکیییییدددددد همه با صدای بلند شروع کردن به خندیدن از جمله داداش خودم که هار هارش قشنگ تو فیلم هست
بعدشم که اومدیم خونه نینای نای