مرگ تلخ دختر دانشآموز پس از تنبیه مدیر مدرسه
دختر دبیرستانی پس از اینکه از سوی مدیر مدرسهاش تنبیه شد، به طرز مرموزی در خانه خود جان باخت. این دختر پیش از مرگش به خاطر داشتن تلفنهمراه در مدرسه، از سوی مدیرش تنبیه سختی شده بود.
روی تخت یکی از مراکز درمانی در رباطکریم دختر نوجوانی خوابید که دیگر نفس نمیکشد. این دختر ١٥ساله سه روز بود که در این مرکز بستری شده و پس از سه روز به دلیل حال وخیمش جان سپرد. اما گویا علت مرگ او عجیب و نامعلوم به نظر میرسد. خانوادهاش از مدیر مدرسه این دختر شاکی هستند و او را مقصر مرگ دختر نوجوانشان میدانند.
آنها داستان عجیبی را برای پزشکان تعریف میکنند. ماجرا از این قرار بود که سه روز پیش مهسا دختر ١٥سالهای که سال دوم دبیرستان در یک هنرستان در رباطکریم درس میخواند، با حال بدی به خانهشان رفت. مادر مهسا با دیدن دخترش ترسید و سعی کرد کمی او را آرام کند. مهسا زمانی که آرامتر شد در مورد حال بدی که داشت به مادرش گفت: «مدیرم مرا تنبیه کرده و اصلا حال خوبی ندارم.» این دختر در توضیح ماجرا به مادرش گفت: «امروز در مدرسه مدیر مدرسه تلفن همراهم را گرفت و در مقابل همه دانشآموزان و همکلاسیهایم مرا تنبیه کرد. این زن مرا سه ساعت تمام سرپا نگه داشت و جلوی همه تحقیرم کرد.»
مادر مهسا پس از شنیدن صحبتهای دخترش میخواست با شوهر خود تماس بگیرد تا موضوع را در مدرسه پیگیری کند. ولی این دختر مانع مادرش شد و به او گفت: «تحت هیچ شرایطی موضوع را به پدرم نگو. اگر او متوجه ماجرا شود، فکرش مشغول میشود و ممکن است اتفاقات بدتری بیفتد.» با این صحبتها مادر مهسا قبول کرد که موضوع را از شوهرش پنهان نگه دارد و با همین صحبتها از خانه خارج شد تا به دکتر برود. او میخواست مهسا را هم همراه خود به دکتر ببرد تا شاید حالش کمی بهتر شود. اما مهسا دراینباره هم مخالفت کرد و از مادرش خواست تا اجازه دهد در خانه تنها بماند و استراحت کند. این آخرین مکالمات بین مهسا و مادرش بود.
صحنهای دردناک
مادر مهسا برای رفتن به دکتر از خانه خارج شد و چند ساعتی از این ماجرا گذشت. حالا این زن به خانه برگشته و در را باز میکند. کلید که روی در چرخید و در خانه باز شد صحنهای دردناک در مقابل چشمان این زن دیده شد. مهسا بیحال روی زمین افتاده بود و گویا نفسهای آخرش را میکشید. مادر مهسا با دیدن این صحنه سراسیمه با اورژانس تماس گرفت. دختر نوجوان به بیمارستان منتقل و در بخش مراقبتهای ویژه بستری شد. آنجا بود که مادر مهسا موضوع اتفاقی که در مدرسه برای دخترش افتاده بود را با شوهرش در میان گذاشت. تا آن لحظه اصلا مشخص نبود که چه بلایی سر مهسا آمده است. تنها پزشکان حال این دختر را وخیم اعلام میکردند و حتی معده او را هم شستوشو دادند.
مرگ تلخ
سه روز از این ماجرا گذشت و مهسا حالش بهتر نشد. او همچنان در بخش مراقبتهای ویژه به سر میبرد و پزشکان هم خبرهای خوبی به خانواده این دختر نمیدادند. این دختر که تا صبح پنجشنبه در مرکز درمانی در رباطکریم بستری بود به خاطر وخامت حالش به بیمارستان سینا منتقل شد تا اینکه درنهایت صبح دیروز قلب این دختر از حرکت ایستاد و او به خاطر ایست قلبی جان سپرد. او دیگر نفس نکشید و بدون اینکه درباره علت بدحال شدن خود حرفی بزند، جان سپرد و بدین ترتیب اعضای بدن این دختر با رضایت خانوادهاش به بیماران نیازمند اهدا شد. با مرگ این دختر بود که پروندهای پیش روی قاضی حسینپور بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت.
شکایت از مدیر مدرسه
پدر مهسا که مدیر مدرسه دخترش را در این ماجرا مقصر میداند، صبح دیروز در شکایت خود به بازپرس گفت: «دخترم وقتی از مدرسه برگشت حال خوبی نداشت. او به خاطر تنبیهی که از سوی مدیر مدرسهاش شده بود، بیحال بود و بعد از اینکه مادرش از خانه خارج شده بود، بیهوش شد. دخترم نخستینباری بود که تلفنهمراه مادرش را با خود به مدرسه میبرد که چنین اتفاقی برایش افتاد. برای همین گمان میکنم که مدیر مدرسه در جان سپردن دخترم نقش زیادی داشته باشد. از آنجایی که چند سال پیش هم پسر جوانم را به دلیل خوردن داروهای نیروزا از دست دادم، برایم سخت است که مرگ دخترم را هم باور کنم. این دختر هیچ مشکل یا بیماری نداشت و اگر تنبیه نمیشد شاید الان زنده بود. برای همین از مدیر مدرسه شکایت دارم.»
با اعلام این شکایت بازپرس دستور تحقیقات بیشتر در باره مشخص شدن علت اصلی مرگ دختر نوجوان و میزان تنبیه مدیر مدرسه را صادر کرد.
کودکان و نوجوانانی که محروم میمانند
سعید خراطها یک آسیبشناس اجتماعی در رابطه با این پرونده سیستمهای آموزشی ضعیف و غلط را علت بروز اینگونه حوادث تلخ برای کودکان و نوجوانان میداند و در این رابطه میگوید: «به اعتقاد من ایرادی که در سیستم آموزشی آموزش و پرورش وجود دارد این است که خشونت سرلوحه رفتار با دانشآموزان میشود. وقتی مدیر، معلم و دیگر کادر آموزشی از حقوق و معیشت خود ناراضی هستند، دیگر آن توان و انرژی که باید را برای دانشآموزان نمیگذارند. از طرف دیگر به دلیل ناراضی بودن از حقوق خود، پرخاشگر میشوند و همین میتواند تأثیر بد و منفی روی دانشآموزان داشته باشد. دانشآموزانی که از زندگی با خانواده خود، بیآنکه خودشان بخواهند و اغلب با اجبار به زندگی جدیدی در مدرسه روی آوردهاند. مدرسهای که بیشتر وقت دانشآموزان را میگیرد و آنها حتی تمام ایام هفته را در آنجا میگذرانند.
بنابراین طبیعی است که خیلی از دانشآموزان در مواجهه با خشونت و بیعدالتی در مدرسه خود دچار ترس و استرسهای غیرقابل کنترلی شوند که همین هم میتواند تأثیرات و تبعات منفی زیادی داشته باشد.
از طرف دیگر خانوادههای این کودکان و نوجوانان دخیل هستند که استرس و اضطرابهای زیادی را به فرزندان خود تحمیل میکنند. آنها بیآنکه خودشان متوجه شوند، فرزندانشان را با تهدید و اجبار، به مدرسه میفرستند و آنها را مجبور به درس خواندن میکنند. خانوادهها از آنجایی که اغلبشان با زندگی معیشتی بد یا متوسطی خرج تحصیل فرزندانشان را تأمین میکنند توقع دارند که در مقابل، فرزندانشان هم بدون هیچ عیب و نقصی در تحصیل خود پیشرفت کنند. کافی است دانشآموز یک بار نمره بدی بگیرد همین میشود که خانواده تمام زحمات خود را برباد رفته میبیند و این عصبانیت را سر فرزند خود خالی میکند. بنابراین کودک هم از سوی کادر آموزشی مدرسه و هم از سمت خانوادهاش تحت فشار و زور قرار میگیرد و نمیتواند تاب بیاورد. حالا در این میان هیچ سیستم آموزشی نیست که به کودکان راه مقابله با ترس، استرس و مشکلات را آموزش دهد.
سیستمهای آموزشی تنها تمام وقت و انرژی کودکان و نوجوانان را برای درس خواندن میگیرد و در این میان وقت کوتاهی برای آموزش مهارتهای زندگی به این دانشآموزان نمیگذارند. همین میشود که کودک خسته و پر از اضطراب به درس و تحصیلش ادامه میدهد و به خاطر ترس از آینده خود را مجبور به ادامه تحصیل میبیند. حالا اگر تنبیه یا خشونتی نیز صورت بگیرد ممکن است که منجر به اتفاقات تلخی برای دانشآموز شود. بنابراین به نظر من دانشآموزان هم در خانواده و هم در سیستم آموزشی خود احساس امنیت و آرامش کند و با رضایت قلبی و عشق زیاد به درس خواندن مشغول شود تا شاهد چنین اتفاقات تلخی نباشیم.»